تعریف درست از مدیریت فرهنگی ملاک انتخاب مدیر
باید با شناخت درست از فرهنگ و هنر مدیر را انتخاب کنیم و با مدیریت عواطف هنرمندان به نتایج مطلوب برسیم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در برنامه هفت میزگرد تحلیل مدیریت فرهنگی با حضور غلامرضا موسوی مدیر انجمن تهیه کنندگان مستقل و دکتر سعید الهی کارشناس رسانه برگزار شد.
در ابتدای این میزگرد موسوی تهیه کننده سینما با اظهار مخالفت با بخشنامهای کردن مدیریت فرهنگی و هنری گفت: اساسا با این موضوع که همه منتظر بخشنامه باشند تا کاری را اجرا کنند مخالف هستم.
هنر و هنرمند با بخشنامه نمیتواند کار کند.
اگر مدیران نگاه رسمی را به آنان تحمیل کنند کار صحیحی نکردهاند.
کسانی که این نوع نگاه را ندارند یا فرهنگ را درست نمیشناسند و یا هنرمندان را نمیتوانند درک کنند.
پس اساسا با نفی نمیتوان کار کرد زیرا نتیجه آن را در شوروی دیدهایم.
یا یکی از موسسات هنری ما که دارای سالنهای زیاد سینما است ولی اساسا فیلمهای مختلفی را با نفی و ممانعت پخش اکران نمیکند و شکست هم خورده است.
منطق درست تر کاری است که سازمان اوج میکند، فیلم میسازد و با همه کار میکند و آن را برای پخش می فرستند.
معمولا اگر فکر کنیم که با نفی کردن دیگران خودمان را بزرگ میکنیم اشتباه است.
نباید با این نگاه به طرف هنر و هنرمند برویم.
در ادامه لطیفی مجری برنامه بیان کرد: باید به تعریف درست و دقیق از مدیریت فرهنگی رسید.
او در ادامه با بیان خاطرهای از رئیس اسبق سازمان صداوسیما گفت که در زمان مدیریت سازمان فهمیدم که هماهنگی و همکاری با هنرمندان و انجام کاریهای اداری و دولتی همزمان کار بسیار دشواری است چون باید کاری کرد که همه سلیقهها با همه وجود با شما همراه باشند و این کمتر پیش میاید.
بعد از لطیفی دکتر الهی با تعریف درست از تعریف مدیریت فرهنگی اذعان داشت که عدم درک درست از تعاریف و مفاهیم عامل ایجاد مشکلات و سوتفاهمها واختلافات است.
میریت فرهنگی از دو واژه تشکیل شده است.
مدیریت در دورههای مختلف دارای معانی گوناگون بوده است.
زمانی در دوره ارباب و رعیتی است و مدیریت را با مفهوم انجام کار درست برای دیگران معنی میکردهاند، زمانی در انقلاب صنعتی ارتباط گیری بین منابع مادی و منابع انسانی.
در هیچ کدام آنها ارزشهای انسانی دیده نمی شود.
اما در دوره فعلی که عصر ارتباطات، دانایی و آگاهی است میگویند مدیریت یعنی بهرهبرداری بهینه از منابع مادی و انسانی برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده تحت لوای ارزشهای انسانی و جامعه.
زمانی که واژه فرهنگی به مدیریت پیوست میشود آنوقت میتوان مدیریت فرهنگی را بهره برداری از منابع مادی مانند درآمدهای دولتی و بودجه و...
بعلاوه منابع انسانی که اهالی فرهنگ و هنر هستند در راستای اهداف از پیش تعیین شده نظام که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین شده است تعریف کرد.
نظام ارزشی ما هم کاملا معلوم است نظامی است که بر مبنای مکتب توحیدی ایجاد شده است و دارای هنجارها و ارزشهای دینی و ملی است.
پس اگر کسی این مولفهها را رعایت نکند و بر مسند قدرت و مدیریت بنشیند مدیر فرهنگی نیست.
ما به اشتباه در این چهل سال بسیاری را در این مسند نشاندهایم.
موسوی در ادامه صحبت خود و در نقد بیانات الهی گفت: مدیر در همین زمینه میتواند راهنما باشد.
برخی از اوقات فرهنگ و سیاست با یکدیگر قاطی میشود.
نباید مسائل سیاسی و فرهنگی را با یکدیگر همراستا کنیم.
بعضی ها به خاطر مطامع سیاسی خود فرهنگ را کنار میگذارند.
باید دید که مدیر قدرت تحمل تاخت و تاز مطبوعات را دارد یا خیر؟
الهی در نقد سخنان موسوی گفت: مدیر فرهنگی را اساسا وقتی تعریف کنیم میفهمیم که چقدر با وضعیت مطلوب فاصله داریم.
بگذاریم که بحث علمی جلو برود و از مباحث سیاسی و...
پرهیز کنیم.
دوستان سینماگر ما شاید به معنای واقعی کلمه معنای مدیر را نمیدانند.
این بحث باید علمی باشد.
برداشت سیاسی نیست.
باید با روش درست جلو برود.
اگر بخشنامه قانون مداری باشد و در مسیر خودش درست حرکت کند خوب است و نتیجه مطلوب میگیریم.
لطیفی بعد از طرفین برای تفهیم بهتر بحث گفت: اساسا از اول قرار بر این است که درباره مدیر بحث سیاسی وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد.
اما مدیر فرهنگی ابزار علمی را باید داشته باشد و اینکه بتواند به عدالت با همه رفتار کند؛ لذا باید مبانی را و فرهنگ آن را آموخت بعد بر صندلی مدیریت نشست.
طبیعتا برای دوری از درگیری باید راهکاری وجود داشته باشد.
سینمای ما بعد از چهل سال از نظر محتوا در حال حرکت به سمتی است که در آن مدیریت فرهنگی صحیحی وجود ندارد.
موسوی در ادامه گفتههای خود تصریح کرد که مدیر فرهنگی در وهله اول باید بداند که با هنرمند بخشنامهای نمیتوان برخورد کرد.
هنرمند را نمی توان مجبور کرد و باید تعریف و نگاه به هنرمند فرق کند با مدیریت اقتصادی و الا به راه کج میرویم.
دوستان ما بعضا دچار همین مساله شدند.
الهی بعد از موسوی گفت: بسیاری از مدیران ما آشنای صحیح به مدیریت فرهنگی نبوده اند.
اگر بحث ما علمی باشد باید گفت از این موضوع درست تعریف نشده است.
حفرهها و خلاها کجاست که به اهداف نرسیدیم.
اگر با اهالی فرهنگی ارتباط درست داشته باشیم انواع تاکتیکها را باید لحاظ کنیم؛ یک زمان چکشی باید بود و یک زمان مدیریت عاطفی باید داشته باشیم.
در حوزه فرهنگ، مدیریت عاطفی موثرتر است تا به اهداف از پیش تعیین شده برسیم.
در هیچ دوره ای به این اهداف نرسیده ایم.
اگر تحت نظام ارزشی جامعه حرکت کنیم میتوانیم به اهداف برسیم.
اشکال بزرگی که در عرصه فرهنگ وجود دارد این موارد است.
آقای انتظامی اگر صدای مرا می شنوید کار شما در انتخاب مدیران اشتباه بوده است قطعا مدیران جوانتری و لایق تری برای این سمت ها وجود دارد.
مثلا وقتی نقدهایی بر دبیر جشنواره فجر داریم باید مشکلات را برطرف کنیم و به سمتی برویم که سیاستهای یک مدیر را نقد کنیم.
ما امروز میدانیم که جوانترها هم هستند در حلیکه سالها است مدیران سالخورده و قدیمی ما پشت میز نشستهاند.
نکته دیگر آن است که ما چیزی را دراز مدت نگاه نمی کنیم.
مثلا امسال جشنواره داریم ولی هیچ وقت یک شورای دائمی که در ده سال بتواند مدیریت کند نداشتیم.
باید برای برنامه ریزی ثبات داشت در حالی که با جابجایی مدامی که ما انجام میدهیم ثبات از دست می رود.
جوان ترها هم تا تجربه کنند زمان لازم است.
معجزه که نمیتوانند کند.
ایراد اصلی عدم ثبات است.
اگر مدیری داریم که به او نقد وارد است باید عوضش کرد
لطیفی در نقد سخن اخیر الهی گفت که صرف عوض کردن مدیر بدلیل اشتباه الزاما درست نیست، شاید مدیر تجربه داشته باشد و در دفعه بعد بهتر بتواند به کار بیاید.
نباید حتما او را کنار بگذریم.
موسوی در پایان این میزگرد گفت: مدیریان در شوراها بر اساس شایستگی ها باید انتخاب شوند.
در شوراها سیاست گذاری میشود و یک مدیر انتخاب میگردد، پس نمی توان محکوم کرد که چرا فلانی بر سر کار است و حتما او را نالایق بدانیم.
برخی افراد نقاد هستند ولی وقتی مدیریت را میپذیرد نگاهش کاملا متفاوت میشود.
مشکل اساسی ما این است که در دراز مدت نگاه نداریم.
مثلا جشنواره فجر را هر سال برگزار میکنیم بدون شورای سیاستگذاری .
وقتی چند معاون سینمایی را جا به جا میکنید ثبات را ندارید.
اگر میخواهیم به نتیجه فرهنگی برسیم باید برنامه داشته باشیم.
اشخاص معجزه گر نیستند!
انتهای پیام/