خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 10 اردیبهشت 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

از تقویت سپاه تا رد درجه‌های تشویقی بنی‌صدر

مشرق | یادداشت | دوشنبه، 08 اردیبهشت 1404 - 10:12
واکاوی ابعاد مختلف زندگی شهید شیرودی یک ویژگی شاخص را در او نمایان می‌کند و آن تکلیف‌گرایی است؛ او در اوج تخصصی که دارد، فعالیت‌های خود را بر اساس تکلیف تنظیم می‌کند.
تكليف،شيرودي،عمل،پادگان،ارتش،اسلام،دفاع،اقدام،انقلاب،تشكيل،ك ...

به گزارش مشرق، حضرت امام خمینی(ره) همواره روی انجام تکلیف تاکید ویژه داشتند، شاید مهمترین جملاتی که ایشان در این موضع بیان کردند و معرف شده این جمله است که «همۀ ما مأمور به تکلیف و وظیفه‌ایم، نه مأمور به نتیجه».
در باب اینک بصورت کلی اسلام و صد البته کل قواعد توحیدی، مسیر انسان را مبتنی بر تکلیف‌گرایی تعریف می‌کنند، سخن بسیار است، اما در کل باید دانست که محور خلقت و رفتار انبیاء و اولیاء الهی مبتنی بر همین ادای تکلیف بدون توجه به نتیجه بوده است.
البته این مهم را نباید با ثمربخشی مخلوط کرد، چراکه بر اساس قواعد توحیدی ثمربخشی منتج از انجام درست تکلیف است و انسان مامور به انجام تکلیف خلق شده، یعنی نتیجه و ثمر کار را باید در انجام درست تکلیف دید، نه آنکه برای ثمربخش بودن عمل، هرکاری کرد.
دوران دفاع مقدس و دوران مبارزات انقلابی تا پیروزی انقلاب اسلامی نمونه‌های بسیار خوبی برای تشریح بهتر این مهم دارد، به مناسبت سالگرد شهادت سرلشکر خلبان «علی‌اکبر شیرودی» با گذری کوتاه بر زندگی این شهید مبتنی بر پررنگ بودن تکلیف‌گرایی و عمل به تکلیف به تشریح بهتر یک نمونه عملی این مفهوم والا خواهیم پرداخت.
هر چند که بسیاری از شهدای دفاع مقدس مصداق این عمل به تکلیف هستند، حتی نمونه‌های بازمانده از آن دوران نیز نمود همین تکلیف گرایی‌اند که شهیدان کاظمی، سلیمانی، زاهدی، حاجی رحیمی، نیلفروشان و بسیاری دیگر تنها بخشی از این عزیزان هستند.
ما در اینجا در مواجهه با شیرودی عزیز می‌توانیم با یک مکتب مواجه باشیم، مکتبی که همچون سلیمانی مکتب سربازی است.
علی‌اکبر شیرودی ضمیری روشن داشت و همین باعث شد تا در جوانی از محضر علما بهره ببرد و این بهره بردن او را وارد عرصه شناخت حق و باطل و مبارزه با باطل کرد.
او اگرچه خلبان بالگرد ارتش شاهنشاهی بود، اما وقتی در دوران آموزش‌های تکمیلی در اصفهان متوجه جریانات خرید سلاح از غرب توسط دولت و همه جوانب و مفاسد آن شد، لذا این جزئیات را در اختیار علمای انقلابی که با آنها ارتباط داشت گذاشت، چون تکلیف برای او کشور و ملت بود نه انجام وظیفه، طبق دستورات مافوقی که به وظیفه ذاتی خود که حراست از مرزهای کشور بود عمل نمی‌کرد یا آن‌که تحت فرماندهی یک فاسد خائن بود.
این عقاب تیزپرواز هوانیروز ارتش، در اوج مبارزات انقلابی در سال ۵۷ با عمل به فرمان امام خمینی (ره) اقدام به ترک پادگان کرد ولی در قالب یک کمیته متشکل از علمای انقلابی و نیروهای وفادار به امام، کمیته‌ای نظامی را در منطقه خدمت خود در کرمانشاه تشکیل داد تا اقدام به حراست از امکانات کشور کند و حضور دوباره او در پادگان همزمان با پیرروزی انقلاب اسلامی و انجام وظیفه حفظ امکانات دفاعی کشور بود.
او تکلیف عمل به فرمان ولی الهی را از همه چیز بالاتر می‌دانست.
یکبار ترک پادگان و بار دیگر حضور برای تامین امنیت پادگان.
او یک ارتشی متخصص بود، اما زمانی که نیاز کشور به امنیت را دید در بحث تشکیل کمیته انقلاب در کرمانشاه فعال شد و جزو تشکیل دهندگان این نهاد در کرمانشاه قرار گرفت.
سپس با تشکیل سپاه پاسداران به این نهاد وارد و در شکل‌دهی به سازمان و ساختار سپاه شرکت کرد تا اینکه در غائله‌های جدایی‌طلبی دوباره وظیفه خود را در انجام ماموریت‌های بالگردی دید و به امر خلبانی بازگشت تا اقدام به سرکوب ضد انقلاب کند.
در دفاع مقدس، وقتی که یک ماه مرخصی گرفته بود تا در تنکابن به خانواده رسیدگی کند، ده روز نگذشته بود که با شنیدن خبر حمله ارتش بعثی عراق فوری راهی محل خدمت شد.
با درک صحیح از وضعیت و با این بصیرت که متوجه شده بود بنی صدر صلاحیت جایگاه فرماندهی کل قوا را نداشته و برخی اقداماتش خیانت کارانه است وقتی او فرمان عقب‌نشینی و انهدام امکانات و تسلیحات باقی مانده پادگان ابوذر را همزمان با هجوم ارتش بعث عراق داد، تبعیت نکرد و با همکاری چند تن دیگر از همکاران و همرزمان با همان تسلیحات اقدام به اجرای آتش و دفاع کرد که اتفاقا موثر واقع و مانع پیشروی ارتش بعث در منطقه شد.
این اقدام او تا حدی مهم بود که هیچ فرمانده‌ای در ارتش و حتی شخص بنی صدر هم نتوانست آن را کتمان کند و اسم تخلف از فرمان به آن دهد و تا حدی مهم جلوه کرد که بنی صدر مجبور شد از او به عنوان یک قهرمان یاد کند و حتی چند درجه ترفیع بدهد که جالب ماجرا اینجا است که انگار شیرودی می‌داند که جایگاه بنی صدر نامشروع است و این ترفیع را با نوشتن نامه‌ای مکتوب نمی‌پذیرد.
شیرودی در مواجه با خبرنگاران که با او به عنوان یک قهرمان در جنگ مصاحبه می‌کنند، سخن از اسلام می‌آورد، پاسخ‌های شیرودی نشان از بصیرت نافذ اوست.
اینکه ما برای اسلام می‌جنگیم نه خاک، حد ماموریت ما آن‌جایی است که امام به ما اعلام کند و اینکه این جنگ، جنگ جهانی کفر و شرک با اسلام است را طوری بیان می‌کند که انگار شنونده سال‌هاست شیرودی را می‌شناسد و می‌داند که او حرف شعاری نمی‌زند، مگر آنکه به آن عمل کرده باشد.
بزرگان انقلاب که درگیر در امور دفاعی بودند، همواره از شیرودی به نیکی و به عنوان یک قهرمان یاد می‌کنند.
همان جوانی که تکلیف را روزی در ترک پادگان، ایجاد امنیت در فضای شهر و تشکیل کمیته و سپاه می‌دید روزی رسید که تکلیف را در کابین خلبانی بالگرد کبری دید به صورتی که در یک مدت کوتاه و در همان سال‌های آخر عمر و سال‌های ابتدای دفاع مقدس رکورد جهانی بیشترین عملیات بالگردی در جنگ را شکست.
اگر به او می‌گفتند از امروز اسلام به تو در آشپزخانه فلان بیمارستان نیاز دارد او قطعا می‌پذیرفت و با دل و جان کار می‌کرد.
آری او مرد ادای تکلیف بود و بواسطه بصیرتی که داشت تکلیف را درست می‌شناخت، به موقع عمل می‌کرد و تا پای جان برای ادای این تکلیف از خود خرج می‌کرد و در نهایت در تجارت با خدا تا پای جای وارد میدان شد و خدا او را که ارزنده شده بود خرید؛ که رمز ارزنده شدن همین ادای درست تکلیف است، تکلیفی که در پرتو تقوا و مجاهدت بود.