زیباییهای لالههای واژگون در دل کوهستان/ نیایش سرخ+فیلم - تسنیم
در الیگودرز بهار از خم شدن یک گل آغاز می شود؛ لاله های واژگون، بهار را به شکل دیگری تفسیر می کنند، نه از بالا به پایین، که از پایین به ریشه و بعد دوباره به آسمان.

خبرگزاری تسنیم، لرستان: از شکافهای نمناک و خاموش صخرههایی که هزاران سال باد و باران بر تنشان کوبیده، چیزی میجوشد که نه گریه است، نه خون.
لالههای واژگون الیگودرز رخ به خاک، پیکر به آسمان در بزنگاه بهار از خردهسنگهای خیس و پوستهای ترکخورده کوهستان میرویند؛ بیصدا، بیطلب، بیفریاد.
اینجا الیگودرز است؛ جایی که زمین هنوز یادش هست چگونه باید زخمهای کهنهاش را با بوسه سرخ لالههای خمیده بخواباند.
بلندیها مه گرفتهاند، و باد سرد و صبور، دامن چینخورده کوهها را نوازش میکند.
درههای دور و صعبالعبور از لایههای نم و ابر آویزانند.
.
در میانه این خاموشیِ غریب لکههایی از سرخی در دشتهای بلند میسوزند: لالههای واژگون، نام دیگر اندوه زمین.
هر کدام از این گلها گویی تکهای از داستانهای فراموششده سنگ و ابر را بر شانه دارند.
بر ساقههای سبز روشن جامهای سنگینِ سرخ و زردشان را واگذاشتهاند.
انگار هر کدام سربازی بازمانده از سپاهی گمشدهاند که بهرسم سوگ کلاهخود بر خاک افکندهاند.
در این برهوتِ نمناک هیچ فریادی جز وزش باد شنیده نمیشود.
تنها گاهگاهی صدای خردشدن یخهای ریز زیر پا میآید یا آواز گنگ کبکهایی که جفت میجویند.
لالههای واژگون الیگودرز در سرزمینی میرویند که نامهای کهنه آن در گوش زمین هنوز زندهاند: اشترانکوه، ززو، گرین.
اینجا سرزمین نیایشهای بیصداست؛ جایی که کوه در سکوت لاله میروید و انسان اگر زبان خاک را نداند فقط تماشاگر میماند.
لاله واژگون یک سازه طبیعیست.
برآمده از تلاقی سنگآهکهای دوران سوم زمینشناسی با سفرههای آب زیرزمینیای که از یخچالهای طبیعی تغذیه میشوند.
دانهاش میان برف زاده میشود و ساقهاش آبشناسترین موجود این کوهستان است.
عجیبترین بخشاش شکل اوست: سراپا برعکس، اما در تعادلِ کامل.
اگر از زنان مسن روستاهای شولآباد یا دامنای پیرامون اشترانکوه بپرسی لاله را گُلِ خونریز میخوانند.
میگویند هر گل نشانی از پهلوانیست که در نبردی خاموش در کوه جان داد و در هر بهار، کوه، یاد آن را واژگون میرویاند.
انتهای پیام/646/.