آمریکا از پس یک جنگ بزرگ برنمیآید
بسیاری از کارشناسان معتقدند که آمریکا دیگر نه از لحاظ مالی و نه از لحاظ سیاسی دیگر توانایی یک جنگ دیگر را ندارد.

ایالات متحده پیشرفتهترین تجهیزات نظامی جهان را در اختیار دارد و کیفیت در نبرد اهمیت فوقالعادهای دارد.
اما کمیت نیز حرفی برای گفتن دارد؛ و از کشتیها و گلولهها گرفته تا سربازان، ارتش آمریکا از نظر پرسنل و تجهیزات لازم برای جنگیدن در یک جنگ بزرگ، کمبود دارد.
نیروهای مسلح آمریکا، با ناوگانی دریایی که تقریباً نصف اندازه آن در سال ۱۹۸۷ است، به همراه ناوگانی از هواپیماهای جنگی که به طور فزایندهای کوچکتر و قدیمیتر میشوند، تنها برای درگیریهای کوتاه، سریع و با شدت بالا مجهز هستند.
چه اتفاقی میافتد وقتی یک جنگ طولانیتر و خشونتآمیزتر باشد؟
نبرد اوکراین علیه روسیه، نبردهای اسرائیل در خاورمیانه و عملیات اخیر آمریکا علیه حوثیها در یمن، پیشنمایشی از الزامات جنگ مدرن را ارائه میدهند و نشان میدهند که چرا آمریکا برای پیروزی در یک درگیری بزرگ به بیشتر از آنچه اکنون داریم، نیاز دارد.
ماموریت "تمرکز مجدد" پنتاگون که از سوی پرزیدنت ترامپ به وزیر دفاع، پیت هگزث، داده شده، باید تضمین کند که ارتش آمریکا منابع لازم برای تحمل و پیروزی در یک جنگ تمامعیار را دارد.
پیشروها و بازهای مالی برای کاهش هزینههای نظامی دندان تیز کردهاند، اما وزیر دفاع باید از کاهش منابعی که مستقیماً قدرت رزمی آمریکا را تقویت میکنند، از جمله پرسنل در حال خدمت فعال، مهمات، کشتیهای جدید و هواپیماهای جدید، خودداری کند.
هیچ عدد جادویی برای میزان دلاری که ایالات متحده باید برای دفاع هزینه کند وجود ندارد، اما منابعی که اکنون در اختیار داریم برای مقابله با چالشهای همزمان ناشی از چین، روسیه، ایران، کره شمالی و سایر رقبا در سراسر جهان کافی نیست.
هرچه قابلیتهای دفاعی ما از خطراتی که با آن روبهرو هستیم عقبتر بماند، جبران آن پرهزینهتر خواهد بود.
این چگونه اتفاق افتاد؟
طی چند دهه گذشته، واشنگتن یک نیروی نظامی بزرگتر و بادوامتر را با نیرویی جایگزین کرده که فناوری پیشرفته، اما شکننده است.
برنامهریزان دفاعی، مقادیر کم سلاحهای گرانقیمت و پیشرفته را به جای تولید آتشبار کافی برای یک نبرد طولانی، اولویت قرار دادهاند.
این تغییر بر این اساس بود که سلاحهای پیشرفته قدرت پایان دادن به درگیریها را قاطعانه و سریع دارند.
با این حال، جنگهای مدرن تکامل یافتهاند و هم سیستمهای پیشرفته و هم حجم زیادی از مهمات اصلی قرن بیستم، مانند گلولههای توپخانه و موشکها را نیاز دارند.
اوکراین در نبرد خود علیه تهاجم روسیه روزانه تا ۱۵،۰۰۰ گلوله توپخانه استفاده میکند.
ایالات متحده ماهانه تنها ۴۰،۰۰۰ گلوله تولید میکند.
ایالات متحده همچنین در مهمات پیشرفته، مانند موشکهای هدایتشونده دقیق، کمبود دارد.
وقتی آمریکا اواخر سال گذشته به دفاع از اسرائیل در برابر حملات ایران کمک کرد، کشتیهای جنگی ما در یک شب، تولید یک سال موشک رهگیر SM-۳ را استفاده کردند.
حملات تهاجمی به اهداف حوثیها در یمن نیز به همین ترتیب ذخایر موشکهای کروز را تحلیل میبرد - همان نوعی که در درگیری در اقیانوس آرام حیاتی خواهد بود.
شبیهسازیهای جنگی که یک درگیری با چین را شبیهسازی میکنند، تخمین میزنند که ایالات متحده در عرض یک هفته، برخی تسلیحات حیاتی، مانند موشکهای ضدکشتی دوربرد، را تمام خواهد کرد.
کارخانههای ما نمیتوانند تولید را یک شبه افزایش دهند.
ارتش آمریکا از زمان تهاجم روسیه به اوکراین تولید گلولههای توپخانه را به شدت افزایش داده است، اما این تنها پس از سالها سرمایهگذاری فزاینده و تلاش هماهنگ صورت گرفت.
حتی با سرمایهگذاریهای مشابه، پنتاگون برای افزایش تولید مهمات دقیقتر و پیشرفتهتر در تلاش است - فرآیندی که سالها طول میکشد تا به اوج برسد.
یکی از دلایل اصلی ذخایر کم مهمات آمریکا، کمبود تقاضا از سوی خریدار اصلی است: دولت ایالات متحده.
مانند هر شرکت دیگری، پیمانکاران دفاعی تنها به اندازه آنچه فکر میکنند میتوانند بفروشند، تولید میکنند.
در حالی که سرمایهگذاریهای اخیر ناشی از تجاوز روسیه گامی در مسیر درست هستند، باید تقویت شوند.
تا زمانی که دولت نشان ندهد که میخواهد بیشتر بخرد، شرکتهای دفاعی هرگز بیشتر تولید نخواهند کرد.
فراتر از داشتن آتشبار کافی در جنگ، ارتش به افرادی برای شلیک سلاحها نیاز دارد.
جذب نیرو برای نیروهای مسلح آمریکا که در سراسر جهان پراکنده شدهاند، یک چالش مداوم باقی مانده است.
از پایان جنگ سرد تاکنون، ما از ارتش خود خواستهایم که مسئولیت بیشتری را در مکانهای بیشتر و با افراد کمتر به دوش بکشد.
این امر منجر به ماموریتهای طولانیتر در مناطق جنگی شده که پرسنل، کشتیها و هواپیماهای ما را تحت فشار قرار داده است.
محدودیتهای بودجهای وزارت دفاع را مجبور کرده تا تقریباً ۱۴۰ میلیارد دلار تعمیرات تأسیسات خود را به تعویق بیندازد.
این کاهش هزینهها باعث میشود مشکلاتی مانند کپک در سربازخانههای ارتش، سیل در مراکز پزشکی و تخریب عمومی پایگاهها که به جذب نیرو و قدرت نظامی ما آسیب میرسانند، باقی بمانند.
جای تعجب نیست که تنها یک سوم خانوادههای نظامی به دیگران توصیه میکنند که به ارتش بپیوندند.
اگرچه بودجه پنتاگون بزرگ است، تنها حدود ۱۷ درصد آن به خرید تجهیزات و تسلیحات جدید اختصاص مییابد.
بیشتر بودجه دفاعی ما صرفاً برای حفظ نیروی فعلی میشود - با اکثریت بودجه دفاعی اختصاص یافته به عملیات و نگهداری نیروهای موجود و افزایش هزینههای پرسنلی، که شامل حقوق بازنشستگی و بخش زیادی از سیستم بهداشت و درمان نظامی است.
در نتیجه، پنتاگون تجهیزات قدیمی را سریعتر از خرید سختافزار جدید از رده خارج میکند.
ساخت تجهیزات جدید با تاخیر مواجه شده است.
زیردریاییها و کشتیهای نیمهساخته که سالها از برنامه عقب هستند، در کارخانههای کشتیسازی در سراسر کشور قرار دارند.
در آن سوی اقیانوس آرام، تخمینها ظرفیت کشتیسازی چین را بیش از ۲۰۰ برابر ایالات متحده قرار میدهند و ما بودجه نظامی پکن را بیش از سه برابر آنچه علناً اعلام میکند، تخمین زدهایم.
به همین ترتیب، مسکو سرمایهگذاریهای کلانی را در تولید پهپادهای جدید، تانکها و موشکها هدایت میکند که روسیه را قادر میسازد در تولید از ایالات متحده و اروپا پیشی بگیرد.
اگر ایالات متحده امیدوار است موقعیت خود را به عنوان یک قدرت جهانی حفظ کند، به نیروی نظامی قدرتمندی نیاز دارد که بتواند هر رقیبی را دفع کند.
با تهدید روسیه علیه امنیت در اروپا و چین در آسیا، حیاتی است که اکنون منابع را بسیج کنیم.
تنها ۳.۵ درصد از بودجه پنتاگون به سرمایهگذاری در موشکها و مهمات اختصاص دارد.
سیاستگذاران باید کارایی و دامنه خریدهای مهمات پنتاگون را افزایش دهند و در عین حال برای صنعت دفاعی روشن سازند که تقاضا حفظ خواهد شد.
قراردادهای خرید چندساله، که به پنتاگون اجازه میدهد به جای مذاکرات سال به سال، قراردادهای بلندمدت منعقد کند، همین کار را انجام خواهد داد.
این امر در مورد کشتیها و هواپیماها نیز صدق میکند.
ایالات متحده باید با گشایش کارخانههای جدید، استفاده از متحدان برای نگهداری ناوگان دریایی آمریکا و پایان دادن به بازنشستگی زودهنگام کشتیهای جوان، صنایع خود را به ساخت و ساز ترغیب کند.
این به معنای خریدهای بزرگتر و احتمالاً همکاری با متحدانی با صنایع کشتیسازی قوی است.
تمام پیشرفتها در تولید مهمات، کشتیها و هواپیماها بدون نیروی آموزشدیده برای استفاده از آنها بیفایده خواهد بود.
برای بهبود آمار جذب نیرو در ارتش، باید زندگی را برای کسانی که خدمت میکنند بهتر کنیم.
هیچ فرد نظامی نباید با مراقبت پزشکی به تعویق افتاده یا در شرایط ناایمن زندگی کند.
طی چند دهه گذشته، مسئولیتهای ارتش آمریکا همراه با چالشهای امنیتی ما افزایش یافته است.
با این حال، هزینههای امنیت ملی ما نتوانسته نیازهایمان را برآورده کند.
وقت آن است که این وضعیت تغییر کند.
منبع: نیویورک تایمز