خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 14 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

جنگ اوکراین؛ چالش نظم کنونی و آزمایشگاه نظم نوین جهانی

تسنیم | بین‌الملل | شنبه، 13 اردیبهشت 1404 - 11:58
از نظر ژئوپلیتیکی، جنگ اوکراین منجر به تقویت اتحادهای نظامی مانند ناتو و افزایش همکاری های دفاعی میان کشورهای غربی شده است. همچنین وابستگی اروپا به انرژی روسیه را به شکل بی سابقه ای آشکار ساخت و مسیر انرژی اتحادیه را به سوی منابع جایگزین تغییر داد.
جنگ،اوكراين،نظم،جهاني،روسيه،نظامي،اروپا،افزايش،تداوم،امنيت،آ ...

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، جنگ اوکراین از آغاز در سال 2022 تاکنون، به یکی از تعیین‌کننده‌ترین بحران‌های ژئوپلیتیکی قرن بیست‌ویکم تبدیل شده است.
اگرچه در ظاهر یک نزاع منطقه‌ای است، اما در عمل بازتابی از یک شکاف بنیادین در نظم بین‌الملل کنونی است؛ نظمی که پس از جنگ سرد و با هژمونی لیبرال دموکراسی غربی بر مبنای نهادگرایی و همکاری بین‌المللی شکل گرفت.
تداوم این جنگ و پیامدهای چندلایه آن، نه‌تنها مرزهای نظامی، اقتصادی و سیاسی را در سطح اروپا بازترسیم کرده بلکه مبانی مشروعیت و کارآمدی نظم بین‌الملل کنونی را نیز به چالش کشیده است.
اوکراین در بستر تحولات نظم بین‌الملل
اوکراین پس از فروپاشی شوروی به کشوری در مرز میان دو جهان تبدیل شد.
از یک‌سو میل به ادغام در ساختارهای غربی (ناتو و اتحادیه اروپا)، و از سوی دیگر فشار روسیه برای حفظ نفوذ ژئوپلیتیکی.
وقوع انقلاب‌های رنگی از جمله انقلاب نارنجی (2004) و جنبش میدان (2014) نشان از تمایل جامعه اوکراینی برای فاصله گرفتن از نفوذ روسیه داشت، امری که مسکو آن را تهدیدی وجودی برای نظم امنیتی اورآسیایی خود تلقی کرد.
اشغال کریمه در 2014 و تهاجم گسترده در 2022 پاسخی به این تغییر جهت ژئوپلیتیکی بود.
با آغاز جنگ، اوکراین دیگر تنها یک کشور نیست، بلکه به صحنه‌ای برای تقابل راهبردی نظم‌های رقیب جهانی تبدیل شده است.
یک‌سو غرب با هدف دفاع از نظم لیبرال بین‌المللی و سوی دیگر روسیه به منظور مقابله با گسترش‌طلبی ناتو و تلاش برای احیای اقتدار خود در اورآسیا.
تداوم جنگ اوکراین نشان‌دهنده چالش‌های جدی برای نظم بین‌الملل مبتنی بر قواعد است.
عدم توانایی نهادهایی مانند شورای امنیت سازمان ملل در جلوگیری از تجاوزات و پاسخ مؤثر به آن، به تضعیف اعتبار این نهادها منجر شده است.
همچنین، سیاست‌های اخیر دونال ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که به‌دنبال کاهش حمایت از اوکراین و افزایش تمایل به نزدیکی با روسیه است، نگرانی‌های جدی در میان متحدان اروپایی ایجاد کرده است.
این تحولات، نشانه‌هایی از حرکت به‌سوی نظمی چندقطبی با محوریت قدرت‌های مختلف است.​
جنگ اوکراین، کارآمدی نهادهای بین‌المللی را در مواجهه با بحران‌های بزرگ زیر سؤال برده است.
حق وتوی اعضای دائم شورای امنیت، مانعی جدی در اتخاذ تصمیمات قاطع ایجاد کرده است.
در واکنش به این وضعیت، تلاش‌هایی برای اصلاح ساختار این نهادها و افزایش مشارکت کشورهای مختلف در فرآیندهای تصمیم‌گیری صورت گرفته است.
برگزاری نشست‌های بین‌المللی، مانند اجلاس صلح اوکراین در ژوئن 2024 در سوئیس، نمونه‌ای از این تلاش‌هاست که با حضور نمایندگان 92 کشور و 8 سازمان بین‌المللی برگزار شد.
در این اجلاس، بر اصولی مانند امنیت هسته‌ای، آزادی ناوبری و امنیت غذایی تأکید شد.

همچنین این جنگ به تغییراتی در توازن قدرت جهانی منجر شده است.
از یک‌سو، وابستگی اروپا به امنیت و حمایت نظامی آمریکا برجسته‌تر شده، در حالی‌که از سوی دیگر، کشورهایی مانند چین و هند، با اتخاذ مواضع مستقل، تلاش می‌کنند نقش پررنگ‌تری در نظم جهانی ایفا کنند.
این تحولات، نشانه‌هایی از گذار به نظمی چندقطبی با محوریت قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی مختلف است.​
این درگیری تأثیرات اقتصادی گسترده‌ای در سطح جهانی داشته است.
اختلال در زنجیره‌های تأمین، افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی و تورم جهانی، از جمله پیامدهای اقتصادی این درگیری هستند.
بر اساس پیش‌بینی‌های بانک جهانی، قیمت کالاهای اساسی در سال‌های 2025 و 2026 به سطوح پیش از بحران کرونا بازخواهد گشت که می‌تواند به کاهش فشارهای تورمی کمک کند.

از نظر ژئوپلیتیکی، این جنگ منجر به تقویت اتحادهای نظامی مانند ناتو و افزایش همکاری‌های دفاعی میان کشورهای غربی شده است.
در اجلاس واشنگتن در سال 2024، ناتو بر تعهد خود به امنیت اوکراین تأکید کرد و برنامه‌هایی برای تقویت همکاری‌های دفاعی با کشورهای آسیایی مانند کره جنوبی را مطرح کرده است.

نقش قدرت‌های بزرگ در جنگ اوکراین: بازتعریف توازن جهانی
آمریکا به‌عنوان معمار نظم لیبرال جهانی، نقش اصلی در تجهیز نظامی و اقتصادی اوکراین ایفا کرده است.
با این حال، ظهور گرایش‌های انزواطلبانه در سیاست داخلی (به‌ویژه در جناح جمهوری‌خواه و تیم ترامپ) موجب تردیدهایی در مورد تداوم حمایت واشنگتن شده است.
فشار فزاینده برای پایان دادن به جنگ و تمرکز بر منافع داخلی می‌تواند به بازتعریف نقش رهبری آمریکا در نظم جهانی منجر شود.
اتحادیه اروپا، در مواجهه با تهدیدات امنیتی مستقیم از ناحیه روسیه، مسیر تازه‌ای از اتحاد دفاعی را پیش گرفته است.
ابتکارهایی چون «آمادگی 2030» و افزایش بودجه‌های نظامی کشورهای عضو، نشان از گذار تدریجی اروپا از وابستگی به آمریکا در حوزه امنیتی دارد.
جنگ اوکراین همچنین وابستگی اروپا به انرژی روسیه را به شکل بی‌سابقه‌ای آشکار ساخت و مسیر انرژی اتحادیه را به سوی منابع جایگزین تغییر داد.
مسکو با طرح روایت «مبارزه با نئونازیسم» و «دفاع از روس‌زبان‌ها»، تلاش کرده مشروعیت داخلی و بین‌المللی برای اقدام نظامی خود ایجاد کند.
با این حال، شکست در تحقق اهداف اولیه (سقوط سریع کی‌یف) و درگیری در جنگی فرسایشی، روسیه را به سمت الگوی جنگی بلندمدت، تکیه بر حمایت‌های چین، کره شمالی و همچنین تغییر دکترین دفاعی سوق داده است.
چین ضمن حمایت غیرمستقیم از روسیه، تلاش کرده نقش یک میانجی بی‌طرف و صلح‌طلب را ایفا کند تا از یک‌سو مانع شکست راهبردی شریک ژئوپلیتیکی خود شود و از سوی دیگر به تضعیف بیشتر نظم غرب‌محور کمک کند.
بلوک‌های جدیدی مانند بریکس (با گسترش عضویت) در حال شکل‌دادن به الگویی متفاوت از تعامل بین‌المللی هستند که متکی بر عدم‌مداخله، نظم چندقطبی و مخالفت با تحریم‌های یک‌جانبه است.
پیامدهای بلندمدت تداوم جنگ
تداوم جنگ مرزهای امنیتی اروپا را تغییر داده است.
عضویت فنلاند و سوئد در ناتو، بازگشت نظامی‌گری به شرق اروپا و تسلیح مجدد آلمان و لهستان، همگی نشانه‌هایی از آغاز یک نظم امنیتی جدید در قاره سبز است.
از سوی دیگر، روسیه نیز با تقویت پایگاه‌های خود در دریای سیاه، قفقاز و حتی در آفریقا، در پی بازتعریف حوزه نفوذ خود است.
اقتصاد اوکراین به‌شدت آسیب دیده و طبق گزارش بانک جهانی، بازسازی این کشور نیازمند بیش از 400 میلیارد دلار خواهد بود.
از سوی دیگر، جنگ موجب بازتعریف زنجیره‌های انرژی، تقویت تولید نظامی و افزایش تقاضا برای تسلیحات شده است.
وابستگی کشورهای اروپایی به صنایع نظامی آمریکا و رقابت چین در صادرات تسلیحات در حال افزایش است.
تداوم جنگ، میلیون‌ها اوکراینی را آواره کرده، بحران‌های روانی، مهاجرتی و فرهنگی عمیقی در داخل و خارج اوکراین ایجاد کرده است.
از سوی دیگر، احساسات ضدروسی در غرب و احساسات ضدغربی در روسیه نیز افزایش یافته و به تشدید گسست فرهنگی در نظم جهانی منجر شده است.
اوکراین به مثابه آزمایشگاه نظم آینده
جنگ اوکراین نه‌تنها یک صحنه نبرد، بلکه محملی برای آزمون الگوهای آینده نظم جهانی است.
در این جنگ، مشروعیت نهادهای بین‌المللی مانند سازمان ملل زیر سوال رفته، چرا که از مهار جنگ عاجز بوده‌اند.
تکنولوژی‌های نوین نظامی (پهپادها، جنگ سایبری، اطلاعات مصنوعی) به شکل گسترده‌ای آزمایش و به‌کار گرفته شده‌اند.
روایت‌های ایدئولوژیک متضاد در سطح جهانی برای توجیه سیاست خارجی خود از این جنگ استفاده کرده‌اند.
اوکراین به‌مثابه «آزمایشگاه نظم جدید» نشان می‌دهد که آینده نظم جهانی، به‌جای اتکا بر نهادهای چندجانبه، ممکن است به‌سوی رقابت بلوکی، منطقه‌گرایی و موازنه قوا در حرکت باشد.
به طور کلی با توجه به داده های مشهود چنین می توان برداشت کرد که تداوم جنگ اوکراین نماد بحرانی عمیق در نظم بین‌الملل است.
این بحران، نه‌تنها آینده اوکراین بلکه آینده شکل‌بندی قدرت جهانی را نیز رقم می‌زند.
نظم پساجنگ سرد با چالش‌هایی ساختاری مواجه شده است و در غیاب توافقی جهانی بر سر اصول حاکم بر تعاملات بین‌المللی، جهان در آستانه گذار به نظمی چندقطبی، رقابتی و تقابلی قرار دارد.
در این میان، سرنوشت اوکراین می‌تواند نه‌تنها به حل یا تعمیق بحران نظم، بلکه به جهت‌گیری نظام بین‌الملل در دهه‌های آینده شکل دهد.
نویسنده: معصومه محمدی، کارشناس مسائل اوراسیا
انتهای پیام/