علوم انسانی اسلامی؛ نیاز امروز جامعه و حکمرانان
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نواصولگرا نوشت:
همه میدانیم پیروزی انقلاب اسلامی که امر ملی را احیا کرد و مردم را به مرکز ثقل اداره کشور آورد، بر مبنای ایده و رهبری امام خمینی(ره) شکل گرفت.
ایشان اسلامی شدن نهاد علم برای رهایی از فرهنگ شرقزدگی و غربزدگی را برای برپایی حاکمیت اسلام ضروری میدانست؛ همچنان که نقش مردم را باور داشت و مردم را میداندار همه تحولات میدید.
در واقع، اسلامی شدن و مردمی شدن در مکتب امام، مثل دو شاخه در هم پیچیده و به هم وابسته هستند.
مردمی شدن، مطالبه اسلام است و اسلامی شدن مطالبه مردم.
هیچکدام بدون دیگری شدنی نیست.
آنچه پیوند این دو را تفسیر میکند و شرح و تفصیل میدهد و به توصیه و تجویز میرساند، علوم انسانی اسلامی است.
به همین دلیل ما معتقدیم که پیروزی انقلاب اسلامی از دو جهت میتواند منشأ تحول علوم انسانی باشد.
یکی از جهت تأثیر باور و پایبندی به مبانی دینی و معارف اسلامی در تغییر سرنوشت عمومی مردم؛ دوم نتایج حاصل از عملکرد چند ده ساله نظام حکمرانی کشور برای حرکت بر اساس آن مبانی و معارف.
این مسیر دوجانبه و رفت و برگشت بین معارف اسلام و تجربه حکمرانی باید بهطور مستمر مورد تحقیق و تأمل علوم انسانی قرار گیرد.
علوم انسانی اسلامی فقط حاصل برداشت ما از مبانی نظری اسلام نیست بلکه حاصل تجربه زیسته ما بر اساس این مبانی نیز هست.
عالم و محققِ علوم انسانیِ اسلامی از تکرار ایدهآلها به جایی نمیرسد، بلکه وظیفه سختترش تحلیل دقیق وضعیت موجود و ارائه راهکار عینی برای رسیدن به وضعیت مطلوب است.
چرا؟
برای اینکه اثر کار علمی او برای منافع عمومی ملموس شود.
در چله دوم انقلاب اسلامی، ما دستکم از دو نظر بیشتر از هر زمان و دوران دیگری به علوم انسانی اسلامی نیاز داریم؛ (1) سامان دادن به زیست عمومی مردم؛ و (2) حکمرانی بر پایه آموزهها و ارزشهای دینی.
متأسفانه در سالهای گذشته ما در عمل، بیشتر درگیر انکار یا اثبات علوم انسانی اسلامی بودهایم و در نتیجه گزارههای عقلانی و عملیاتی برای بهرهگیری در زندگی یا حکمرانی کمتر تولید شدهاند.
در حالی که خود تجربههای جمعی ما ـ چه موفق و چه ناموفق ـ منبعی برای تولید و تکثیر الگوهای علوم انسانی اسلامی است.
اگر علوم انسانیِ اسلامی مسائل عینی جامعه و حکومت را به رسمیت نشناسد و در خدمت تفسیر وضعیت و حل مسائل نباشد، در عمل چیزی تولید نخواهد شد و مصداق «عِلمِ لا یَنفَع» خواهد بود.
نظام حکمرانی ما موظف است اولاً فضا را برای تولید و رقابت ایدهها و اندیشههای معتبر در زمینه علوم انسانی اسلامی فراهم کند.
ثانیاً خودش را با نتایج حاصل از تلاش و تأیید جامعه علمی علوم انسانی اسلامی وفق دهد.
ثالثاً آن دسته از پژوهشهای علوم انسانی اسلامی که به حل مسائل عامه مردم و تأمین خیر عمومی نزدیکترند را با اولویت در دستورکار خودش قرار دهد.
نه تقلید در علوم انسانی و نه تحقیر علوم اسلامی، هیچکدام چرخهای زندگی ایرانی و حکمرانی ایران را راه نمیاندازند.
باید به دور از دعواهای متعصبانهای که در شأن نهاد علم نیست، رویکردهای افراطی و تفریطی را در نگاه به علوم انسانی اسلامی کنار بگذاریم.
فراتر از اینها، یکی از سیاستهای قطعی در حکمرانی کشور باید رونق دادن و دامن زدن به اصل تفکر و اندیشهورزی باشد که پایه و مایه اصلی عقلانیت اسلامی است.
حضرت آیتالله خامنهای در دوران تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری خودشان جمله معروفی دارند که میگویند: «حکومت اسلامی آن حکومتی است که مردم را به فکر کردن دعوت میکند و هدایت ذهن مردم را به عهده میگیرد».
این یعنی اگر وضعیت فکری کشور رو به افول برود، ما به عنوان سیاستمدار و حُکمرانِ مسلمان در برابر آن مسئول هستیم.
البته هم رونق مهم است، هم جهت.
اما تا رونقی نباشد، جهت درست پیدا نخواهد شد.
افول تفکر یا عقلانیت، یک وضعیت غیراسلامی است!
سنت الهی این است که اگر جامعه از تفکر و حکومت از قوه حکم بر اساس تعقّل خالی شود، به انحراف و انحطاط کشیده میشود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.