کار جهادی یک نویسنده برای اثبات برادری دو ملت
جلسه نقد کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» نوشته محمدسرور رجایی که به شهدای افغانستانی حاضر در دفاع مقدس میپردازد، در یکی از پرتجمعترین محلههای مهاجران افغانستان یعنی شهرری برگزار شد.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس، جلسه نقد و بررسی کتاب از «دشت لیلی تا جزیره مجنون» که شامل خاطرات رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس است، عصر چهارشنبه پنجم تیرماه با حضور علی نیکنام، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران، محمدسرور رجایی، محقق و تدوینگر کتاب، مجتبی نوروزی و محمدی شاری منتقدان اثر، محمدحسین بدری، کارشناس ـ مجری و جمع کثیری از اهالی شهرری و مهاجرین افغانی در این شهرستان برگزار شد.
ابتدا محمدسرور رجایی محقق و تدوینگر کتاب با درود بر شهدای هر دو ملت ایران و افغانستان گفت: لازم است برای معرفی این کتاب به چند دهه قبل و دوره نوجوانی خودم در دهه 60 برگردم.
آن زمان من در کابل و تحت حکومت کمونیستی زندگی میکردم و با جبهه جهادی در ارتباط بودم و به برخی از مجلات این گروه به صورت مخفی دسترسی داشتم.
آن روزها میدیدم که یکی از افغانیها در جبهه بستان ایران و در جنگ ایران و عراق به شهادت رسیده است.
همیشه این موضوع برایم سوال بود چرا یک افغانی در جبهه جنگ ایرانی باید به شهادت برسد؟
وی ادامه داد: چون این موضوع به نوعی امنیتی و سیاسی هم بود، به همین دلیل من نمیتوانستم در مورد آن از هر کسی سوال کنم.
بعدها در همین مجلات خواندم که یک رزمنده ایرانی متولد بیرجند، در جبهه جهادی و در جنگ افغانستان به شهادت رسیده است.
نویسنده کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» افزود: بعدها به ایران آمدم و به مطالعه برخی از کتابهای دفاع مقدس مشغول شدم و در این کتابها هیچ حضوری از رزمندگان افغانی در جنگ ایران و عراق یا حضور هیچ رزمنده ایرانی در جبهه جهادی افغانستان ندیدم.
تحقیقاتم را در این زمینه آغاز کردم و یکی از اتفاقات مهم آشناییام با آقای وحید جلیلی بود.
او برای نگارش این کتاب کمکهای زیادی به من کرد.
رجایی در ادامه با اشاره به مشکلات روند انجام تحقیقاتش عنوان کرد: پیدا کردن سوژهها یکی از مشکلات مهم روند نگارش این کتاب بود.
بیش از ۲ سال با افراد مختلف تماس گرفتم تا متوجه شوم چه تعدادی رزمنده افغانستانی در جبهه جنگ ایران با عراق حضور داشتند و یا به شهادت رسیدند.
بعد از پیدا کردن خانواده این رزمندگان، مشکل اصلی این بود که حاضر به گفتگو نبودند؛ چرا که معتقد بودند اجر آنان ضایع خواهد شد.
این نویسنده یادآور شد: حتی برای مدارک و اسناد رزمندگان افغانستانی به بلخ هم سفر کردم و خوشبختانه بعد از چاپ این کتاب، بسیاری از دوستان افغانستانی برای همکاری پای کار آمدند و دوستان زیادی با من تماس گرفتند تا خاطرات خود را از جنگ ایران و عراق بازگو کنند.
وی ادامه داد: در این کتاب با ۱۷ رزمنده افغانی و خانواده شهید و جانبازان قطع نخاعی و همچنین اسیری که سالها در زندان عراق به عنوان یک به فیلیپینی حضور داشت، گفتگو کردم.
رجایی در ادامه با اشاره به جمعآوری تصاویر موجود از حضور رزمندگان افغانستانی در دوران دفاع مقدس گفت: در این کتاب ۲۷۰ قطعه عکس از حضور رزمندگان افعانی در جبهه جنگ ایران استفاده شده است.
وی در ادامه افزود: من در این کتاب همچنین گزارش شهادت یک شهید ایرانی به نام احمدرضا سعیدی را آوردهام که در جبهه جهادی افغانستان به شهادت رسیده است.
خوشبختانه دو ملت به مرزهای اشتراک فرهنگی، جغرافیایی و باورهای مشترک در راستای وحدت رسیدهاند و امیدوارم این کتاب در اختیار بسیاری از افغانیها قرار بگیرد.
در ادامه دکتر محمدی شاری گفت: من از نگاه درونمتنی به این کتاب ابتدا میپردازم و معتقدم که نام کتاب نام بسیار زیبا و استعاری است؛ چرا که «دشت لیلی» یکی از دشتهای زیبای افغانستان است که مملو از گلهای شقایق است و جزیره مجنون هم جزیرهای در خاک عراق است که یکی از مناطق اصلی جنگ بین ایران و عراق بوده است و ارتباط بین دوملت با این نامگذاری به زبان عاشقانه و هنری بیان شده است.
وی افزود: تعداد صفحات این کتاب ۵۲۷ صفحه است که اگر به قطع وزیری بود بهتر بود.
البته چندین مشکل ویرایشی هم این کتاب دارد و نبود اعراب گذاری برای مکانها یکی دیگر از مشکلات این کتاب است.
محمدی شاری ادامه داد: کتاب از چند بخش تشکیل شده که مقدمه و پیشدرآمد آن کار مناسبی است؛ ضمن اینکه در این کتاب به بحث تئوریک حضور افغانها در جنگ ایران اشاره شده که کار شایستهای به نظر میرسد.
وی گفت: در بخشی از کتاب، خاطره شهید احمدرضا سعیدی که رزمنده ایرانی است که در جبهه جهادی افغانستان شهید شده اشاره شده که میبایست در بخش اصلی کتاب میآمد، اما در بخش تئوریک آمده است.
این منتقد گفت: برخی از فونتهای کتاب که در پاورقیها آمده است به دلیل ریز بودن بسیار آزاردهنده است که میبایست اصلاح شوند.
در ادامه نیز مجتبی نوروزی منتقد دیگر برنامه گفت: آنچه برای من در این کتاب خوشایند است صبرو استقامت نویسنده این کتاب است که همه سختیها را برای نگارش روایتهای این کتاب به جان خریده است و پیگیری ایشان واقعا ستودنی است.
وی ادامه داد: امیدوارم چاپ این کتاب، مقدمهای برای کارهای بزرگتر در این زمینه باشد و بر این باورم که مطالعه دو مقدمه کتاب برای ایرانیها مفید است؛ هرچند که میتوانست کاملتر هم باشد.
دکتر نوروزی تصریح کرد: اولین دوگانهای که من میخواهم مطرح کنم دوگانه ایران و افغانستان است که این دوگانه تضاد نیست، بلکه یک ارتباط است، اما دو کشور ایران و افغانستان با همه مشکلات و مزایایی که نسبت به هم دارند و با وجود همزبانی و همسایگی اما شناخت و تصویر مناسبی از همدیگر ندارند و کمتر برای اصلاح این تصاویر اقدام شده است؛ چرا که ضعف در شناخت به ضعف در عملکرد منجر خواهد شد.
وی ادامه داد: من با توجه به اینکه سالها در کابل زندگی کردم، معتقدم که چنین تصویر نادرستی از ایران هم در افغانستان وجود دارد که متاسفانه این تصاویر برگرفته از رسانههاست؛ بنابراین هر تلاشی برای اصلاح این تصاویر و آشنایی بهتر و واقعیتر دو ملت کمککننده خواهد شد.
این منتقد گفت: ما دو ملتی هستیم که قائل به یگانگی هستیم، ولی آنقدر تاثیرهای اجتماعی بین دو ملت زیاد است که هر رویداد اجتماعی که در ایران رخ میدهد، بلافاصله در افغانستان هم به نوع دیگری تکرار میشود.
وی با بیان اینکه نوعی توسعه شناخت در این کتاب دیده میشود، افزود: این کتاب مهمترین قدم به عنوان یک اثر مکتوب در زمینه شناخت دو ملت محسوب میشود و هنوز هیچ اثری مانند کتاب نمیتواند ماندگار باشد.
نوروزی گفت: امیدوارم این اثر مکتوب هر چه بیشتر دیده و خوانده شود و از دوستان میخواهم هم این کتاب را مطالعه و هم به دیگران معرفی کنند.
وی ادامه داد: دوگانگی دیگری که مایل هستم به آن اشاره کنم دوگانگی مرز و بیمرزی است و باید پرسید که مرز تا کجا مطلوب و تا کجا نامطلوب است و این امر بسیار پیچیدهای است و در دنیای مهاجرت معنای وسیعی پیدا میکند.
این منتقد با بیان اینکه دیدگاههای مختلفی در بیمرزی و جهانوطنی وجود دارد، اظهار داشت: یکی از اشکالات این است که ما باید تکلیف خودمان را با جهانوطنی مشخص کنیم.
به گفته وی بسیاری از خاطرات این کتاب شیرین است و بیانگر یک دغدغه ایدئولوژیک است.
نوروزی در پایان گفت: کاری که آقای محمدسرور رجایی در این کتاب انجام داده، یک کار سخت و جهادی بوده است.
نویسنده کتاب نیز در بخش دیگری از این برنامه گفت: موضوع این کتاب فقط حضور افغانیها در جنگ ایران با عراق نبود؛ بلکه موضوع چرایی و چگونگی آنان در این دفاع مقدس است و کتاب به این بخش چرایی توجه داشته است.
رجایی ادامه داد: اگر من به صورت کامل به شهید سعیدی نپرداختم، به این دلیل است که من در مورد این شهید ایرانی کتاب دیگری در حال انتشار دارم و در این کتاب تعمدا خیلی به شهید سعیدی نپرداختم.
وی گفت: من در این کتاب سعی کردم به غبارروبی بین موضوع همکاری معنوی شهدای ایرانی و افغانستانی بپردازم که معمولا کمتر به آن توجه شده است و حالا نیز انتظار دارم شاعران، داستاننویسان و مستندسازان پای کار بیایند و از این روایتهای ناب کتاب به خلق قصه، شعر و فیلم بپردازند.
رجایی تاکید کرد: خوشبختانه این کتاب مورد توجه مخاطبان خود قرار گرفته و این نشان میدهدکه من به هدف خودم از نگارش این کتاب رسیدم.
وی گفت: انتخاب نام مناسب برای این کتاب حدود یک سال به طول انجامیده است و عکس کتاب نیز یک عکس واقعی از حضور رزمندگان افغانی در جبهه جنگ ایران و عراق است که توسط یک عکاس آماتور گرفته شده است.
در بخش دیگری از این برنامه، علی نیکنام مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران با تشکر و قدردانی از حضور نویسنده و منتقدان در این برنامه گفت: امروز باید درود بفرستیم به تمام کسانی که فارغ از جغرافیا به کیان اسلام پرداختند.
امروز اگر در سوریه حضور داریم، نشان از همکاری و دوشادوشی برادران افغانستانی با دیگر ملتهای مسلمان است که این همکاری بیشک در سایه وحدت شکل گرفته و همین وحدت است که موجب شده آمریکا جرات دشمنی بیشتری نداشته باشد.
وی با بیان اینکه امیدوارم این وحدت و انسجام همچنان حفظ شود، به سیدجمالالدین اسدآبادی متفکر ایرانی ـ افغانی اشاره کرد و افزود: سیدجمال، تمام تلاش خود را به خرج داد تا «امت واحد اسلامی» تشکیل شود و ما باید مدافع این امت واحد اسلامی باشیم.
مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران تاکید کرد: امروز بحث اسلامستیزی به شدت در دنیا مطرح است و لازم است که ما همه در این زمینه متحد باشیم.
گفتنی است در پایان این نشست از خانواده شهید شریفی، اولین شهید مدافع حرم شهرستان ری، خانواده شهید سیدداوود احمدی یکی از شخصیتهای داستانی کتاب، نویسنده و منتقدین اثر با اهدای لوح سپاس و هدایایی تقدیر و آیین جشن امضا برگزار شد.
انتهای پیام/