زهد شهید صدر - تسنیم
با وجود اینکه دنیا به شهید صدر رو کرده بود، او به دنیا بی اعتنا بود. تا انتهای عمر خانه و خودروی شخصی نداشت، در لباس، اثاث زندگی و خوراک، هم به حد ضرورت بسنده می کرد.

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ در سطرهای تاریخ معاصر تشیع، چهرههایی پدید آمدهاند که تنها با خامه قلم یا نبوغ اجتهادی یا فریاد عدالتخواهی یا سیاستورزی مکتبی شناخته نمیشوند، و زیست شخصی و فردی و سلوک اجتماعیشان سندی زنده بر باورها و ارزشهایی است که بدان دعوت میکردهاند.
آیتالله شهید سید محمدباقر صدر، بیتردید یکی از این چهرههاست.
او در عرصه اندیشه، و در حوزههای دانشی متعدد انقلابی پدید آورد، و درعینحال سبک زندگیاش تجسمی عینی از آموزههای دینی بود.
یکی از جنبههای مهم زندگی شهید صدر، انتخاب او در زهد خودخواسته و آگاهانه بود.
شهید صدر در حالی زهد پیشه کرد که میتوانست از وجاهت علمی، مرجعیت دینی و ارتباطات گستردهاش بهرهبرداری مادی کند.
او اما، بهرغم داشتن حق شرعی، عرفی و اجتماعی، و بهرغم اینکه میتوانست با اموال حلال و مشروع خود زندگیای مرفه برای خود و خانوادهاش تدارک ببیند، مسیر سختتر را انتخاب کرد و زیستن با درجات مادی پایینترین طبقات طلاب و مردم را برگزید.
شهید صدر در روزگاری زهد پیشه کرد که دنیا به سراغش آمده بود.
یکی از شاگردانش در این زمینه مینویسد:
"شهید صدر در لباس پوشیدن خود تا جایی که شرایط اجتماعی به او اجازه میداد زهد میورزید، درحالیکه میتوانست بهترین پارچهها را به تن کند.
هیچوقت ندیدم شهید صدر عبایی بپوشد که بیشتر از پنج دینار [یعنی کمتر از قیمت متوسط عبا در آن دوران] قیمت داشته باشد، درحالیکه محبان و دوستدارانش بهترین لباسها و پارچهها را به او هدیه میدادند.
شهید صدر خواسته بود که همه هدایا اعم از پارچه و غیرپارچه را جمع کنند تا آنها را بعداً میان طلبهها تقسیم کنند.
او هر روز قبل از ظهر وقتی در مجلس عمومیاش حاضر میشد، به اوضاع و ظاهر طلاب دقت میکرد و اگر میدید لباسهای یکی از آنها مناسب شأن طلبگی نیست پارچهای را همراه پول دوختش به دست آن طلبه میرساند."
زهد شهید صدر تنها به حوزه اجتماعی و انظار مردم محدود نمیشود؛ او به معنی واقعی کلمه زاهد بود.
آقامحمدعلی محقق، خادم ایشان، یک روز بیخبر وارد کتابخانه شد و دید که شهید صدر، نان خشکی و یک لیوان آب در دست دارد.
شهید صدر که انتظار حضور سرزده او را نداشت، رویش را به دیوار برگرداند تا خادمش این صحنه را نبیند.
آقای محقق شنیده بود که سید به اهل خانه میگوید: «هر وقت ناهار آقای محقق را فرستادی، نان گرم را برای ایشان بفرست و نان سرد را برای ما بگذار».
در سالهای پایانی عمر، با آنکه وضعیت مالی او بهبود یافته بود، تغییری در اثاث منزلش نداد و اثاثیه همچنان ساده و ابتدایی باقی ماند.
در کتاب «شرح صدر» درباره خانه شهید صدر میخوانیم:
"اثاث خانه شهید صدر عبارت بود از یک اتاق پذیرایی که یک فرش در آن پهن شده بود...
سمت چپ اتاق پذیرایی هم اتاق مفروش دیگری بود که مقبره خاندان مامقانی بود و شهید صدر هیچ وسیلهای در آن اتاق نداشت.
طبقه بالا و کتابخانه با دو تکه زیلو مفروش بود که آن هم بخشی از مهریه مادر شهید صدر بود.
در اندرونی ــ محل سکونت خانواده ــ یک اتاق بود که هم برای خواب و هم پذیرایی از مهمان و هم دور هم نشستن خانواده استفاده میشد و سادهترین زیرانداز را داشت.
اتاقی بالای این اتاق قرار داشت که مخصوص شهید صدر بود و با موکت فرش شده بود و چند تشک برای خواب در آن بود و بیشتر شبیه انباری بود تا اتاق استراحت و خواب."
وضعیت خوراک نیز مشابه همین سبک بود.
با آنکه شهید صدر بر حفظ معیشت در سطحی شرافتمندانه تأکید داشت، در عمل به سادهترین خوراک ممکن بسنده میکرد.
همسرش، هر روز فهرستی مختصر و ساده از نیازهای روزمره را روی کاغذی مینوشت و به آقای محقق میداد تا آنها را تهیه کند.
شهید صدر تا پایان عمر، خانه و خودروی شخصی هم نداشت.
در یکی از موارد، یک خیّر وصیت کرده بود که خودروی تویوتایش را به او هدیه بدهند.
وقتی خودرو به دست شهید رسید، بلافاصله دستور داد آن را بفروشند و پولش را به حساب کمکهزینه طلاب اضافه کنند، در حالی که خودش بهشدت به وسیله نقلیه نیاز داشت.
او نه خانهای داشت، نه ملکی به نامش ثبت شده بود.
بارها پیشنهادهایی از سوی متمولان دریافت کرد تا برایش خانهای از اموال شخصی خودشان، و نه وجوه شرعی، بخرند.
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا نعمانی، در این زمینه میگوید:
"افراد گوناگون از شهید صدر درخواست میکردند که اجازه بدهد آنها از اموال شخصی خودشان و نه از وجوه شرعی، برای ایشان خانه بخرند.
یکی از این پیشنهادها از طرف تاجری بصری که از علاقهمندان شهید صدر بود به ایشان داده شد.
او متوجه شد خانه کنار منزل شهید صدر به فروش گذاشته شده و تصمیم داشت آن را برای شهید صدر بخرد و به او اطلاع داد که پول خرید خانه را از دارایی شخصی خودش پرداخت میکند، نه از وجوه شرعی، اما شهید صدر این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت: "اگر این خانه را بخری من آن را برای سکونت طلاب وقف میکنم و هیچ وقت خودم در آن زندگی نخواهم کرد."
سید محمدباقر صدر تا پیش از شهادت در خانه خاندان گرامی مامقانی سکونت داشت و این خانه را آیتالله شیخ محییالدین مامقانی به رایگان در اختیار ایشان قرار داده بود.
این خانه دو بخش داشت؛ بخشی برای سکونت خانواده و بخش دیگر مقبره خانوادگی خاندان مامقانی.
زندگی شهید صدر اینطور بود؛ مدتی در خانهای استیجاری زندگی میکرد و بعد هم در همین خانهای که در اختیار او قرار داده شده بود؛ و هیچوقت خانهای برای خودش نخرید."
شهید آیتالله سید محمدباقر صدر در شرایطی از دنیا کناره گرفت که دنیا آماده بود در برابر او زانو بزند.
او نمیخواست سبک زیستنش از مردم عادی فاصله بگیرد.
ضمن اینکه زهد شهید صدر ابزاری برای مبارزه سیاسی با رژیم بعث بود که تلاش میکرد از هر مسیری ــ ازجمله اتهام دنیاطلبی ــ نهاد مرجعیت را بدنام کند و ضربه بزند.
انتهای پیام/