با مُد مبتنی بر چارچوب دین مسألهای نداریم/ در جزئیات زندگی افراد نباید ورود کنیم
فرزاد جهانبین، مولف کتاب «باغبانی فرهنگ» میگوید: ما نباید در جزئیات زندگی افراد ورود کنیم؛ چون پس میزنند و مقاومت میکنند.

فرزاد جهانبین، مولف کتاب «باغبانی فرهنگ» میگوید: ما نباید در جزئیات زندگی افراد ورود کنیم؛ چون پس میزنند و مقاومت میکنند.
خبرگزاری فارس ـ فرهنگ عمومی ـ حسام آبنوس: مدیریت فرهنگ در کشور ما خیلی تابع مدل و الگوی دقیقی نیست و برای همین است که در یک امر ثابت برخورد افراد متغیر است و حتی یک فرد در یک موضوع تصمیمات گوناگونی در قبال آن اتخاذ میکند.
کاری که باید توسط نظریهپردازان صورت میگرفت تا الگویی برای مدیریت فرهنگ در سطوح مختلف داشته باشیم.
دکتر فرزاد جهانبین با بررسی آراء و نظرات رهبر انقلاب، مدلی فرهنگی پیشنهاد کرده و در قالب کتاب «باغبانی فرهنگ» آن را در دسترس مخاطبان قرار داده است.
این کتاب در واقع با توجه به مبانی فکری و نظری رهبر انقلاب تلاش دارد تا مدل مدیریت فرهنگی انقلاب اسلامی را تبیین کند و خوانندگان را که طیف مخاطبان بسیاری را شامل میشود پوشش دهد.
به بهانه این کتاب با جهانبین به گفتوگو نشستیم.
او بر این باور است که فرهنگسازی محصول فعل یا ترک فعل ما است.
او به نداشتن معیار نیز اشاره و یادآوری کرد «وقتی بدون معیار مسئولیت میگیریم، نتیجه چیزی میشود که شاهد هستیم».
او حتی مُد مبتنی بر چارچوبهای دینی را نیز بدون مشکل میداند و با توجه به مبانی انسانشناسیِ این مدل، مسأله را پیچیده نمیداند.
او در بخش دیگری از گفتوگو رفتارهای دهه ۶۰ را اشتباه میخواند و معتقد است از مبانی عقبنشینی نکردهایم، بلکه آن رفترها با انسانشناسی دینی جور در نمیآمده و اشتباه بوده است.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
*مدل دیگری جز «باغبانی فرهنگ» را از منظر رهبر انقلاب نمیتوان متصور بود
فارس: «باغبانی فرهنگ» پیشنهاد و مدلی برای مدیریت فرهنگ بر اساس مبانی نظری رهبر انقلاب است که میتوان به مدیران و دستاندرکاران فرهنگی پیشنهاد داد.
این دستهبندی مخاطبان را مد نظر داشتید یا گستره مخاطبان را فراتر از اینها میدانید؟
عنوان کتاب هم از بیانات رهبری استخراج شده که یک یا دو مرتبه در بیانات ایشان به کار رفته، ولی با توجه به تحلیلی که از مبانی هستیشناسی، معرفتشناسی، جامعهشناسی و انسانشناسی ایشان انجام دادیم و اصولی را از این مبانی مستخرج کردیم، جز «باغبانی فرهنگ» و اقتضائات و الزاماتی که از این اصطلاح ایجاد می شود نمی توان مدل دیگری را برای مدیریت فرهنگ از منظر ایشان متصور بود.
فهم ما این است که از مبانی ایشان فقط این مدل بیرون میآید.
*فرهنگ با فرهنگسازی مستقیم اصلاح نمیشود
اما درباره مخاطبان باید گفت که این کتاب هم برای مدیران فرهنگی و هم برای مدیران غیرفرهنگی میتواند کاربرد داشته باشد.
همهچیز اعم از اقتصاد و سیاست و ...
در طول زمان رسوبهایی میکنند که فرهنگ را به عنوان شاکله اجتماعی شکل میدهند.
یکی از مهمترین مطالب این کتاب این است که اگر میخواهیم فرهنگ را اصلاح کنیم با فرهنگسازی مستقیم اصلاح نمیشود بلکه باید، معماری، نظام اقتصادی و سیاسی، تعلیم و تربیت و...
اصلاح شود.
مثلا حضرت زهرا (س) در خطبه فدکیه میفرمایند: خداوند سرقت را حرام کرد چون ترک سرقت موجب عفت در جامعه میشود؛ یعنی هرقدر دزدی کم شود عفت در جامعه افزایش پیدا میکند و امام صادق (ع) میفرمایند: گرانی موجب بداخلاقی مردم در جامعه میشود؛ برای همین بداخلاقی مردم، لزوما با کار فرهنگی برطرف نمیشود بلکه ریشههای اقتصادی و سیاسی و...
دارد.
به همین خاطر این کتابی است برای همه تا نگاه ما به فرهنگ و مدیریت آن عوض شود.
این کتاب حتی برای یک پدر یا مادر هم کاربرد دارد یعنی هرکاری که پدر و مادر میکنند یا نمیکنند اثر تربیتی دارد.
به عبارتی بیشتر از اینکه فرزندم محصول فرهنگسازی مستقیم من باشد محصول فعل و ترک فعل من در حوزههای مختلف است.
با توجه به تعریف ما از فرهنگ همه باید این کتاب را بخوانند.
وقتی ما در انتخابات وعده برطرف کردن مشکلات طی 100 روز میدهیم و دیگر رقیب انتخاباتی این عدد را کمتر میکند، نتیجه این کار با وجود اینکه یک کنش سیاسی است ولی در دراز مدت شاکله اجتماعی و فرهنگ را کوتاهمدت میکند و فکر میکنند راهحل همهچیز را باید در کوتاهمدت جستوجو کند.
فارس: در ابتدای کتاب شما از دستگاه فکری رهبر انقلاب سخن میگویید ولی در مرور کتاب چیزی که جای خالی آن دیده میشود مبحث تمدنسازی است در حالی که تمدنسازی در دستگاه فکری رهبری به شدت پررنگ است.
این موضوع دیگری است زیرا من در این کتاب بحثم مدیریت فرهنگ است وگرنه مباحث دیگری هست که میطلبد در کتابهای دیگری به آنها پرداخته شود.
*مشکل ما این است الگو و مدل نداریم
فارس: این کتاب در شرایط ایدهآل دست به ترسیم مدل فرهنگی میزند!
اما به نظرم در وضعیت موجود پیشنهادی ندارد و در یک موقعیت مطلوب اجرایی است ولی این مدل برای وضع موجود قابل اجرا است؟
با توجه به این کتاب و تعریفی که از فرهنگ ارائه کردم همه ما مشغول مدیریت فرهنگ هستیم و باید نگاهمان را به مدیریت فرهنگ عوض کنیم.
نحوه قرار گرفتن صندلیها در اتاق جلسات و سیستم اداری را نگاه کنید، صندلی بزرگی در راس میز قرار میگیرد و باقی حول آن چیده میشود، این خودش یک نوع نظام ریاستی را تثبیت میکند و فرهنگ مشارکتی در این سیستم تضعیف میشود در حالی که در فرهنگ نبوی این نوع نشستن جایگاهی ندارد.
یکی از مشکلات ما این است که الگو و مدل نداریم و خب ما باید الگوی خود را در وضع موجود اجرا کنیم تا به موقعیت مطلوب برسیم.
در بخش آخر پنج مولفه ذکر کردم که در بخش ایجابی بحث کردیم؛ تقویت عقلانیت، ارتقای آرمانی، حفظ و تقویت ارزشمندی کرامت انسانی، چارچوبمندی و مجاهدت دائمی.
در دانشگاه، دانشجویان برای تهیه فیش غذا باید به بخشی مراجعه کنند که ساخت آن به شکلی است که یک دریچه است و فرد کارپرداز پشت آن نشسته و دانشجو برای تهیه یک فیش غذا باید جلوی این دریچه خم شود و غذا بگیرد، این در دراز مدت کرامت را در افراد از بین میبرد و برای یک کارت غذای ساده باید دولا شود.
تصور کنید در خیابان پشت چراغ قرمز ایستادید شمارشگر چراغ روی صد است ناگهانی روی عدد 30 میآید این در دراز مدت چه اثری دارد، یعنی افراد این جامعه قابل پیشبینی نیستند.
به هر حال با این رویکردها و مولفه ها باید وضع موجود را تصحیح، تکمیل و یا تقویت کنیم.
فارس: در وضع موجود، تکلیف مخاطب با دست خالی چیست؟
حرف من این است که این موضوعات گفته شده و اقطاب اثرگذار فعل و ترک فعلشان باید ناظر بر ۵ مولفه بالا باشد.
نیاز نیست ما کار خاصی کنیم بلکه کافی است حین برنامهریزی ببینیم ناظر بر این مولفهها هست یا نه؟
مثلا وقتی در صدا و سیما برنامهای قرار است تولید شود باید دید که این برنامه عقلانیت را تولید میکند یا خیر؟
تبلیغات تلویزیون از بانکها که بسیار هم زیاد است، طوری القا میکند که یک شبه پولدار شوید یا مسابقه برگزار میکنند با یک سوال به فرد دو میلیون تومان میدهند و اگر شانس با او همراه باشد برنده میشود و این یعنی تمام امور شانسی است.
این ها هستند که فرهنگ جامعه را رقم میزنند.
*برای مطالبه باید معیار داشته باشیم
فارس: سخنانی که به عنوان بیانات رهبر انقلاب مطرح میشود، در میان مدیران و دستاندرکاران فرهنگ کشور تنها در لایه است و در مرحله اجرا محل رجوع نیست.
اصرار دارم همه این کتاب را بخوانیم؛ چون برای مطالبه معیار داشته باشیم.
رهبری در مصادیقی مثل آن برنامه که مروج بختآزمایی بود، ورود کردند.
فارس: همیشه باید رهبری ورود کنند تا اتفاقی بیفتد؟
اگر ما معیار دستمان باشد، میتوانیم مطالبه کنیم.
*وقتی بدون معیار مسئولیت میگیریم نتیجه چیزی میشود که شاهد هستیم
فارس: قبول دارید که این اتفاق نمیافتد؟
چون فشار از سوی افراد گوناگون وارد شد، ولی اثری نداشت.
حتی گاهی نقد کردن مساوی با انگها و برچسبهای عجیبی است که منتقد را ساکت میکند.
بالاخره باید آرام آرام گفت و مسیر را اصلاح کرد.
وقتی بدون اینکه مدل و معیار داشته باشیم مسئولیت میگیریم عملا آن چیزی پیش میآید که شاهد هستیم و همان کاری را انجام میدهیم که قبلیها انجام میدادند؛ چون مدلی برای حرکت ندارم.
با آمد و رفت افراد جز در سطح ظواهر عملا اتفاقی نمیافتد چون افراد بدون مدل هستند.
مثلا آن مدیر لیبرال، فلان شخصیت را برای برنامه دمافطار میآورد و این شخصیت دیگری از همان دسته میآورد.
من معتقدم این کتاب رویکرد ما را عوض میکند و معیار میدهد برای نقد وضع موجود و حرکت به سمت وضع مطلوب.
*چاپ کتاب و برگزاری همایش، فرهنگ را مدیریت نمیکند
فارس: نکته این است که با دست خالی نمیتوان این مدل را دنبال کرد.
دست ما آنقدر خالی نیست و محصولاتی تولید شده و باید تلاش کرد.
ولی در بحث اقطاب اثرگذار وقتی گفته میشود که دانشگاه باید در موضوع حمایت از تولید داخل ورود کند، ببینید چه اتفاق میافتد؛ در آییننامه ارتقا در دانشگاهها یک مقاله ISI از یک طرح تحقیقاتی که قرار است یک مسأله را برطرف کند، امتیاز بیشتری دارد.
با سیاستگذاری آرامآرام داریم به سمتی میرویم که به جای تلاش برای حل مسائل کشور به فکر ارتقای شخصی باشیم و در کنار آن، خارج از کشور را ضریب بیشتری میدهیم و امتیاز آن طرف را بیشتر از حل مسائل داخلی قرار میدهیم.
این فرهنگ است!
حالا شما کتاب تولید کن، همایش و نمایش برگزار کن، فرهنگ را اینها مدیریت نمیکند.
بلکه این رفتارها مدیریت کننده است.
یک مرتبه آقای علی مطهری در مجلس حرف میزد ولی عدهای او را از پشت تریبون پایین کشیدند.
این کار، آرام آرام این مسأله را ایجاد میکند که افراد به جای اینکه مشکلات خود را با گفتوگو حل کنند، یقه هم را بگیرند.
این رفتار از نخبگان به سوی مردم سرریز میشود.
*با وضع مطلوب فاصله داریم
فارس: چقدر با وضع مطلوب فاصله داریم؟
با وضع مطلوب خیلی فاصله داریم، ولی گیر اصلی ما در رویکردهاست.
منتها به هر میزان که بتوانیم باید وضع موجود را با عیار وضع مطلوب اصلاح کنیم.
فارس: در ابتدای کتاب از مدیریت فرهنگ حرف میزنید و مدلهای غربی را نقد میکنید.
سپس مدل «باغبانی فرهنگ» تشریح میکنید، ولی در اواسط کتاب این تلقی ایجاد میشود که «باغبانی فرهنگ» یعنی تکصدایی!
هدایت فرهنگی اینطور نشان داده میشود که حاکمیت تکصدایی و منع چندصدایی!
از کجای کتاب استنباط کردید؟
فارس: وقتی حرف از فطرت میشود، یعنی یک مسیر برای رشد جامعه وجود دارد و مسیر دیگری وجود ندارد.
خب این مبانی انسانشناسی ما است.
*در این مدل تنوع فرهنگی معنا پیدا میکند
فارس: خب ممکن است آن لیبرال یا کمونیست هم بگوید مبانی انسانشناسی من این است و خب دیگر نقدی به آن وارد نیست.
اشکال ندارد!
آن وقت روی مبانی با هم بحث میکنیم.
منتها نکته ما این است که هدف رسیدن به دین است و بحث کردم که رابطه فرهنگ و دین چیست.
حدود فرهنگ را دین مشخص میکند و در این چارچوب حرف میزند.
هدف ما روشن و مبدا حرکت هم فطرت است و باید اقتضای شاکله اجتماعی را طوری ایجاد کرد که به سمت دین برود.
حالا در این چارچوب چه رفتاری انجام بدهد را میپذیریم و اینجا تنوع فرهنگی معنا پیدا میکند و قابل پذیرش میشود.
*همسانسازی فرهنگی همه را یک شکل میخواهد
فارس: یعنی هر فرهنگی بتواند در این چارچوب خود را قرار دهد، اجازه حیات دارد و پذیرفته است؟
به متدینها نگاه کنید.
هرکس ظاهری دارد ولی همه در یک چارچوب قرار دارند.
مشکلی ندارد چارچوب ما دین است و در داخل آن اعتبار میکنند.
ولی وقتی گفته میشود همسانسازی فرهنگی یعنی همه یک شکل باشند، همه یک جور لباس بپوشند و یک جور آرایش کنند.
دین حدود پوشش را رعایت میکند و در آن حدود همه آزادند.
در حالی که همسانسازی همه را یک شکل میخواهد.
فارس: وقتی رهبر انقلاب از نخبگان حرف میزنند، مراد کدام دسته هستند؟
من نخبگان را به دو دسته تولیدکننده و توزیعکننده تقسیمبندی کردم.
تولیدکنندهها اهالی فکر و اندیشه اعم از حوزه و دانشگاه هستند و توزیعکنندهها هم اهالی رسانه و سلبریتیها هستند.
*۴۰ سال زمان زیادی نیست
فارس: ولی نقل قولی از رهبری در همین کتاب داریم که ایشان میفرمایند: «متاسفانه جامعه نخبگانی ما هنوز در بسیاری از بخشها به نتیجه صحیح و درستی نرسیدهاند»؛ کی قرار است برسیم؟
چون ۴۰ سال از پیروزی انقلاب و ۳۰ سال از آغاز رهبری آیتالله خامنهای میگذرد.
ممکن است ۴۰۰ سال دیگر هم نرسد.
انسان با حکم و دستور حرکت نمیکند و چون با انسان سروکار داریم کار سخت میشود.
برای همین ۴۰ سال زمان زیادی نیست.
حوزه علمیهای که در آن به دلیل فلسفه درس دادن امام، لیوان فرزند امام را نجس میدانستند، خیلی پیشرفت کرده که امروز در آن فقه مدیریت و ...
تدریس میشود.اینطور نگاه کنیم متوجه پیشرفت زیاد میشویم.
*با مد مبتنی بر چارچوب دین مسألهای نداریم
فارس: رهبری در منظومه فکریشان از مُد سخن میگویند.
این موضوع در چارچوبی که طرح شده چه جایگاهی دارد؟
اگر مبتنی بر چارچوب دین باشد، مسألهای نداریم!
فارس: یعنی مد دینی بد نیست؟
لازم نیست مد دینی داشته باشیم.
مسأله اینجاست که ما روی معلول گیر کردهایم، بلکه حرف من این است که اگر شاکله را شکل دهیم به طور اتوماتیک رفتارها درست میشود.
*در جزئیات زندگی افراد نباید ورود کنیم
فارس: این «ما» کیست؟
وقتی حرف از «ما» زده میشود یک مای جمعی است و برآیند اینها جامعه را شکل میدهد.
همه عوامل اثر فرهنگی دارند و اقطاب اثرگذار بیشتری تاثیر را دارد.
من بحثی دارم که میگویم ما نباید در جزئیات زندگی افراد ورود کنیم؛ چون پس میزنند و مقاومت میکنند.
ریل جامعه اگر عوض شود رفتار هم تابعی از آن است، مثلا وقتی تبرج اصل باشد حتی اگر چادر هم بپوشد در آن هم تبرج میکند.
ما داریم دنبال افراد میدویم، از کوزه همان برون تراود که در اوست.
ما به «برون تراود» خیلی نباید کار داشته باشیم بلکه باید رفت سراغ کوزه!
باید اصل و ریشه را درست کرد.
فارس: این کوزه کجاست؟
کوزه همان شاکله و فرهنگ است.
فارس: یعنی اینطور است که ما پیوسته کتاب به مخاطب معرفی میکنیم ولی هنوز شوق و رغبت خواندن را در او ایجاد نکردهایم!
دقیقا!
اگر او را با خواندن و مزایای آن آشنا کنیم او از بین دیوار هم کتاب برای خواندن پیدا میکند.
خودش خوب را از غیرخوب تشخیص میدهد.
فارس: با این تفاسیر امیدی به تحقق این مدل نیست، چون ۴۰ سال را هم زمان کافی برای این موضوع نمیدانید!
من میگویم این قابل پیاده شدن است.
اول باید این مدل را فهم کرد بعد دنبال پیادهسازی آن باشیم.
فارس: جملهای به نقل از امام (ره) گفته میشود که خطاب به شاه فرموده بودند: «اگر اوقاف را به ایشان بدهند فقر را از بین میبرند...» منظور امام، سپردن اوقاف به روحانیت بوده است.
من معتقدم اگر مجموعههای فرهنگی بر اساس منویات آقا حرکت کنند همین میشود.
*مجموعههای فرهنگی تصور روشنی از فرهنگ ندارند
فارس: خب مگر الان مسؤولان نهادهای غیردولتی فرهنگی منصوب رهبری نیستند؟
سازمان تبلیغات، مدیریت امور حوزهها و ...
همه از سوی رهبر انقلاب منصوب میشوند.
خیلی از آنها تصور روشنی از فرهنگ ندارند و رویکرد درستی نسبت به این مقوله اتخاذ نمیکنند!
فارس: در جایی از قول رهبر انقلاب مواردی ذکر کردید که اگر آنها نباشد جامعه منحط است.
حال تحلیل خودتان چیست؟
وضع ما چطور است و آیا الان با توجه به وضعیت ما دچار این انحطاط هستیم؟
عموم جامعه را مستعد با ویژگیهای خوب میبینم که البته ویژگیهای منفی هم دارد و باید تلاش کنیم این ویژگیها را کاهش دهیم.
یک وقت میخواهیم چراغها را خاموش کنیم باید برویم تکتک لامپها را خاموش کنیم یا اینکه کلید را پیدا کنیم و با یک حرکت چراغها را خاموش کنیم.
در فرهنگ باید سراغ ریشه و اصل رفت.
واقعیت جامعه ما همین است که افراد نسبت به ارزشها توجه دارند، ولی خب نمایش آنها طوری نیست که دیده شوند.
یعنی یک فرد که در اقلیت است با سر و صدا خودش را نماینده اکثریت جا میزند و در مسأله اسنپ هم این موضوع را دیدیم و راننده هم تاکید کرد که از ۲ هزار مسافر ۵۰ نفر روسری از سرشان افتاد، ولی این یک نفر از روی عناد روسری را کنار زد.
ما هم میگوییم اقتصاد بر فرهنگ تاثیر دارد
فارس: در این کتاب، فرهنگ را به عنوان یک زیربنا برای تحولات میبینیم که در ساختار فکری رهبر انقلاب هم زیربنایی است.
تفاوت این مدل با مدل چپ هم در این است که در اینجا فرهنگ زیربنا است، ولی در تفکر چپ اقتصاد زیربنای امور است.
این دو به هم شباهت دارند؛ به خصوص اگر این دو نوع نگاه را نشناسیم، تفاوت این دو در کجاست؟
ما هم میگوییم اقتصاد بر فرهنگ تاثیر دارد ولی در درازمدت این فرهنگ است که بر اقتصاد اثر میگذارد و جهت میدهد.
فارس: دوباره میپرسم این درازمدت را چقدر تخمین میزنید، چون یک مرتبه گفتید ۴۰۰ سال!
بله شکل گیری فرهنگ دهها و صدها سال طول میکشد.
برای همین تغییرش سخت است.
فارس: مدل پیامبر اسلام اینطور نبوده!
چرا، بعد از وفات پیامبر (ص) هم جامعه برگشت.
فارس: یعنی مشکل همیشه سر نخبگان است؟
بخشی هم توده نقش دارد.
ما در فرهنگسازی میگوییم از حالت به عادت، از عادت به شاکله!
هرچیزی که از عادت رد شده باشد و به شاکله رسیده باشد تبدیل به فرهنگ شده است.
*رفتارهای دهه ۶۰ اشتباه بوده
فارس: شما میگویید که نباید به جزئیات کار داشته باشیم، در حالی که تصور فرهنگی مبتنی بر دهه ۶۰ ورود تا ریزترین جزئیات را نیز جایز میدانسته است.
این حرف شما این تصور را دامن نمیزند که طیف مذهبی عقبنشینی کرده و کوتاه آمده است؟
خب بر این عقیدهایم که آن رفتارها اشتباه بوده است.
حتی هنوز هم کسانی هستند که معتقدند باید در جزئیات ورود کنیم.
این اختلاف دیدگاه بد نیست.
ما چنین مبانیای نداشتیم و به اصول پشت نکردیم و عقبنشینی صورت نگرفته و مبانی دهه ۶۰ اگر مبانی بوده اشتباه بوده و افراطی بوده است.
از این انسانشناسی تحمیل بیرون نمیآید.
وقتی رهبری میفرمایند انسان ماشین نیست، یعنی همین؛ نمیشود با یک ورودی، خروجی ثابت گرفت.
باید یادآوری کنم که مهندسی فرهنگ دیدگاه رهبر انقلاب نیست؛ چون مهندسی از جنس ماشین است، ناظر بر سازمانها و تقسیمکار است و بر اولویتها تکیه دارد وگرنه اساسا فرهنگ قابلیت مهندسی کردن ندارد و فقط میتوان فرهنگ را باغبانی کرد.
انتهای پیام/