جلوگیری از نفوذ ایران در انگلیس یا قانونی برای تشدید ایران هراسی؟
اگر تهران قانونی تصویب کند که هر فردی در ایران که به نفع انگلیس فعالیت کند، باید ثبتنام کند یا زندانی خواهد شد، آیا لندن آن را یک "اقدام مشروع امنیتی" میداند، یا بلافاصله آن را سرکوب آزادیهای مدنی

سرویس دیدگاه مشرق - "هرکس در انگلیس کاری انجام دهد که منجر به افزایش نفوذ سیاسی ایران شود، باید خود را به دولت انگلیس معرفی کند.
در غیر این صورت، ۵ سال زندانی خواهد شد." این جمله، اگر از زبان یک دولت خودکامه گفته میشد، میتوانست جنجالیترین تیتر رسانههای غربی باشد.
اما اینجا صحبت از انگلیس، مدعی دموکراسی و آزادی بیان است که اکنون رسماً "نفوذ سیاسی" ایران را جرمانگاری کرده است.
"دن جارویس" معاون امنیتی وزیر کشور انگلیس روز سهشنبه در مجلس عوام، تهران را به "دخالت در امور داخلی انگلیس"، "تهدید امنیت ملی" و "حمایت از فعالیتهای مخرب" متهم کرد و مدعی شد که ایران از طریق "شبکههای نیابتی، حملات سایبری و عملیات اطلاعاتی" به دنبال تأثیرگذاری بر سیاستهای داخلی و خارجی لندن است.
جارویس در ادامه گفت: "دولت انگلیس متعهد است که با تهدیدهای امنیتی ناشی از ایران مقابله کند."
لندن تمامی نهادهای دولتی ایران، از جمله سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات را تحت طبقهبندی ویژه در چارچوب طرح ثبت نفوذ خارجی قرار خواهد داد.
این اقدام بهمعنای آن است که هرگونه ارتباط نهادهای ایرانی با افراد یا گروههای مستقر در انگلیس مشمول الزامات قانونی سختگیرانه خواهد شد و در صورت عدم ثبت رسمی، افراد متخلف با پنج سال حبس روبهرو خواهند شد.
این قانون یک پیام روشن دارد: اگر شما یک روزنامهنگار، فعال سیاسی، استاد دانشگاه، یا حتی یک شهروند عادی ایرانی در انگلیس باشید و فعالیتی انجام دهید که "به نفع نفوذ ایران" تلقی شود، میتوانید هدف قرار بگیرید.
اما چه کسی تعیین میکند که نفوذ سیاسی چیست؟
آیا گفتوگو با یک سیاستمدار انگلیسی، نوشتن یک مقاله تحلیلی درباره روابط ایران و بریتانیا، یا حتی فعالیت در یک سازمان خیریه مرتبط با ایران هم میتواند مصداق این جرم باشد؟
جنبه خطرناک ماجرا این است که تعریف این جرم، بهطور کامل در اختیار دولت انگلیس قرار دارد و این یعنی قانون، میتواند به هر شکلی که بخواهند، تفسیر شود.
نفوذ سیاسی در دیگر کشورها فقط برای غرب مجاز است!
بیایید نگاهی به دنیای واقعی بیندازیم: انگلیس، آمریکا و متحدانشان دهههاست که در کشورهای مختلف اعمال نفوذ میکنند، رسانهها را جهتدهی میکنند، احزاب و گروههای خاص را تقویت میکنند، و حتی در انتخابات کشورها دست میبرند.
اما این اقدامات، هیچگاه «نفوذ خارجی» تلقی نمیشوند!
چند نمونه از دخالت و نفوذ در دیگر کشورها:
نفوذ در ایران: از دوران استعمار گرفته تا حمایت از کودتای ۲۸ مرداد و تلاشهای متعدد برای اثرگذاری بر سیاست داخلی ایران، انگلیس همیشه یک بازیگر فعال در معادلات ایران بوده است.
عملا در همه ی آشوب های سالهای اخیر در ایران، می توان رد پای انگلیس را دید .
غالب ایرانیان بر این اعتقادند که هر اتفاقی که در ایران رخ می دهد حتما کار انگلیسی ها است.
این ضرب المثل که "کار، کار انگلیس است" برآمده از این یافته است که انگلستان بیش از حد در امورات ایران دخالت داشته است.
نفوذ در روسیه: ماجرای اسناد پاناما و تلاش برای تأثیرگذاری بر مخالفان کرملین، تنها بخشی از نفوذ غرب در سیاست روسیه است.
نفوذ در چین: از حمایت از معترضان هنگکنگی تا تأمین مالی گروههای مخالف در تایوان، انگلیس و غرب همواره در تلاش برای اثرگذاری بر سیاست داخلی چین بودهاند.
و .....
اگر ایران چنین اقدامی علیه انگلیس انجام دهد، واکنش غرب چه خواهد بود؟
اگر تهران قانونی تصویب کند که هر فردی در ایران که به نفع انگلیس فعالیت کند، باید ثبتنام کند یا زندانی خواهد شد، آیا لندن آن را یک "اقدام مشروع امنیتی" میداند، یا بلافاصله آن را سرکوب آزادیهای مدنی خواهد نامید؟
در حالی که انگلیس میزبان گروههای اپوزیسیون و حتی برخی گروههای مشکوک به فعالیتهای خشونتآمیز و تروریستی علیه ایران است، خود را در جایگاه قربانی تهدیدهای نفوذی تهران قرار داده است.
گروههایی مانند منافقین (مجاهدین خلق) و برخی رسانههای فارسیزبان که فعالیت آنها بارها مورد اعتراض تهران بوده، آزادانه در انگلیس فعالیت دارند.
اگر این کشور واقعاً نگران "نفوذ خارجی" است، چرا میزبان مخالفان تندرو ایران است که خواستار سرنگونی نظام حاکم هستند؟
انگلیس سالهاست که خود را پایگاه رسانههای ضدایرانی کرده است.
رسانههایی مانند ایران اینترنشنال، بیبیسی فارسی، و منوتو که آشکارا مواضع ضدایرانی دارند، از آزادی بیان بهره میبرند، اما اگر رسانهای در انگلیس جرأت کند که روایتی مخالف سیاستهای لندن در مورد ایران ارائه دهد، بهسرعت تحت فشار قرار میگیرد.
در عین حال، رسانههای ایرانی مانند پرستیوی، برخی موسسات تحقیقاتی، و نهادهای فرهنگی ایران در انگلیس، همواره مورد حساسیت لندن بودهاند.
این سیاست دوگانه، دقیقاً همان چیزی است که دموکراسیهای غربی را به ابزاری برای سرکوب سیاسی تبدیل کرده است.
آنها نه از آزادی بیان، بلکه از آزادی روایت خودشان دفاع میکنند.
پیامدهای این قانون بر روابط ایران و انگلیس
این تصمیم لندن، تنشها بین ایران و انگلیس را تشدید خواهد کرد.
برخی از عواقب احتمالی این اقدام عبارتند از:
- افزایش محدودیت دیپلماتیک: احتمالاً ایران نیز اقدام متقابل انجام داده و دیپلماتهای انگلیسی در ایران با محدودیتهایی روبهرو خواهند شد.
- سرکوب بیشتر ایرانیان مقیم انگلیس: بسیاری از ایرانیانی که در انگلیس زندگی و فعالیت دارند، ممکن است با اتهامات امنیتی جدید مواجه شوند.
- محدودسازی رسانههای مستقل: این قانون میتواند بهانهای برای محدود کردن رسانههایی باشد که برخلاف روایت رسمی دولت انگلیس، دیدگاههای متفاوتی را منتشر میکنند.
- پایان دوران "نرمش" در روابط ایران و انگلیس: شاید پس از این، ایران دیگر دلیلی برای حفظ سطح بالایی از روابط دیپلماتیک با انگلیس نبیند و به سمت کاهش تعاملات حرکت کند که این اتفاق میتواند مسیر مذاکرات و گفتوگوهای دیپلماتیک را پیچیدهتر کند.
این اقدام، بیش از آنکه یک تصمیم امنیتی باشد، یک ابزار فشار دیپلماتیک و اطلاعاتی علیه ایران است.
انگلیس با این کار نهتنها به دنبال کنترل فضای داخلی خود است، بلکه قصد دارد تهران را در سطح بینالمللی منزویتر کند.
آیا در دنیای سیاست بینالملل، آزادی بیان و نفوذ سیاسی، نه بر اساس اصول، بلکه بر اساس منافع قدرتهای مسلط تعریف میشود؟
نویسنده: ریحانه حجازی