خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 14 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

وقتی معلم زندگی کودکان ناشنوا را در روستاهای کردستان زیبا کرد

مهر | اجتماعی و حوادث | یکشنبه، 14 اردیبهشت 1404 - 08:29
بسیاری از معلمان هزینه و وقت شخصی خود را بدون چشم داشتی وقف زندگی زیباتر دانش‌آموزان خود می‌کنند و معلمان دانش آموزان استثنایی نمونه بارز این معلمان هستند.
دانش،آموزان،استثنايي،معلم،عابدزاده،آموز،سروآباد،آموزانش،روست ...

به گزارش خبرنگار مهر، روز معلم یک روز از سال است که بهانه‌ای شده تا از زحمات معلمان در سراسر کشور تقدیر شود.
معلمانی که با زحمات خود در طول سال تحصیلی تربیت دانش آموزان خود را هدف زندگی و سرلوحه فعالیت خود قرار داده‌اند.
در این میان معلمانی هستند که زندگی شخصی و دارایی‌های خود را هم وقف دانش آموزان کرده‌اند؛ ایثار این معلمان در طی سال‌های خدمت موجب شده است تا به عنوان معلمان منتخب (شاخص با جلوه‌های معلمی) شناخته شوند.
یکی از همین معلمان شاخص که امسال مورد تقدیر قرار گرفت؛ آقای ولی عابدزاده معلم مقطع ابتدایی است که در روستای قلعه جی شهرستان سروآباد استان کردستان، معلم دانش آموزان با نیازهای ویژه و دانش آموزان استثنایی است.
بیش از ۱۵ سال است که در آموزش و پرورش برای دانش آموزان استثنایی معلمی می‌کند.
حوالی شهرستان سروآباد استان کردستان دانش آموزان بیشتر از اینکه در شهر سکونت داشته باشند ساکن روستاها هستند؛ برای همین کار این معلم زحمتکش همواره در روستاها بوده است.
از آنجایی که دانش آموزان یک پایه زیاد نیست؛ آقای عابدزاده لازم است کلاس‌هایی با چند دانش آموز از چند پایه داشته باشد.
این معلم فداکار در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر گفت: سه سال ابتدایی خدمتم را در مدارس عادی شهرستان سروآباد سپری و پس از آن، به صورت داوطلبانه برای تدریس دانش آموزان ناشنوا اعلام آمادگی کردم؛ زیرا در سال ۸۹ متوجه شدم چند دانش آموز در روستاهای اطراف سروآباد ناشنوا هستند که به همین دلیل، از تحصیل محروم شده‌اند.
وی بیان داشت: رشته تحصیلی من روانشناسی کودکان استثنایی بود و به همین خاطر در چند واحد درسی برای کار با کودکان ناشنوا هم آموزش دیده بودم.
البته هر چه آموخته بودم، دروس تئوری بود ولی برای آموزش به دانش آموزان ناشنوا با چند آموزشگاه ویژه در تهران ارتباط گرفتم و آنان هم به صورت غیرحضوری به من کمک کردند تا بتوانم با تسلط به زبان اشاره ویژه ناشنوایان، معلم این دسته از دانش آموزان باشم.
عابد زاده گفت: دوسال کامل هر روز بعد از تدریس در مدارس عادی با پای پیاده از شهرستان سروآباد به روستای قلعه جی می‌رفتم تا تدریس چند دانش آموز با نیازهای ویژه را در شیفت عصر داشته باشم.
وی ادامه داد: ابتدا معلم مقطع ابتدایی در شهر معلم بودم؛ در سال‌های بعد، زمانی که دیدم بیشتر دانش آموزان با نیازهای ویژه در روستاها سکونت دارند و تعداد این دانش آموزان به ۲۵ نفر رسید تصمیم گرفتم به روستا بیایم.
وی در این زمینه گفت: برای همین کارم را به مدرسه روستا انتقال دادم تا دانش آموزان استثنایی ناچار نباشند به شهر بیایند.
البته در چند روستا که فاصله زیادی داشت هم تلاش کردم و معلم‌های جداگانه ای برای هر روستا گرفتیم تا ۳ تا ۴ دانش آموز با نیازهای ویژه در یک روستا، یک معلم تدریس داشته باشد.
خودم هم در قلعه جی که تعداد زیادتری دانش آموز با نیازهای ویژه داشت ماندم.
آموزش والدین و فرهنگ‌سازی در میان خانواده‌ها را از ابتدا شروع کردم.
عابد زاده معتقد است باید در ارتباط با کودکان استثنایی فرهنگ سازی صورت بگیرد تا افرادی که معلولیتی دارند بتوانند به راحتی در جامعه زندگی کنند.
"بخشی از فرهنگ سازی همین بود که توانستیم این کودکان را در مدارس عادی نگه داشته باشیم و فقط یک کلاس جدا به آنان اختصاص دهیم.
دیدیم که برای فرهنگ‌سازی بهتر است این دانش آموزان در میان دیگر همسالان خود حضور پیدا کنند.
البته کلاس این دانش آموزان استثنایی از دیگر دانش آموزان جداست اما همه دانش آموزان در یک مدرسه تحصیل می‌کنند تا این فرهنگ در میان همه دانش آموزان شکل بگیرد که دانش آموز استثنایی جدا از جامعه نیست.
"
آقای ولی عابد زاده تمام اقداماتش در ۱۰ سال گذشته را به صورت داوطلبانه انجام داده است.
اینکه در تمام این ده سال با ماشین شخصی دانش آموزانش را به مدرسه آورده است.
در ۹۰ درصد مواقع به این دانش آموزان با هزینه شخصی صبحانه می‌دهد.
از آنجایی که عمده این دانش آموزان از وضع مالی مناسبی برخوردار نیستند؛ تلاش می‌کند پیش از نوروز برای دانش آموزانش لباس نو بخرد.
اگر نیازمند تهیه دارویی باشند و نتوانند آن دارو را تهیه کنند چه از نظر مالی و چه برای تهیه دارو به آنان کمک می‌کند.
حتی برای یکی از دانش آموزانش که نیازمند عمل جراحی بود؛ آقای عابدزاده ناچار می‌شود یک وام بانکی بگیرد تا هزینه عمل را بتواند تأمین کند.
برای خانواده یکی دیگر از دانش آموزانش هم ضامن شد تا آنان بتوانند مسکن تهیه کنند.
از آنجایی که پس از ۱۰ سال این دانش آموزان به مقطع متوسطه می‌روند و دانش آموزان استثنایی در مقطع متوسطه به ناچار باید به شهر دیگری در فاصله ۳۵ کیلومتری شهرستان سروآباد بروند؛ آقای عابدزاده برای یکی از دانش آموزانش که امکان رفتن به شهر را نداشت؛ آموزشش را به صورت داوطلبانه به عهده گرفت.
وقتی از عابدزاده پرسیدیم چه پیشنهادی برای بهبود وضعیت تحصیل این دانش آموزان در روستاها دارد گفت: باید آموزش و پرورش و دولت صدای همکاران ما در مدارس استثنایی را بیشتر بشنود.
خیلی از این دانش آموزان با حالت تهوع و استفراغ در کلاس درس مواجه می‌شوند.
همکاران من زحمت تمیز کردن کلاس و بهبود حال دانش آموز را خود به عهده می‌گیرند.
یا برخی از دانش آموزان استثنایی خودشان را کثیف می‌کنند؛ معلم صبر نمی‌کند تا والدین کودک از راه برسد؛ بلکه با عشق و علاقه‌ای که به دانش آموزانش دارد؛ به وضع کودک رسیدگی می‌کند.
حالا بسیاری از ساعات روز را آقای عابدزاده به صورت غیر موظف برای دانش آموزان استثنایی در کلاس درس می‌ماند و برای این اضافه تدریس، حقوق اضافه‌ای از آموزش و پرورش دریافت نمی‌کند.
به دلیل اینکه تنها دو درصد جمعیت دانش آموزی در استان کردستان در شهرها زندگی می‌کنند و عمده دانش‌آموزان در روستاها هستند؛ آقای عابدزاده با عشق به دانش آموزان استثنایی در روستاها فعالیت کرد.
روستاهای پراکنده‌ای که آقای عابدزاده برای جمع کردن دانش آموزان استثنایی خود، ناچار بود با وسیله شخصی این دانش آموزان را جابه‌جا کند.
امثال آقای عابدزاده بسیار هستند معلمانی که با هزینه و وقت شخصی خود، بدون چشم داشتی، زندگی دانش‌آموزان خود را زیباتر می‌کنند.