آیا چین دست به تشدید تنش خواهد زد؟
برای کاهش خطرات درگیری فاجعهبار، استراتژیستهای پکن و واشنگتن باید به درون خود نگاه کنند و رهبری خود را قبل از اینکه این بنبست نگرانکننده دیگر نتواند دوام بیاورد، مورد بررسی دقیق قرار دهند.

به گزارش مشرق، تانگ جائو، پژوهشگر ارشد اندیشکده کارنگی ایالات متحده، در مقالهای با عنوان «آیا چین دست به تشدید تنش خواهد زد؟
علیرغم ثبات کوتاهمدت، خطر بحران نظامی در حال افزایش است» که در وب سایت فارنافرز منتشر شده، به طرح این گزاره پرداخته که احتمال افزایش درگیری بین چین و ایالات متحده آمریکا به دلیل تحولات داخلی این کشورها - عزم پکن در مقابله با آمریکا و یکدستی نظام دیوانسالارانه واشنگتن در دوران ترامپ که مانع خودارزیابی آمریکا میشود - افزایش یافته است.
در جریان اولین دیدار جنجالی بین مقامات ارشد سیاست خارجی چین و همتایان آنها در دولت بایدن در سال ۲۰۲۱، یانگ جیهچی، دیپلمات ارشد چینی اعلام کرد ایالات متحده دیگر نمیتواند «از موضع قدرت با چین صحبت کند.»
این سخن که به نظر میرسید آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده را نگران کرده است، برای درک چشمانداز راهبردی چین آموزنده به شمار میرود.
در چهار سال گذشته، پکن با این فرض عمل کرده که تغییر عمیقی در توازن قدرت بین دو کشور در حال وقوع است.
استراتژیستهای چینی «ضعف راهبردی» چند دههای کشورشان در رقابت با ایالات متحده را رو به پایان میدانند؛ امری که ناشی از پیشرفتهای مداوم در قابلیتهای صنعتی، فناورانه و نظامی چین و افزایش نفوذ بینالمللی این کشور به شمار میرود.
این پیشرفت منجر به چیزی شده که پکن آن را «بنبست راهبردی» با ایالات متحده مینامد؛ وضعیتی که در آن هر دو کشور اکنون قدرت قابل مقایسهای با یکدیگر دارند.
انتخاب مجدد دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، تأثیر چندانی بر خوشبینی پکن مبنی بر اینکه میتواند تهدیدات مداوم ایالات متحده را مدیریت کرده، تعادل پایدار را برقرار و برای برتری جهانی با واشنگتن رقابت کند، نداشت.
اقدامات اولیه ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری خود، این باور را در پکن تقویت کرده که ایالات متحده در حال تسریع افول خود است و بدین ترتیب دوران جدیدی از برابری بین دو کشور، نزدیکتر میشود.
این تصور که چین احتمالاً با تهدیدی برای موجودیت خود از سوی ایالات متحده روبهرو نیست، تأثیر تثبیتکنندهای بر سیاست پکن داشته است؛ همین امر باعث شده پکن به تشدید تنشهای تجاری ترامپ در ماه آوریل با صبر پاسخ دهد، زیرا این کشور پیشبینی میکند ترامپ درنهایت تعرفههای اعمالی خود را در تلاش برای دستیابی به توافق با چین کاهش خواهد داد.
اما با وجود خطر فوری اندک درگیری بین ایالات متحده و چین، بنبست فعلی ممکن است پایدار نباشد.
در طول چهار سال آینده، خطر بحران نظامی احتمالاً افزایش خواهد یافت، زیرا دو کشور به طور فزایندهای عزم یکدیگر را آزمایش میکنند.
زمانی که دوره فعلی ریاستجمهوری ترامپ به پایان خود نزدیک شود، چین فرصت کافی برای ارزیابی مجدد فضای سیاسی داخلی ایالات متحده، تعهد واشنگتن به تایوان، وابستگی اقتصاد جهانی به صنعت نیمههادی این جزیره و مسیر توسعه اقتصادی و نوسازی نظامی خود را خواهد داشت.
اگر پکن شکاف توانایی خود را با واشنگتن بیشتر کاهش دهد و بیتفاوتی بینالمللی نسبت به وضعیت تایوان را ادراک کند، از تلاشهای غیرنظامی برای اتحاد تایوان با چین ناامید شود و احتمال به قدرت رسیدن رهبری طرفدار تایوان را در واشنگتن و تایپه پیشبینی کند، خطر بحران نظامی ایالات متحده و چین میتواند به شدت افزایش یابد.
آنچه امروز به عنوان بنبست راهبردی به نظر میرسد، میتواند به سرعت به چیزی بیثباتتر - و خطرناکتر - برای هر دو کشور تبدیل شود.
پکن مایل بوده است در شرایطی که ترامپ به طور یکجانبه جایگاه ایالات متحده را در جهان تضعیف میکند، منتظر بماند.
با وجود اعمال تعرفههای تهاجمی دولت ترامپ بر چین، بسیاری از استراتژیستهای چینی نگرانیهای مکرر بینالمللی مبنی بر اینکه جنگ تجاری خطر درگیری نظامی را افزایش میدهد، کماهمیت جلوه دادهاند.
از نظر آنها، تشدید تنشهای تجاری صرفاً مرحله اول تاکتیک مذاکرهای ترامپ است؛ فشار شدید، سپس عقبنشینی و رسیدن به توافق.
به نظر میرسد چین راضی است که اجازه دهد استراتژی خاص ترامپ مسیر خود را طی کند و انتظار دارد که با مواجهه ایالات متحده با پیامدهای شدید اقتصادی و دیپلماتیک، این راهبرد متزلزل شود.
پکن همچنین تمایل کمی برای شروع درگیری نظامی کوتاهمدت، حتی بر سر مسائلی که منافع ملی اصلی این کشور مانند تایوان را تشکیل میدهند، نشان داده است.
با این حال، این خویشتنداری با تقویت نظامی، هم در قالب نیروهای متعارف و هم نیروهای هستهای که مقامات چینی آن را برای تغییر توازن قدرت با ایالات متحده حیاتی میدانند، تضمین شده است.
تمرکز ترامپ بر «در دست داشتن کارتها» در اختلافات بینالمللی، تنها این اعتقاد پکن را تقویت میکند که قدرت سخت حاکم است و پکن اعتقاد دارد که در موقعیتی است که میتواند دست بالا را داشته باشد.
با وجود ابراز علاقه ترامپ به مذاکرات کنترل تسلیحات با چین و روسیه، مقامات پکن تصمیمگیری نامنظم و نامنسجم کاخ سفید را مانعی برای هرگونه معامله بزرگ بالقوه میدانند.
آنها تمایل کمتری به دنبال کردن اقدامات امنیتی مشارکتی دارند و توسعه قابلیتهای نظامی خود چین را در اولویت قرار میدهند.
با کاهش سریع اقتدار جهانی ایالات متحده، فشار بینالمللی بر چین برای پیوستن به مذاکرات کنترل تسلیحات کاهش خواهد یافت.
علاوه بر این، پکن پایگاه صنعتی دفاعی ایالات متحده را متزلزل میبیند؛ پایگاهی که توسط یک سیستم حکومتی به طور فزاینده بینظم مختل شده است.
مواضع ترامپ، ازجمله تعهد او به حفظ قدرتمندترین ارتش جهان و پیشنهاد او برای ساخت سیستم دفاع موشکی «گنبد طلایی»، دیگر مانند گذشته پکن را نگران نمیکند.
همانطور که ایالات متحده منابع را به سمت تلاشهای خیالی برای دفاع از سرزمین خود در برابر قابلیتهای تهاجمی نسبتاً کمهزینه چین منحرف میکند، پکن عملاً منابع ایالات متحده را با هزینهای اندک مصروف خود میکند.
تقویت توان نظامی چین و ارزیابی این کشور از افول ایالات متحده، پکن را جسورتر کرده است تا با قاطعیت بیشتری برای شکل دادن به رفتار کشورهای کوچکتر در منطقه اقدام کند.
همزمان با کاهش ظرفیت و اعتبار واشنگتن، چین آشکارا در حال جلب نظر متحدان ایالات متحده مانند استرالیا، ژاپن و کره جنوبی است و در عین حال خطوط قرمز محکمتری را در مورد منافع اصلی خود ترسیم میکند.
اقدامات ظاهراً متناقض آن در توسعه روابط اقتصادی و دیپلماتیک با متحدان آمریکا و قدرتنمایی نظامی این کشور که در رزمایشهای سطح بالا در نزدیکی آبهای استرالیا و ژاپن در ماه فوریه مشهود بود، اقداماتی است که از نظر پکن مشخصه قدرت بزرگی به شمار میرود که این کشور معتقد است به آن تبدیل شده.
بازی برای تنگه تایوان
یکی از این منافع، تایوان است.
با وجود افزایش تنشهای سیاسی و نظامی در سراسر تنگه از زمان روی کار آمدن لای چینگته، رئیسجمهور تایوان در سال ۲۰۲۴، در «کنفرانس کاری تایوان» در چین در ماه فوریه و کنفرانسهای «دو جلسهای» حزب کمونیست چین در ماه مارس، تداوم بیشتری نسبت به تغییر در راهبرد کوتاهمدت پکن برای تایوان نشان داده شد؛ رویکردی که ترکیبی از صبر و شکیبایی با گسترش روشمند و نظاممند کنترل بر روابط دو سوی تنگه است.
این اقدامات نشاندهنده افزایش قابل توجه تهدید حمله در کوتاهمدت نیستند.
اما اگرچه جلسات اخیر حزب کمونیست چین نشان نداده اقدام نظامی چین علیه تایوان قریبالوقوع است، اما خطر درگیری در میانمدت رو به افزایش است.
در سالهای اخیر استراتژی پکن از جلوگیری اولیه از استقلال تایوان به پیگیری فعال اتحاد متحول شده و در طرح ۲۰۲۱ حزب کمونیست چین با عنوان «استراتژی کلی برای حل مسئله تایوان در عصر جدید» به اوج خود رسیده است.
جزئیات محدود است، اما به نظر میرسد رویکرد جدید بر افزایش نفوذ چین در جامعه تایوان تأکید دارد و تایوانیها را ترغیب میکند که اتحاد را به عنوان گزینه کمضررتر خود ببینند.
به گفته مقامات تایوان، پکن با سازمانهای جامعه مدنی، احزاب سیاسی و افراد تأثیرگذار تایوانی همکاری کرده است تا روایتهای تایپه را تضعیف کند.
پکن کارت شناسایی چینی به شهروندان تایوانی میدهد و حتی از افسران نظامی تایوان تعهد وفاداری میگیرد.
چین ممکن است چنین اقداماتی را مشروع بداند، درحالیکه اقدامات متقابل تایوان، مانند طرح ۱۷ مادهای لای برای مبارزه با چنین نفوذی، از نظر پکن به عنوان اقدامات استقلالطلبانهای تلقی میشود که چین را ملزم به تشدید تهاجمهای هوایی و دریایی و انجام رزمایشهای نظامی بزرگتر و جسورانهتر کرده است.
پکن که تا حد زیادی به دولت لای پشت کرده است، امید کمی دارد که یک رهبر طرفدار چین در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۸ تایوان پیروز شود و همین امر احتمال تشدید تنش با تایپه را افزایش میدهد.
درنهایت، حتی اقدامات مربوط به اتحاد غیرنظامی که از نظر پکن صلحآمیز تلقی میشوند، خطر تشدید نظامی به یک درگیری تمامعیار را به همراه دارند؛ درگیریای که میتواند ایالات متحده را نیز وارد کند.
عدم وجود اولویتهای مشخص در سیاست خارجی ترامپ، این خطر را تشدید میکند.
اکراه او برای درگیری با یک قدرت بزرگ، عدم علاقه به دفاع از سایر دموکراسیها و تعهد متزلزل به تایوان، برای مقامات چینی بسیار مهم است.
بسیاری در پکن گمان میکنند اگر قرار باشد یک رئیسجمهور ایالات متحده، تصرف اجباری تایوان توسط چین را بیسروصدا تحمل کند، آن شخص ترامپ خواهد بود.
رزمایشهای نظامی اوایل آوریل چین در تنگه تا حدودی به عنوان سنجشی از عزم ترامپ عمل کردند.
محکومیتهای شفاهی دولت ترامپ در پاسخ به این اقدامات، پکن را تحت تأثیر قرار نداد و تحلیلگران چینی بر ماهیت نسبتاً خاموش واکنش ایالات متحده تأکید کردند.
سایر نیروهای بازدارنده نیز به سرعت در حال تضعیفند.
درحالیکه ایالات متحده درگیر زورگویی آشکار علیه متحدان و دشمنان خود است، کشورهای کوچکتر در منطقه و فراتر از آن با معضلات جدیدی روبهرو هستند.
آنها انگیزه کمتری برای دشمنی با چین دارند، به خصوص که چین خود را به عنوان یک قدرت جهانی نسبتاً قابل پیشبینیتر و کمتر مخرب معرفی میکند که به طور مداوم در رشد اقتصادی و نظامی از ایالات متحده پیشی میگیرد.
با فروپاشی بلوک غرب به رهبری ایالات متحده، اراده و ظرفیت بینالمللی برای اعمال فشار بر چین به منظور خویشتنداری در تایوان ممکن است در یک جهان چندقطبیتر کاهش یابد.
جذب مخاطب؟
دولت ترامپ به نوبه خود، در بحبوحه نگرانیهای فزاینده درباره اقدامات تهاجمی پکن در آسیا، در حال تقویت بازدارندگی نظامی ایالات متحده در برابر چین است.
اما شکافهای داخلی مانع این تلاش شده است.
اصلاحات نامنظم و مختلکننده در پنتاگون و دیوانسالاری گستردهتر که توسط وفاداران به دولت که مشتاق اجرای دستور کار رئیسجمهور هستند، هدایت میشود، پکن را نسبت به توانایی ایالات متحده در تقویت قابلیتهای نظامی خود دچار تردید کرده است.
مقامات ارشد وزارت دفاع کاملاً درباره اهمیت تایوان برای راهبرد ایالات متحده همسو نیستند.
مثلاً البریج کولبی، رئیس سیاستگذاری پنتاگون گفته «آمریکاییها میتوانند بدون آن زنده بمانند» و در عوض برای خنثی کردن تسلط منطقهای گستردهتر چین تلاش میکنند.
تعهد متزلزل خود ترامپ به تایوان، هرگونه آمادگی نظامی را بیش از پیش بیارزش میکند.
اخراج اخیر مقامات ارشد شورای امنیت ملی که به اندازه کافی به سیاست خارجی «اول آمریکا» او متعهد نبودند، هشداری برای همتایان همفکر آنها در دولت بود.
در همین حال، تشدید تنشهای ناشی از جنگ تجاری، انسجام ملی را در چین تقویت کرده است.
حتی لیبرالترین استراتژیستهای این کشور که قبلاً کمتر از سیاستهای ایالات متحده انتقاد میکردند، اکنون واشنگتن را متجاوز مینامند و از اقدامات سختگیرانهتر برای مقابله با فشار اقتصادی و سیاست خارجی ایالات متحده حمایت میکنند.
اکنون برای بسیاری، پیشبینی شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، مبنی بر «تغییرات بزرگی که در یک قرن دیده نشده است» پیشگویانه به نظر میرسد.
با این حال، این اجماع داخلی رو به رشد، باعث میشود پکن کمتر به خوداندیشی انتقادی لازم برای ارزیابی بیطرفانه برنامهریزی راهبردی خود بپردازد و بنابراین بیشتر احتمال دارد که تقویت نظامی و پیگیری اتحاد تایوان را تشدید کند.
به همین ترتیب، عشق ترامپ برای وفاداری و استفاده گسترده او از قدرت اجرایی برای اعمال انطباق و همنوایی در سراسر دولت، توانایی دولت برای خودارزیابی را از بین برده است.
بدون صداهای مخالف در داخل دولت، ایالات متحده نمیتواند بازدارندگی نظامی مؤثر را برنامهریزی و توسعه دهد و بحرانهای نظامی آینده را مسئولانه مدیریت کند.
درنهایت، این پویاییهای داخلی - بیش از اختلافات دیرینه تجاری و سیاست خارجی- بزرگترین تهدید برای تبدیل بنبست راهبردی به بحران حاد هستند.
برای کاهش خطرات درگیری فاجعهبار، استراتژیستهای پکن و واشنگتن باید به درون خود نگاه کنند و رهبری خود را قبل از اینکه این بنبست نگرانکننده دیگر نتواند دوام بیاورد، مورد بررسی دقیق قرار دهند.