خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 12 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

نامه جلال به امام خمینی(ره) از سرزمین وحی

تسنیم | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 11 اردیبهشت 1404 - 22:30
یکی از مهمترین کتاب های جلال سفرنامه اوست که با عنوان «خسی در میقات» منتشر شده و فصل جدیدی در سفرنامه نویسی پس از خود بوده است، اما نکته جالب توجه این سفر، نامه ای است که او به امام خمینی می نویسد و سال ها بعد ساواک آن را از منزل امام کشف می کند.
جلال،آل،–،احمد،سفر،امام،خسي،ميقات،خبر،حج،آزادي،نثر،ديدم،مخاط ...

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ «خسی در میقات» نوشته جلال آل احمد یکی از مهمترین سفرنامه‌های ادبیات فارسی در دوران معاصر است،‌ جلال «خسی در میقات» را در سال 1343 و در حالیکه 41 ساله بود،‌ نوشت، دو دهه بعد از عضویتش در حزب توده و 5 سال قبل از درگذشتش.
از ویژگی‌های بارز این کتاب توجه زیاد نویسنده به جزئیات و متن روان و دلنشین آن است.
وی در این کتاب نه فقط از جنبه زیارتی بلکه از زوایای مختلف به سفر حج نگاه کرده و مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاحتی و … را مورد توجه و تحلیل قرار داده‌است.
سفر حج برای آل احمد یک سفر معمولی نیست.
آل احمدی که به این سفر می‌رود، همان است که روزی پیوستن به حزب توده را دیده است.
سفرنامه حج جلال از چند وجه حائز اهمیت است؛ نخست موقعیت ویژه‌ای است که جلال آل احمد با عقاید روشنفکری خود در آن پا گذاشته است.
از نظر بسیاری از صاحب‌نظران، این سفر به نوعی فصل تازه‌ای از حیات آل احمد محسوب می‌شود.
از سوی دیگر، نگاه تیزبین و نکته‌سنج جلال به مسائل مختلف سبب شده تا مخاطب با ابعاد مختلفی روبرو باشد.
نویسنده تنها بر مسائل دینی و زیارتی تمرکز نکرده است؛ او جبنه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و سیاحتی را نیز در نظر دارد و گاه مورد تحلیل قرار می‌دهد.
در کنار بُعد محتوایی، باید نثر جلال در این اثر را نیز نثر ویژه و قابل توجهی دانست.
نثری صریح و کوتاه که به اصطلاح آن را تلگرافی و چکشی می‌خوانند.
نثری که مخاطب را به یاد نثر ناصر خسرو می‌اندازد.
علاوه بر این، متن «خسی در میقات» متنی تصویرگرا است که مخاطب را با خود همراه می‌کند.
از زنده‌یاد آل احمد سفرنامه‌های متعددی به یادگار مانده است، اما در این میان «خسی در میقات» اثری متفاوت و برجسته است؛ اثری که فصل جدیدی در سفرنامه‌نویسی معاصر گشود و بر نویسندگان پس از خود تأثیر بسیاری گذاشت.
همانطور که بسیاری از نویسندگان خود را فرزندان «زن زیادی» جلال می‌دانند، «خسی در میقات» نیز در این سال‌ها الهام‌بخش سفرنامه‌نویسان بسیاری بوده است.
یکی از طرح‌هایی که جلال از سفر حج کشیده است
یکی از نکات جالب توجه سفر جلال به مکه،‌ نامه‌ای است که او از آنجا برای امام خمینی(ره) می‌نویسد.
امام در 16 فروردین 1343 پس از آزادی از زندان به قم باز آمد و جلال آل احمد این نامه را دو هفته پس از آزادی امام نوشته است.
این نامه در پی یورش ساواک به بیت حضرت امام در قم (در سال 1345) به یغما رفت و در پرونده جلال بایگانی شد.
جلال در این نامه می‌نویسد:
«مکه – روز شنبه 21 فروردین 1343/ 8 ذی‌حج 1383
آیت‌اللها
وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت تهران را به شادی واداشت، منتظرالپرواز بودم به سمت بیت‌الله.
این است که فرصت دست‌بوسی مجدد نشد.
اما اینجا دو سه خبر اتفاق افتاده است و شنیده شده که دیدم اگر آنها را وسیله‌ای کنم برای عرض سلامی – بد نیست.
اول اینکه مردی شیعه جعفری را دیدم از اهالی الاحساء – جنوبی غربی خلیج فارس – حوالی کویت و ظهران – می‌گفت 80 درصد اهالی الاحساء و حنوف و قطیف شیعه‌اند و از اخبار آن واقعه مؤلمه 15 خرداد حسابی خبر داشت و مضطرب بود و از شنیدن خبر آزادی شما شاد شد.
خواستم به اطلاعتان رسیده باشد که اگر کسی از حضرات روحانیان آن سمت‌ها گسیل بشود هم جا دارد و هم محاسن فراوان.
دیگر اینکه در بین شهر شایع است که قرار بود آیت‌الله حکیم امسال مشرف شود ولی شرایطی داشته که سعودیها دوتایش را پذیرفته‌اند و سومی را نه.
دوتایی که پذیرفته‌اند: داشتن محرابی برای شیعیان در بیت‌الله – تجدید بنای مقابر بقیع – و اما سوم که نپذیرفته‌اند حق اظهار رأی و عمل در رؤیت هلال.
به این مناسبت حضرت ایشان خود نیامده‌اند و هیأتی را فرستاده‌اند.
گویا به ریاست پسر خود.
خواستم این دو خبر را داده باشم.
دیگر این که گویا فقط دو سال است که به شیعه در این ولایت حق تدریس و تعلیم داده‌اند.
پیش از آن حق نداشته‌‌اند.
دیگر این که «غربزدگی» را در تهران قصد تجدید چاپ کرده بودم با اصلاحات فراوان – زیر چاپ جمعش کردند.
و ناشر محترم متضرر شد.
فدای سر شما.
دیگر این که طرح دیگری در دست داشتم که تمام شد و آمدم درباره نقش روشنفکران میان روحانیت و سلطنت و توضیح این که چرا این حضرات همیشه در آخرین دقایق طرف سلطنت را گرفته‌اند.
دو نمی‌بایست.
اگر عمری بود و برگشتیم تمامش خواهم کرد و به محضرتان خواهم فرستاد.
علل تاریخی و روحی قضیه را گمان می‌کنم نشان داده باشم.
مقدماتش در «غرب‌زدگی» ناقص چاپ اول آمده.
دیگر این که امید دارم موفق باشید.
والسلام.
جلال آل‌احمد»
آل احمد در طول زندگی‌اش تنها یک بار امام را ملاقات کرد و آن دیدار در نخستین سال‌های نهضت اسلامی اتفاق افتاد.
وی درباره این دیدار می‌گوید: «من پس از شنیدن نطق ایشان [امام خمینی]...
احساس کردم باید ایشان را ببینم.
به قم رفتم.
در خانه ایشان کتاب "غرب‌زدگی" خود را کنار دستشان دیدم.
گفتم: شما هم این خزعبلات را می‌خوانید؟
با نگاهی به من پرسیدند: شما آقای آل احمد هستید؟
گفتم: بله.
گفتند: آنچه ما باید بگوییم شما گفته‌اید.»
در ادامه جلال درباره این ملاقات می‌گوید: «من حتی دست پدرم را نبوسیده بودم، اما دست ایشان را بوسیدم.»
انتهای پیام/