کتابی که خانه و زیست شهدا را به خوبی معرفی کرد
یک منتقد ادبی گفت: در زمینه ادبیات دفاع مقدس به ویژه زندگینامهها و شرححالها و آثاری که به شهدای بزرگوار یا خانوادههای معظم آنها میپردازد، با یک مشکل و آسیب روبهرو هستیم و آن هم قالبشناسی است.

به گزارش مشرق، کتاب «مردان خانه من» با حضور محمد قاسمیپور، منتقد، راضیه تجار، نویسنده اثر، سردار مهدی امیریان، رئیس سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس و سردار عباس بایرامی، رئیس سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس سهشنبه در باغ موزه دفاع مقدس رونمایی شد.
محمد قاسمیپورگفت: من آثاری که مرتبط با شهداست با حس و حال و تمام ظرفیت جان میخوانم.
در خواندن این اثر هم خیلی بهره بردم.
فرصت بررسی و نقد نیست، چون جلسه رونمایی کتاب است.
برای همین معرفی مختصری از کتاب ارائه میدهم برای افرادی که کتاب را نخواندند و توصیه میکنم حتماً آن را بخوانید.
او به مشکل بهم ریختگی قالب در ادبیات دفاع مقدس اشاره کرد و افزود: در زمینه ادبیات دفاع مقدس به ویژه زندگینامهها، شرححالها و آثاری که به شهدای بزرگوار یا خانوادههای معظم آنها میپردازد، با یک مشکل و آسیب روبهرو هستیم و آن هم به لحاظ قالبشناسی، سبکشناسی و گونه نوشتاری است که دقت و مراقبت لازم صورت نمیگیرد و به نوعی این آثار تکلیفشان در زمان نگارش و تالیف مشخص نیست.
برای همین آثار فراوانی به چاپ رسیده که سبک و قالب نوشتاری دقیق و معینی ندارد.
بعضی اوقات روی جلد یا در شناسنامه به عنوانی چون زندگینامه مستند، زندگینامه داستانی یا روایتی از زندگی یک شهید اشاره شده اما در خوانش متن به کرات خلاف آنچه که به عنوان قالب معرفی شده است، شاهد هستیم و به هر حال بهم ریختگی چند قالب و سبک را از آن اصالت و هویت اصلی آن انداخته و دور کرده است.
این منتقد بیان کرد: در عالم ادبیات بسیار بر قالب تاکید شده است و آنچه که به محتوا اصالت، ماندگاری و بقا میبخشد، شکل انتخابی اثر است که از سوی نویسنده و هنرمند انتخاب میشود و من خوشحالم که در کتاب «مردان خانه من» کار از ابتدا به کاردانان سپرده شده است.
عامدانه پرهیز میکنم که بگویم کاردان، چون در کاردان بودن نویسنده این اثر هیچ شک و تردیدی نیست، اما کارهای حوزه ادبیات دفاع مقدس به واسطه مراحل تصمیمسازی و تحقیق آن، کارهایی است گروهی و اشتراکی انجام میشود و آن سازمان و تیمی که پای کار میآید باید حرفهای باشند و با یک انس و ارادتی فراتر از انجام کار جلو بیایند و کار را پیش ببرند.
قاسمیپور گفت: مهمترین نکته نگارش اثر است که نویسنده بزرگوار و صاحب قلم، شکلی انتخاب کرده است که در واقع شکل آن تکلیف خواننده را روشن میکند و ما توانستیم محتوای قابل، ارزشمند، تجربه شده و در تاریخ محقق شده را در قالب ادبیات قوام یافته و به ظهور رسیده، ببینیم و بخوانیم.
او اطلاعات ارائه شده در اثر را دقیق خواند و ادامه داد: کتاب ساختار خیلی ساده دارد و همانطور راضیه تجار، نویسنده اثر اشاره کرد، اساساً بخش عمده کتاب در یک پنجشنبه میگذرد که از صبح ما با روایتهای یک مادر مواجه میشویم.
برای همین شاکله کتاب از صبح تا نزدیک عصر یک پنجشنبه میگذرد و یک پنجشنبه کوتاه دیگر که سالگرد دو شهید این مادر بزرگوار است.
ما در کتاب طی یک پنجشنبه با مادر شهید همراه میشویم و آشنایی دقیقتر طی پنج شش صفحه در پنجشنبه دیگر است که مراسم سالگرد برگزار میشود و ما با خانواده و بازماندگان این شهدا آشنا میشویم.
این پژوهشگر اظهار کرد: به نظرم قالبی که نویسنده برای کتاب «مردان خانه من» انتخاب کرده است، کتاب را خواندنی و جذاب کرده و برای خواننده دست یافتنیتر کرده است.
به طوری که دوست داشتم مادر شهدایی که راوی روایت بوده و در مراحل اولیه کتاب از زبان او روایت میشد، در مجلس حضور داشت.
چون در مطالعه اغلب صفحات کتاب مکث میکردم و با خودم میگفتم خدایا این مادر زنده باشد!
قاسمیپور گفت: کارهای مربوط به شهدا، اگر با رویکرد زندگیمحور نوشته شود، شک نداشته باشید خواننده پیدا خواهد کرد و در لایههای مختلف اجتماع مخاطب خواهد داشت.
راضیه تجار این اثر را به شکل زندگیمحور درآورد و دو فرزند این بانوی بزرگوار که موضوع اصلی داستان هستند، در جبهههای حق علیه باطل (به فاصله دو سال) به شهادت رسیدند.
در متن و بطن کتاب با زندگی این دو شهید آشنا میشویم.
در عین حال مهد و زیست آنها را در پشت جبهه میبینیم که شهدا مهدی (خانه) داشتند و شناخت آن به ما برای نزدیک شدن به حال و هوای دو شهید کمک میکند.
بنابراین این اتفاق در کتاب «مردان خانه من» خیلی خوب افتاده است.
در بخش دیگری از این رونمایی، راضیه تجار گفت: در این اثر بیشتر با شخصیت محترم خانم، مادر دو شهید بزرگوار سروکار داشتم.
شیرزنی با احساس مسئولیت فراوان، مدیر، مدبر و زحمتکش که در طول زندگی کنار مردش ایستاد نه روبرویش.
زنی که با هنر و پشتکارش نخواست که به فرزندانش سخت بگذرد و همسرش را دوست داشت هر چند گاهی به زبان تندی میکرد.
او افزود: زنی که گرچه بچه طلاق بود، اما گذشته تلخ را سکوی پرتاب کرد و به رشدش ادامه داد.
او با استعدادی که در دوخت و دوز داشت، منشا ساخت و پرداختش کرد تا چرخ ایستاده را به گردش درآورد.
آیا این یک سبک زندگی ایرانی نیست؟
یکدلی، یکرنگی، همراهی، آبروداری، عشقورزی، کم نیاوردن، امید داشتن و باورمندی به اخلاق و ارزش در این زندگینامه داستانی تجلی دارد.
این نویسنده با اشاره به رابطه مادر و پدر دو شهید بیان کرد: زن و مرد در این زندگینامه گاهی با هم کل کل دارند اما از آن نوعی که نمک زندگی است.
مرد ابایی ندارد که به بچهها بگوید هیچکس مثل مادرتان نمیشود.
هیچکس جای مادرتان را برایم نمیگیرد؛ نه از جمال نه از کمال.
همین تعاریف گاه به گاه است که روح زن را جلا میدهد.
تجار گفت: مادر به درس بچهها اهمیت میدهد، با اینکه شرایط مدرسه رفتن در دوران کودکی را نداشته اما برای آنها سنگ تمام میگذارد.
در میان خیل کارها با وجود تمام گرفتاریها به کلاس اکابر میرود و با عشق، فکر و اندیشه پسرها را متوجه این قضیه میکند که باید درست ببالند و به درس اهمیت بدهند.
از دامان همین مادر است که پسرها به معراج میروند.
او شخصیت محترم خانم را جملاتی ساده اما عمیق معرفی کرد و گفت: ابتدا محمدعلی و مهدی به دنبالش راهی جبهه میشوند.
مادر و پدری که قرار است پسرانشان طبق روال معمول اساسی دستشان برای ایام میانسالی و کهنسالی شوند، به خواسته فرزندان تن میدهند.
محترم خانم چه ساده و عمیق میگوید برگه محمدعلی را امضا کن، این جوان راه خودش را پیدا کرده است، دیگر به درد ما نمیخورد.
کسی که راهش را پیدا کرد، دیگر نمیتوانی جلویش را بگیری.
مهدی برادر کوچکتر از جبهه نامه میدهد؛ اصلافکر نکن مامان، فقط محمد تو اینجاست، صدها محمد اینجاست.
فقط دعایمان کن.