روایت مهربانی معلمی که آغوشش را به روی ایتام گشود
در میان کوچهپسکوچههای شهر، صدای زنگ مدرسه هنوز برای خانم معلم، طنین خاصی دارد؛ زنگی که برای او آغاز درس، نه فقط بر تخته کلاس، بلکه در دفتر زندگی است.

به خبرگزاری مهر، خانم معلم دبستانی در یکی از مناطق کمبرخوردار مشهد، سال گذشته با طرح «اکرام ایتام» کمیته امداد آشنا شد و تحولی در زندگیاش رقم خورد.
خانم معلم با وجود داشتن دو فرزند و زندگیای ساده، همواره دغدغه کمک به نیازمندان را داشت.
روزی یکی از همکارانش درباره طرح اکرام برایش صحبت کرد.
با شنیدن اینکه میتواند حمایت یک یا چند کودک یتیم را به عهده بگیرد و از دور یا نزدیک حامی و پشتیبان آنها باشد، تصمیم گرفت پا در این مسیر بگذارد.
نخستین فرزند معنویاش پسربچهای ۹ ساله که پدرش را در یک حادثه از دست داده بود و حالا با مادر و دو خواهر کوچکش زندگی میکرد.
این بانوی نیکاندیش میگوید: «وقتی برای اولین بار عکس علی را دیدم، حس کردم که انگار یکی از بچههای خودم است.
نگاهش پر از حرف بود.» پس از علی، نوبت به یک دختر و پسر دیگر رسید.
حالا او حامی سه کودک یتیم است و میگوید این فرزندان، گرچه فرزندان زیستیاش نیستند، اما به اندازه بچههای خودش برایشان دل میسوزاند.
این معلم مهربان معتقد است که طرح اکرام فقط فرصتی برای یاری نیست، بلکه پلی است میان دلهایی که شاید هیچگاه یکدیگر را نمیدیدند، اما با رشته محبت به هم پیوند خوردهاند.
او میگوید: زندگیام معنا پیدا کرده.
هر ماه که مبلغی برایشان واریز میکنم، حس میکنم سهمی در لبخندشان دارم.
کمیته امداد با اجرای طرح اکرام، فرصت ارزشمندی را برای انسانهای نیکوکار فراهم کرده است تا با هر میزان توان مالی، سرپناهی باشند برای دلهایی کوچک اما پرامید.
داستان معلم حسینی، تنها یکی از هزاران روایت عشق و مهربانی است که هر روز در سایه این طرح شکل میگیرد.