توجه به زیست افراد؛ لازمه جریانسازی دینی
اصفهان -یک استاد حوزه و دانشگاه گفت:طرح مباحث دینی برای رسیدن به جریانسازی باید با در نظر گرفتن زیست افراد باشد، لازم است کار الهیات برای کودکان بر اساس مخاطب و همچنین یک بازخوانی جدی باشد.
به گزارش خبرنگار مهر، میزگرد علمی حضوری و برخط «الهیات برای کودک» صبح شنبه با حضور اساتید حوزه و دانشگاه؛ محمد مهدی احمدی فراز، پژوهشگر در حوزه سلامت معنوی و دعا، یزدان رضوانی، استاد حوزه و دانشگاه، فاطمه سادات مرتضوی، پژوهشگر در حوزه آموزش تفکر به کودکان و محمدمهدی جندقیان، مدیر گروه فلسفه و کلام اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی از سوی معاونت پژوهشی مدرسه تخصصی مجتهده امین (ره) با همکاری مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان در پایان مهرماه برگزار شد.
جندقیان در ابتدای این نشست با طرح این مسئله که الهیات برای کودک چیست، اظهار کرد: نخست باید یک تمایزی را میان الهیات کودک و الهیات برای کودک قرار دهیم.
سالها پیش من در دبیرخانه جشنواره فیلم کودک و نوجوان بودم و بخشی از کار ارزیابی آثار را بر عهده داشتم.
بالغ بر ۵٠ فیلم که از فیلمسازان بومی اصفهان بود، وارد شد که ادعا داشتند این فیلمها برای کودک است.
وی ادامه داد: وقتی آثار را بررسی کردیم، دوسوم آثار برای کودک نبود؛ گرچه مشکلات کودک، روابط والدین و کودک و دغدغهها را به تصویر میکشید، ولی فیلمی نبود که ما بتوانیم آن را به کودک هم نمایش بدهیم.
من این دغدغه را در گزارش پایانی خودم به مسئولین جشنواره ارائه دادم که مورد توجه قرار گرفت و به این فکر افتادند که واقعاً چه باید کرد؟
جندقیان با اشاره به اینکه ضرورت الهیات برای کودک یک امر بایسته به نظر میرسد، گفت: اگر قبول داشته باشیم که الهیات در واقع یکی از نیازهای بشر و انسان در سنین گوناگون زندگی او است؛ این فرزند، کودک و طفل باید پیش از ورود به دوره بزرگسالی مانند هر مسئله دیگری تعلیم ببیند و آماده شود.
وی از منظر عقلی هم الهیات برای کودک را توصیهای دانست که هم در سنن پیش از اسلام و تشیع و هم در سنت اسلام و تشیع مورد تأکید قرار گرفته است و افزود: حضرت امام صادق (ع) هم در سخنی میفرمایند که؛ «به فکر تعلیم الهیات برای کودکان باشید، اگر شما این کار را نکردید و این پیشدستی را نداشتید؛ مطمئن باشید که جریانهای فکری رقیب و احیاناً دشمنان مذهبی و دینی شما، این سو استفاده را انجام میدهند و کودکان شما را به تعبیری میربایند.»
مدیر گروه فلسفه و کلام اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی اظهار کرد: در کنار این مسئله، آسیبها و حواشی هم مطرح میشود که خیلی از ما در واقع به خاطر آنها از اینکه زود دست به کار شویم یا چنین سازوکاری را فراهم کنیم، غفلت میورزیم و آن موضوع، خطر تعالیم غلط است.
وی ادامه داد: گاهی شاهد هستیم که حتی دوستان، مربیان و اساتیدی که با کودکان سروکار دارند؛ بسیاری از آموزههایی را که یاد گرفتند، چه بسا اشتباه است یا حتی اگر درست هم باشند، در انتقالش به کودکان دچار یک اشتباه و اشکال جدی شدهاند.
جندقیان مخاطره بعدی را سطحینگری یا غلبه روحیه تعبدی و به نوعی افراطیگری دینی در کودکان دانست و تصریح کرد: ما امروز در بسیاری از سیستمهای مذهبی یهودی، مسیحی و حتی اسلامی به طور جدی با گروههای گوناگون سلفی در آفریقا تا آسیا، آسیای شرقی و حتی ایران مواجهیم که کودکان پنج الی شش سال را طی چهار سال تحت تعلیم بسیار فشرده و سخت قرار میدهند که ماحصل آنها تولید یک سری گروههای به شدت افراطی است.
اما باید به بررسی راهکارها بپردازیم.
وی گفت: از ملزومات پذیرش کار فکری برای کودکان در جهت رسیدن به معرفت یقینی مطابق با واقعیت موجود هم این است که بایدآنها به خداشناسی برسند و لازمه دستیابی به این نقطه، باور این است که واقعیتی بیرون از ذهن، وجود دارد.
یعنی خدا، خدای ذهن من، شما و ایشان نیست.
تربیت توحیدی با اشتیاق یافتن حقیقت همراه است
مرتضوی در ادامه این نشست با بیان اینکه حقیقت این است که به فرزندان ما تفکر و اندیشیدن آموخته نشده است، اظهار کرد: من این موضوع را به مثابه یک ایراد بنیادی و اساسی یافتم.
از این حیث که کودک نتوانسته با چالشهای درونی خویش علیالخصوص در حوزه دینداری و دینمداری که فلسفه زیستن نوع بشر را مطرح میکند، کنار بیاید و از سویی نیز به بایستیهایی که در یک جامعه دینی میتواند وجود داشته باشد، نرسیده است.
وی با اشاره به اینکه کار در حوزه الهیات یا الهیات برای کودکان نخست باید از حیث مبنا روشن باشد، افزود: یعنی باید خیلی زیربناییتر از چیزی که تاکنون فکر شده در این مسئله تأمل کنیم.
مربی به تعبیر عام که به صورت جزئیتر شامل؛ والد، استاد دانشگاه، معلم یا مربی یک موقعیت نامحسوسی که کودک در آن قرار میگیرد و....
است، بخش صاحب ارادهای به شمار میرود که در تربیت تأثیر میگذارد.
پس باید ساخته شود و آرمانش در وهله اول برای ساخت دینمدارانه زندگی کودک روشن باشد.
مرتضوی موضوع خود را «آرمان الهیات برای کودکان در نگاه منطق اسلامی» معرفی کرد و گفت: مطالعات من با نگاه ویژه صدرایی همراه بوده است و نگاه صدایی، نگاه جامعی به شمار میرود؛ چرا که از متون اسلامی، قرآن، روایات، متون فقهی و کلامی منفصل نیست و نوعی فهم نسبت به این متون به ما خواهد داد.
وی جملهای را یادآور شد که حداقل حاصل از ۱۲ سال پژوهش او محسوب میشود و توضیح داد: «آرمان» در آموزش تفکر به کودکان از منظر منطق و با تکیه بر فهم فلسفی، تلاش برای دست یافتن به معرفت یقینی مطابق با واقعیت موجود است.
یعنی من وقتی میتوانم به یک تربیت توحیدی دست پیدا کنم که به نحوی فکر کردن را به کودک بیاموزم تا یک اشتیاقی برای تلاش، جهت یافت حقیقت در او ایجاد شود.
این پژوهشگر در حوزه آموزش تفکر به کودکان با طرح این پرسش که تفکر چیست، ادامه داد: حرکت ذهن از پرسش، یعنی آن بخش مجهول به گنجینههای پاسخ در ذهن یا حاصل از جستجو را تفکر میگوئیم.
ممکن است کودک با پرسشی روبهرو شود که چیزهایی راجع به آن میداند.
برای مثال از همسالان خود راجع به مسائل دینی چیزهایی شنیده است یا امکان دارد که هیچ پاسخ آمادهای راجع به مجهول در ذهن نداشته باشد.
وی با بیان اینکه کودک به پاسخی میرسد که مکن است صحیح یا اشتباه باشد، اظهار کرد: حواسمان باشد که آرمان این است که مدام برای اینکه خودمان را به جواب دقیقتر و صحیحتر برسانیم، تحریک شویم.
به علاوه انتخاب، حدس است.
در دیدگاه صدرایی، همین مرحله یک آغاز است.
این که من کدام اطلاعات را انتخاب میکنم، بستگی به زمینه وجودی من دارد.
من چه کودک و چه بزرگسال باشم، انتخابم میتواند از طریق الهام یا از طریق وسواس باشد.
الهام، جنبه رحمانی دارد و در زمینه نفسانی پاک اتفاق میافتد و وسواس، جنبه شیطانی دارد.
مرتضوی با توضیح اینکه ما یک الهیات به معنای عام داریم که معنی هستیشناسی دارد و یک الهیات به معنای خاص داریم که معنای توحید دارد، گفت: حالا ما میخواهیم به کودکان هستیشناسی آموزش بدهیم یا الهیات به معنای توحید؟
هدف ما برای کودک باید همان توحید باشد.
اما چگونه باید به این نقطه برسیم؟
باید هستیشناسی را برای متخصص و بعد هم برای مربی دقیقاً جا بیندازیم.
مهارتی هم جهت انتقال این هستیشناسی به تربیت توحیدی ایجاد کنیم و سپس به سراغ بحث توحید بیاییم.
وی با اشاره به اینکه تفکر با قضیه حدس تکمیل میشود، بیان کرد: یعنی یک افاضهای نیاز دارد و برای همین باید هم حکمت نظری و هم حکمت عملی داشته باشید تا به یک نقطه عطفی به مثابه مربی برسید.
پس نیاز به تقوا دارید و هم در گرایشهای خود و هم در رفتارهای خود به عنوان مربی بایستی تقوامدار باشید تا بتوانید حتی برای کودکان کار نظری انجام بدهید.
این پژوهشگر در حوزه آموزش تفکر به کودکان منطق را دارای یک هدف دانست و افزود: هدف منطق، تشخیص افکار صحیح و ناصحیح است.
این در بخش الهیات هم برای خودمان و هم برای کودک کاربرد دارد.
موضوع منطق نیز در مورد تفکرتفکر کردن است که در روانشناسی به آن فراشناخت میگویند.
وی با اشاره به اینکه روش منطق هم یک روش عقلی مبتنی بر عدم تناقض است، ادامه داد: کودک کیست و کودکی چیست؟
ما کودک کهنسال هم داریم.
کودک کهنسال یعنی ما با یک بزرگسالی مواجه میشویم که خیلی در عمق کودکی خود باقی مانده است.
من معتقد نیستم کودکی یک بازه سنی است.
مرتضوی تصریح کرد: راهکار ما برای انجام یک کار الهیاتی خوب برای کودک این است که؛ باید او را ارزیابی کنیم، سنجش اولیه، میاندوره و پایاندوره داشته باشیم، به ویژگیهای فردی و نیازمندیهای او توجه کنیم، کار را طیفی و پیوسته پیش ببریم، فهم منطقی را با قرار دادن کودک در موقعیت واقعی ایجاد کنیم، مسئلههای اساسی را برایشان انتخاب کنیم و در مجاورت منطقه رشدی خود کودک حرکت کنیم.
تربیت نباید بر اساس مطالعات و ذهنیات باشد
فراز در بخش سوم این نشست با بیان اینکه طرح مباحث دینی برای رسیدن به جریانسازی باید با در نظر گرفتن زیست افراد باشد، اظهار کرد: یعنی اگر در نگاه تربیتی نخست به سراغ متون برویم، دچار خطای بزرگی شدهایم.
ما در تربیت، چیزهایی را بر اساس مطالعات، ذهنیات و جمعبندی خود انتخاب میکنیم و میخواهیم آن را روی فرزند، پیاده کنیم که این اشتباه است.
باید به یاد داشته باشیم که کودکان در مقاطع سنی گوناگون، نیازهای تربیتی گوناگون دارند.
وی با اشاره به اینکه اولین گام در حوزه تربیت معنوی این است که ما باید کار را بر اساس مخاطب و حتی جنس دختر و پسر انجام بدهیم، افزود: هنگامی که میخواهیم کار را آغاز کنیم، باید ببینیم که ابتدا متن به ذهن وارد میشود یا مخاطب و نیاز او؟
فراز خاطرنشان کرد: نکته دوم هم این است که ما به یک بازخوانی جدی در زمینه دینی نیازمندیم.
به عبارتی وقتی باور ما دقیق نیست، برونداد نوجوانمان از تجربه ما نسبت به یک موضوع دینی دارای تعارض میشود.
وی با بیان اینکه کودک فرآیندی دارد و بُعد پرورشی زمانبر است، پیشنها داد: ما با برگزاری یک دوره کوتاهمدت برای مربیان و طلّابی که در این عرصه کار میکنند، میتوانیم فهم دقیقتری ارائه بدهیم تا حداقل در بعضی از مسائل، یک جریانسازی ابتدایی خوبی انجام شود.
در عرصه الهیات برای کودک با کمبود پژوهشهای بنیادی مواجهیم
رضوانی در بخش پایانی نشست با بیان اینکه مشکل ما در عرصه الهیات برای کودک؛ کمبود پژوهشهای بنیادی است، اظهار کرد: این کمبود هم در عرصه منابع دینی و هم در منابع روانشناسی وجود دارد.
برای مثال چند پژوهش و کار اجتهادی در این زمینه که چگونه کودک زیر هفت سال را به نماز ترغیب کنیم یا اینکه اصلاً باید این کار انجام شود یا خیر انجام شده است؟
وی ادامه داد: همچنین در علم روانشناسی هم با این مسئله روبهرو هستیم.
اگر علم روانشناسی معتقد است که درک کودک زیر هفت سال از خدا یک درک حسی است، آیا بالاتر از این مفاهیم را درک نمیکند؟
این استاد حوزه و دانشگاه نکته بعد در الهیات برای کودک را مراحل و اقتضای هر مرحله دانست و تصریح کرد: پاسخ به این سوالات نظیر؛ مفاهیمی که باید در هر مرحله به کودک انتقال داده شود، چیست؟
یا در هر مرحله چه مفاهیم کلیدی وجود دارد؟
هنوز بی پاسخ مانده و تاکنون پژوهشهای جدی در این زمینه صورت نگرفته است.
وی گفت: برای مثال اگر مدل علی صفایی را بپذیریم که بر سه ضلع تفکر، شخصیت و حریت تمرکز دارد؛ کدام بر بقیه ارجح است؟
برای مثال امکان دارد به جای تفکر، تعقل قرار دهیم؟
چگونه باید تفکر را در کودک شکل دهیم؟
آیا با سوال، این کار انجام میشود؟
با چه سوالاتی؟
آیا ممکن است خداشناسی را از طریق صفات خدا انجام دهیم؟
کدام صفات؟
به چه دلیل و منطقی؟
رضوانی چالش بعدی را روش انتقال مفاهیم دانست و گفت: برای مثال در دوران دبستان لازم است که مفهوم توکل را انتقال دهیم.
باید از چه روشی استفاده کنیم؟
از طریق بازی یا قصه؟
اگر بازی را انتخاب کنیم، مفهوم توکل را با چه نوع بازی انتقال دهیم؟
وی ادامه داد: همچنین چالش بعدی بحث قالبهاست.
ما حتی به یک الگوی تربیتی توحیدی کودکان زیر هفت سال دست نیافتهایم.
باید از چه قالبی استفاده کنیم تا بتوانیم مفاهیم را انتقال بدهیم؟
یا در هر قالبی که وارد میشویم از چه ژانری استفاده کنیم؟
خلاصه اینکه در عرصه میدان، خروجیهایی که با روشهای گوناگون، دست مربی را پر کند یا مستقیم در اختیار کودک قرار بگیرد، خیلی کم است.
ضرورت تعریف کلانپروژه در الهیات برای کودک
احمدی فراز در بخش دوم نشست الهیات برای کودکان با طرح این پرسش که ما چقدر کتاب در زمینه اخلاق داریم و حالا با توجه به آن، اخلاقمداریمان در جامعه چه نمرهای میگیرد، گفت: محتوای اخلاقی نوشتن یک چیز است و اینکه جامعه بتواند اخلاقمدار باشد، یک چیز دیگر است.
وی ادامه داد: ما امروزه نیاز به روش داریم.
وقتی میگوئیم کار نکردیم، یعنی کاری که مسائل جامعه را حل کند و آن را تبدیل به جامعهای رو به رشد کند، انجام ندادیم.
باید از فضای طلبگی خارج شویم و به عبارتی یک کلانپروژه با تیمهای متخصص تعریف کنیم.
این تیم باید شامل؛ جامعهشناس، روانشناس، الهیاتدان و… باشد و فرآیند طراحی را اجرا نماید.
این پژوهشگر اضافه کرد: اگر شما کتاب میخواهی بنویسی، ضروری است که برونداد چیزی باشد که در میدان عمل کردی، نه اینکه کتاب نوشته شود و سپس وارد عمل شوی.
پس باید بر اساس اقدامپژوهی باشد، هر چند که زمانبر است.
برنامهها ناظر بر میدان باشند
رضوانی در ادامه گفت: غرض از طرح اشکالات، حضور در فضای نخبگانی است.
اشکالات ما در مقام نظریهپردازی مطرح میشوند.
پیشنهاد من این است؛ برنامههایی که تعریف میشود، ناظر به میدان، اقدام و عمل باشد.
به بیانی دیگر، موضوع از دل نیازهای جامعه استخراج شود.
مانند؛ «نیازهای الهیات کودکان عصر مدرن» که میتواند یک موضوع پایاننامهای باشد.
راهاندازی اندیشکده برای نواحی آموزش وپرورش
مرتضوی در دنباله مباحث با اشاره به اینکه یکی از دردهای ما این است که خودمان را در حوزه نظر محدود میکنیم، بیان کرد: علاوه بر این در حوزه نظر، باز به بحث حوزه و دانشگاه میپردازیم که باید از اینها گذر کنیم.
وی گفت: ایده من این است که اندیشکدهای برای نواحی آموزش و پرورش راهاندازی شود و ماده بیستوهشتیها که اعم از؛ طلبهها، دانشگاهیان، دکترا و ارشدها هستند در آن جا جذب و به انتخاب مسائل نظام آموزشوپرورش، مسئله میدان خود کودک در مدرسه و مردم بپردازند.
به علاوه، وجود نگاه تخصصی در بررسی این مسائل ضروری محسوب میشود.
توجه به نسخه ثابت برای همه انسانها راهگشا نیست
جندقیان در پایان این نشست در باب بایستههای فراهمسازی الهیات برای کودکان با اشاره به نکاتی اظهار کرد: نکته اول، رهایی از جزمیت است.
نیاز را بسنجید و مطابق آن پیش بروید.
ما در دنیای مدرن زندگی میکنیم که دنیای جزمیت نیست.
باید همه تلاشمان را برای تنوع در اندیشهها و بنیادها، نقد و انتقادات و تولیدات به کار ببریم.
نیاز است که کارهای جدیدی انجام دهیم.
گاهی وقتی در یک موضوع جزئی وارد حوزه تمدن غرب میشویم، با صدها آثار روبرو هستیم.
اما در کشور ما این میزان کار انجام نشده است.
وی با تأکید بر اینکه ما در سازگاری با محیط، نیاز به تعاریف و توافق حداقلی هستیم، اظهار کرد: به علاوه ما نیازمند بازبینی بنیانهای روشهای الهیاتی و مطالعات بنیادی در حوزه الهیات برای کودکان هستیم.
بدون پرکاری به هیچ نتیجهای نمیرسیم.
برای مثال یک مادر را در نظر بگیرید.
به این دلیل که کودکش تب دارد، گاهی شب تا صبح بیدار مینشیند، اما آیا برای مسئله دینداری کودک ما هیچگاه چنین زحمتی به خودمان میدهیم؟
جندقیان در باب قوت کارهای علمی اضافه کرد: متأسفانه نخبگان جامعه ما از بحثهای اصلی فروگذاری کردهاند و حالا ما توقع داریم که طلبهها یا دانشجویان دست به کار شوند که این نیازمند زحمات زیاد در طول سالهای متمادی است.
وی توجه به تنوع انسانی و اقتضائات انسان را به مثابه نکته پایانی مطرح کرد و گفت: ما گاهی غفلت میکنیم که با یک انسان سروکار داریم.
انسان یک موجود مختار، بسته به حوادث درونی و متنوع است و ما نمیتوانیم یک نسخه ثابت و پایدار برای همه انسانها بنویسیم.
در هر حال موظف به تلاش هستیم، اما نتیجه دست ما نیست.