درخواست طلاق به خاطر راه نادرست شوهر برای پولدار شدن
نادیا برای جدایی از شوهرش اقدام کرده است. او که بعد از 20 سال زندگی مشترک درخواست طلاق داده، برای اعتمادآنلاین از دلایل جدایی میگوید.

نادیا برای جدایی از شوهرش اقدام کرده است.
او که بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک درخواست طلاق داده، برای اعتمادآنلاین از دلایل جدایی میگوید.
کد خبر: 711902 | ۱۴۰۴/۰۲/۱۶ ۱۷:۳۰:۲۸
نادیا برای جدایی از شوهرش اقدام کرده است.
او که بعد از ۲۰ سال زندگی مشترک درخواست طلاق داده، برای اعتمادآنلاین از دلایل جدایی میگوید.
*تو و شوهرت مدت زیادی است با هم زندگی میکنید.
چرا درخواست طلاق کردی؟
ما زندگی خوبی با هم داشتیم و عاشق همدیگر بودیم.
چیزی که من را به این تصمیم وادار کرده کارهای شوهرم است.
او مرد شرافتمندی بود اما حالا به خاطر پول هر کاری میکند.
*بچه هم دارید؟
بله، ما یک دختر داریم که دیگر وقت دانشگاه رفتنش است.
*چطور با هم ازدواج کردید؟
ما به صورت سنتی با هم آشنا شدیم.
یکی از همسایهها محسن را معرفی کرد.
او جوان معلمی بود که زندگی آرامی داشت.
من هم کارمند بودم.
اینطوری با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم.
*حالا چه اتفاقی افتاده که میخواهی جدا شوی؟
زندگی فشار زیادی به ما آورد.
سالها طول کشید که بتوانیم خانه بخریم و روی پای خودمان باشیم.
بچهدار هم بودیم.
با این حال من گلهای نداشتم.
محسن خیلی تلاش میکرد، هم در مدرسه درس میداد و هم کلاس خصوصی میگرفت.
با این حال راضی نبود.
تصمیم گرفت در بنگاه کار کند.
میگفت اگر معامله کند در یک ماه دو برابر حقوقض را به دست میآورد.
*مگر مشکل معامله کردن چیست؟
او با مردی آشنا شد که خیلی ملک داشت.
کارهای ملکیاش را محسن انجام میداد و دستیار او شده بود و پول خوبی هم میگرفت.
یکجوری شد که محسن با ۲۲ سال سابقه کار، خودش را بازخرید کرد و دیگر سر کار نرفت.
با آن مرد کار میکرد.
جدیداً متوجه شدم که او پای بساط قمار و مشروب آن مرد میرود.
آنها در این بساطها معامله میکنند.
به محسن گفتم این کار را نکن.
گفت پول در همین است و من هم در این مدت خیلی پول درآوردم.
*به همین خاطر طلاق میخواهی؟
من زندگی سالم و پول حلال میخواستم.
دیگر نمیتوانم مردی را که با خلافکارها کار میکند، قبول کنم.
*شوهرت راضی است؟
ما درخواست طلاق توافقی دادیم.
یک سال است هر روز مرافعه داریم.
*بعد از طلاق چه میکنی؟
نیمی از خانهای که داریم به نام من است.
در همان خانه با دخترم میمانم.
اگر هم محسن اصرار به فروش داشته باشد با سهم خودم خارج از تهران خانه میخرم اما اجازه نمیدهم دخترم با نان حرام زندگی کند.