خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 10 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

«پناهگاه سیمانی» روایتی کودکانه‌ای از جنگ و پناه منتشر شد

مهر | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 10 اردیبهشت 1404 - 14:06
کتاب «پناهگاه سیمانی» به قلم شیما ناصری و با تصویرگری سمیه سادات شفیعی توسط انتشارات ۲۷ بعثت منتشر شد.
كتاب،دلتنگي،بعثت،كودكي،روايت،انتشارات،صداي،خانه،شيما،سيماني، ...

در روزگاری که خاطره‌های بمباران و سال‌های پرالتهاب جنگ برای بسیاری از نسل جدید غبارآلود شده، کتاب «پناهگاه سیمانی» تلاش می‌کند با زبان ساده و دلنشین کودکی، پلی بین گذشته و امروز بزند.
این کتاب به قلم شیما ناصری و با تصویرگری سمیه سادات شفیعی، توسط انتشارات ۲۷ بعثت منتشر و روانه بازار نشر شد.
«پناهگاه سیمانی» داستان کوثر کوچولو دختر سردار شهید علیرضا نوری را روایت می‌کند؛ دختری که هر روز با چشم‌هایی پر از انتظار، پشت در خانه می‌ایستد تا پدرش را که لباس خاکی بر تن دارد، از راه بازگشته ببیند.
اما روزی ناگهان صدای وحشتناک بمب و آسمانِ سیاه شده، همه چیز را دگرگون می‌کند و ترس و دلتنگی به خانه کوچک‌شان راه می‌یابد.
نویسنده در این کتاب، دنیای کوچک و در عین حال پر از نگرانی کودکی به نام کوثر را به تصویر کشیده است؛ کودکی که در انتظار دیدن پدرش، هر روز مقابل در خانه می‌ایستد، غافل از آنکه آسمان شهرک‌شان دیگر هر لحظه ممکن است زیر بمباران دشمن فرو بریزد.
شیما ناصری با زبان ساده و روایت بی‌واسطه‌ی احساسات، توانسته فضایی بسازد که برای نوجوانان قابل لمس باشد و برای بزرگ‌ترها یادآور خاطره‌ای دور اما آشنا.
ساختار کتاب با بهره‌گیری از تصویرگری‌های زنده و ملموس، حس همذات‌پنداری بیشتری برای مخاطب ایجاد کرده است.
تصویرگری‌ها در هماهنگی با متن، فضای اضطراب، دلتنگی و در عین حال مهر و محبت خانواده را به خوبی منتقل می‌کنند.
انتشارات ۲۷ بعثت که پیش‌تر نیز در زمینه انتشار آثار حوزه دفاع مقدس فعال بوده، با چاپ این کتاب، تلاش کرده است نسل جدید را با بخشی از واقعیات جنگ تحمیلی از زاویه‌ای عاطفی و انسانی آشنا کند؛ زاویه‌ای که کمتر در روایت‌های رسمی به آن پرداخته شده است.
این کتاب در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، داستانی از دلتنگی، امید و پیوند خانوادگی در دل بحران را روایت می‌کند.
در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:
«تا خواستم مامانم را صدا کنم، اصلاً نفهمیدم چطور پاهایم از زمین کنده شد.
توی دود به سختی می‌توانستم چهره کسی که مرا در آغوش خودش گرفته بود، ببینم.
با صدای بلند گفتم: ولم کن.
منو بذار روی زمین.
صدای بابایم را شنیدم که گفت: نترس کوثرجان، منم.
مگه نگفتم نیا جلوی در؟»
علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه این کتاب به کتابفروشی‌های معتبر سراسر کشور یا دفتر انتشارات ۲۷ بعثت واقع در خیابان انقلاب اسلامی، خیابان شهید برادران مظفر شمالی، بن‌بست یکم، پلاک ۴ مراجعه کنند.
همچنین شماره‌های ۶۶۹۶۴۰۶۹ و ۶۶۹۶۴۰۷۱ برای کسب اطلاعات بیشتر در اختیار علاقه‌مندان است.