تپش صنعت ایران با دستان کارگر - تسنیم
کارگر ان نقشی مهم در حوزه تولید و صنعت پایتخت صنعتی کشور دارند به طوری که، کارگران ستون تولید و سنگر بی نام توسعه در استان مرکزی به شمار می روند.

به کزارش خبرگزاری تسنیم از اراک، در هیاهوی جلسات اقتصادی، آمارهای کلان و تصمیمسازیهای سطح بالا، گاهی فراموش میشود که ستون فقرات تولید کشور نه در مراکز تصمیمگیری، که در دل کارخانهها و کارگاهها، در خطوط تولید و زیر سقفهای فلزی بلند کارخانهها، با دستهای پینهبستهای تعریف میشود که بیادعا چرخه اقتصاد را میچرخانند؛ استان مرکزی، با تمام ظرفیتهای صنعتیاش، امروز وامدار همین قشر صبور و کمادعای کارگر است.
استان مرکزی یکی از مهمترین قطبهای صنعتی جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود.
با بیش از 3 هزار واحد صنعتی فعال و دهها برند ملی و منطقهای در حوزههای ماشینسازی، صنایع سنگین، پتروشیمی، داروسازی، صنایع غذایی و نساجی، این استان نقشی انکارناپذیر در تأمین نیازهای داخلی و حتی صادرات ایفا میکند.
در قلب این سازوکار پیچیده، کارگرانی ایستادهاند که در تمام این سالها، بیوقفه، علیرغم تحریم، فشار اقتصادی، تورم، و گاه حتی تأخیر در پرداخت دستمزد، از میدان خارج نشدهاند.
استان مرکزی امروز تنها یک استان صنعتی نیست؛ بلکه ویترینی از آن چیزی است که کارگر ایرانی در سختترین شرایط ممکن، از دل محدودیتها ساخته است.
توسعه صنعتی در ایران بدون توجه به امنیت شغلی، رفاه و انگیزه نیروی کار، مسیری ناپایدار خواهد بود.
از کلان تا خرد تولید استان مرکزی؛ نقشآفرینی کارگر ایرانی
واحدهایی نظیر آذرآب، هپکو، واگنپارس، شرکت ریختهگری ایرانخودرو، پتروشیمی شازند و دهها شرکت صنعتی دیگر، با وجود فشارهای ناشی از تحریمها، نوسانات ارزی، محدودیتهای واردات و فرسودگی بخشی از تجهیزات، همچنان به فعالیت خود ادامه دادهاند.
این استمرار تولید، بیش از هر چیز، مرهون حضور نیروی انسانی متعهد و کارگرانی است که با مهارت، خلاقیت و پشتکار، از موانع عبور کردهاند.
«کارگر ایرانی در صنعت امروز تنها نیروی عملیاتی نیست؛ او همزمان مهندس، مبتکر و نگهدارنده خطوط تولید است»، این را یکی از مدیران باسابقه صنعتی در اراک میگوید، به گفته او، بسیاری از خطوط تولید که بهدلیل تحریمها از خدمات پشتیبانی خارجی محروم شدهاند، توسط خودِ کارگران و متخصصان بومی تعمیر، بومیسازی یا بازطراحی شدهاند.
کارگر ایرانی؛ شریک تولید، نه صرفاً نیروی کار
در شهرهایی نظیر اراک، ساوه، شازند و دلیجان، نامهایی چون هپکو، آذرآب، واگنپارس، پتروشیمی شازند، ایراندوچرخ و زرماکارون برای صنعتگران و کارشناسان اقتصادی نامی آشناست.
اما آنچه کمتر در ترازوی تحلیلهای رسمی سنجیده میشود، نقشی است که کارگر ایرانی در حفظ این برندها و پایداری این خطوط تولید ایفا کرده است.
کارگرانی که بسیاری از آنها امروز نهتنها در حوزه اجرا، بلکه در طراحی، تعمیر، نگهداری و حتی نوآوری خطوط تولید نقش دارند.
زمانی که قطعات تحریمی به کارخانه نمیرسد، زمانی که ماشینآلات فرسوده از سرویس خارج میشوند و دسترسی به کارشناسان خارجی ممکن نیست، این کارگر ایرانی است که با اتکا به دانش تجربی و روحیه جهادی، سیستم را زنده نگه میدارد.
این «اقتصاد مقاومتی» در عمل است، نه در شعار.
بر پایه گزارشها، حدود 4.5 درصد از کل تولید صنعتی کشور از استان مرکزی تأمین میشود.
این رقم با توجه به مساحت و جمعیت استان، گویای سهم بسیار بالای آن در اقتصاد ملی است.
در شهر ساوه، دهها واحد تولیدی در حوزه پلیمر، نساجی، قطعات خودرو و صنایع غذایی فعالیت دارند و برخی نیز به بازارهای صادراتی در منطقه راه یافتهاند.
در شازند، مجتمع پتروشیمی بهعنوان یکی از پیشرفتهترین مجموعههای پالایشی کشور، در کنار پالایشگاه و نیروگاه حرارتی، نقشی کلیدی در تأمین انرژی کشور ایفا میکند.
همه اینها، بدون نیروی انسانی متخصص و پرتلاش، به موفقیت نمیرسید.
در سایه تولید، روشنایی میخواهند
با این همه، نمیتوان چشم بر واقعیتهای تلخ موجود بست.
قراردادهای موقت، دستمزدهای معوق، نبود امنیت شغلی و دغدغههای معیشتی از مهمترین مشکلاتی هستند که بر زندگی بخش بزرگی از کارگران استان مرکزی سایه افکندهاند.
در سالهای اخیر، تجمعات صنفی مسالمتآمیزی از سوی کارگران در برخی واحدها از جمله آذرآب و هپکو برگزار شد که عمدتاً مطالباتی چون پرداخت بهموقع حقوق، تعیین تکلیف مالکیت کارخانه و اجرای دقیق قوانین کار را دنبال میکردند.
نکته قابل تأمل اینجاست که این اعتراضات هیچگاه با هدف توقف تولید یا ایجاد بحران نبود، بلکه فریادی برای دیدهشدن و شنیدهشدن از سوی تصمیمگیرانی بود که گاه در سطح ملی از شرایط میدانی واحدهای تولیدی غافل ماندهاند و پس از حل مشکلات امروز این صنایع بار دیگر به روزهای اوج خود بازگشته و روند تولیدبه دست کارگران آنها با سرعت در حال تداوم است.
بررسیها نشان میدهد که بیش از 150 هزار کارگر در واحدهای صنعتی استان مرکزی مشغول به کارند و بخش قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی استان از طریق تلاش شبانهروزی این قشر ارزشمند حاصل میشود که حضور صنایع بزرگ و دهها برند ملی و منطقهای، گواهی بر ظرفیتهای بالای صنعتی این استان است.
با این حال، مشکلاتی نظیر فرسودگی تجهیزات، نیاز به بازسازی خطوط تولید، دغدغههای معیشتی کارگران، کمبود حمایتهای بیمهای و عدم پرداخت بهموقع حقوقها، از جمله چالشهایی است که بر سر راه پایداری تولید و انگیزه نیروی کار قرار دارد.
این در حالی است که توجه به خواستهها و نیازهای کارگران، میتواند نهتنها در ارتقای کیفیت تولید مؤثر باشد، بلکه موجب افزایش بهرهوری، کاهش آسیبهای اجتماعی و ایجاد امنیت شغلی برای هزاران خانواده در این استان گردد.
«کارگر» سرمایهای که نباید فرسوده شود
توسعه پایدار بدون «انسان توانمند» ممکن نیست.
اگر استان مرکزی قرار است به نقش محوری خود در اقتصاد ملی ادامه دهد، باید به سرمایه انسانی آن یعنی «کارگران» توجهی مضاعف شود.
آموزشهای تخصصی، بهروزرسانی فنی، ارتقاء رفاه، بهبود بیمه و ایمنی، و مهمتر از همه، تضمین کرامت انسانی کارگر، از ضرورتهای امروز صنعت ایران است.
کارگر صرفاً ابزار تولید نیست؛ او شریک آینده ایران است.
شریکی که باید دیده شود، شنیده شود، و سهمش از سفره توسعه پرداخت گردد.
او، با تمام دغدغهها و سختیهایش، همچنان در سنگر تولید ایستاده است، کارگران استان مرکزی نهتنها چرخ اقتصاد را میچرخانند، بلکه بخشی از حافظان استقلال اقتصادی کشور محسوب میشوند.
به همین دلیل، تکریم این قشر زحمتکش، بهبود وضعیت معیشتی و افزایش حمایتهای دولتی و کارفرمایی از آنان، ضرورتی انکارناپذیر در مسیر توسعه پایدار صنعتی استان به شمار میرود و بیتردید، آینده روشن تولید در گرو حفظ و تقویت جایگاه کارگر است؛ نیرویی که با دستان پینهبستهاش، ستونهای صنعت ایران را برپا نگاه داشته است.
سرمایهگذاری روی نیروی کار؛ کلید توسعه پایدار
کارشناسان حوزه صنعت و اقتصاد، بارها تأکید کردهاند که توسعه پایدار صنعتی در گرو سرمایهگذاری روی منابع انسانی است.
این به معنای تجهیز فنی واحدها، آموزش کارگران، اصلاح سیاستهای استخدامی، و بازنگری در خدمات رفاهی و ایمنی محیط کار است.
بهگفته کارشناسان حوزه صنعت اگر استان مرکزی تنها بخشی از زیرساختهای نوین و تکنولوژیهای روز جهان را در اختیار داشته باشد، ظرفیتهای انسانی آن قادر به جهش تولیدی خواهند بود که نهفقط برای ایران، بلکه برای منطقه نیز نمونه خواهد بود.
از شعار تا عمل در حمایت از «کارگر» ایرانی
در نهایت، دولتها میآیند و میروند، برنامههای توسعه نوشته و بازنویسی میشوند، اما آنچه پابرجا مانده، اراده و تلاش کارگری است که بدون توجه به هیاهوی بیرون، مچاله در لباس کار، اما بزرگ در اراده و تأثیر، چرخ اقتصاد را میچرخاند.
اکنون نوبت دولت و مدیران است که با نگاهی درونزا، اما برنامهمحور و عدالتمحور، پاسخی شایسته به این وفاداری و تلاش بدهند.
اگر «مهار تورم» و «رشد تولید» آرمان ملی است، باید از همان نقطهای آغاز کرد که موتور اصلی این آرمانهاست: کارگر ایرانی، در قلب تولید استان مرکزی؛ چراکه کارگران این استان، هم ستون اقتصادند و هم ستون اعتماد ملی؛ آنها شایسته دیده شدن، شنیده شدن و حمایت جدیتر هستند.
یادداشت از: مبین جلیلی
انتهای پیام/711/