ارزیابی سیاست راهبردی ایران در افغانستان
بهطور کلی عملکرد ایران در افغانستان شاید در مقیاسی که میبایست باشد نبوده ولیکن مقایسه سطح اقدامات در مقابل سطح دشمنیهای انجام شده توسط قدرتهای دنیا با ایران موفقیتآمیز تلقی میشود.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «حامد باغبان» کارشناس مسائل بینالمللی در یادداشتی اختصاصی به بررسی سیاستهای راهبردی ایران در افغانستان پرداخت.
در این یاداشت آمده است: افغانستان از دیرباز همواره در کشاکش جنگهای داخلی بوده است، جنگهایی که گاه با زیادهخواهیهای استعمارگران و گاه با شیطنتهای عناصر وابسته داخلی صورت پذیرفت.
دوران ثبات افغانستان که در تاریخ افغانستان از 1901 تا 1975 شروع و به اتمام میرسد، مربوط به بازه زمانی میشود که در آن پادشاهانی مقتدر در مسند قدرت بودهاند؛ هر چند در این بازه زمانی استقلال طلبی این کشور رقم خورد و توانست برای اولین بار، با شروع جنگی خود خواسته هیمنه ابرقدرت وقت یعنی انگلیس را در هم بشکند اما با همه این تفاسیر به دلیل آزادیهای اجتماعی، مشارکتهای جمعی و کسب حمایتهای بین المللی، شاهان این کشور توانسته بودند دورانی را در تاریخ افغانستان ایجاد نمایند که این دوران، دوران ثبات افغانستان نامگذاری میشود.
در سال 1975 به دلیل عدم توازن بین دو قدرت، بلوک شرق و بلوک غرب موجب شد تا داوود خان آخرین رئیس جمهور دوران ثبات افغانستان با حمایتهای مارکسیستها حاکمیت افغانستان را در اختیار گیرد اما دیری نپایید که تغییر گرایشهای این پادشاه به جریانات غربی موجبات ایجاد کودتا در حزب مارکسیست افغانستان را فراهم کرد که به طبع آن ترور این شخص و ورود شوروی در بحران افغانستان را بدنبال داشت.
پس از آنکه شوروی سابق اقدام به اشغال نظامی افغانستان کرد، جنگ آزادسازی در افغانستان شروع شد.
کشورهای عربی با «مقدس خواندن» این جنگ، تبلیغات وسیعی علیه دولت شوروی و حکومت وقت افغانستان به راه انداختند و در همین ارتباط کمکهای مالی و نظامی فراوانی به چریکهای نظامی درگیر جنگ ارائه کردند.
مبارزان عرب توسط سازمانهای «خیریه» عربی از کشورهای خود به منطقه جنگ منتقل و در آنجا تجهیز و پشتیبانی میشدند، «محمد بن لادن»، پدر اسامه بن لادن خود نظارت کلی بر روند مهاجرت مجاهدان عرب را بر عهده داشت و به این مجاهدین «عربهای افغان و یا عرب افغان» گفته میشد.
همچنین نیروهای متعصب مذهبی زیادی از کشورهای مختلف عربی در این جنگ شرکت کردند.
این نیروهای چریکی 42 هزار نفری بنیادگرایان تندرو کشورهای مصر، الجزایر، تونس، عربستان، فلسطین، اردن، یمن و افغانستان را شامل میشدند.
سرنوشت جنگ افغانستان با شکست شوروی توسط مجاهدین به پایان رسید اما به دلیل عدم تعاون میان جریانهای قدرت، نقش آفرینی عناصر خارجی جای خود را به اختلافات داخلی داد؛ درگیری مجاهدینی که تا چندی پیش شانه به شانه یکدیگر در مقابل ارتش سرخ شوروی جنگیده بودند این بار آغازگر دور تازهای از نا امنیهای افغانستان محسوب میشد؛ اما این بار دیگر عاملی که بتواند آتش این جنگ را فروکش نماید، دیده نمی شد زیرا که نه اشغالگری پای در جغرافیای افغانستان نهاد و نه مرتدی بر مسلمانی هجوم آورده بود، گویا مقدر بود تا آنجا که توان دارند بر قوای هم بتازند.
انقلاب اسلامی پدیدهای نوظهور و تاثیرگذار
ظهور انقلاب اسلامی ایران فارق از نگرانیهای بوجود آمده در جامعه جهانی و ایالات متحده نسبت به این پدیده نوظهور و بینظیر، تاثیر گذاری شگرفی بر سایر فرهنگها و باورها که در ابتدا کشورهای اسلامی و در گام بعد اثر گذاری آن بر کشورهای منطقه را شامل میشد داشته است.
بدیهی بود حکومتهای فاجر منطقه و جهان برای کنترل این جریان پر شتاب تدبیری را اتخاذ نمایند، افغانستان همسایه شرقی ایران با مرز مشترکی قریب به 900 کیلومتر و اشتراکات لاین - وصف میتوانست ابزاری باشد جهت مقابله با این جریان پرشتاب لذا پر بیراهه نمیباشد اگر عواملی نظیر ایجاد جای پای غرب در افغانستان – فراموشی منازعات بین افغانستان و پاکستان بر سر مناطق مرزی دیورند و افزایش نفوذ جریان سلفی وهابی به رهبری عربستان در افغانستان را نادیده گیریم و ظهور طالبان را یکی از راهبردهای استکبار جهت مقابله با انقلاب اسلامی معرفی نماییم.
طالبان!
گروهی ایدئولوژیک و ناشناخته، طولی نکشید که با بهرهگیری از آموزشهای تاکتیکی – کمکهای مالی و لجستیکی و بهرهگیری از استضعاف فکری جامعه افغانستان توانست ظرف مدت کوتاهی خود را به نزدیکی مرزهای غربی این کشور یعنی در همسایگی ایران برساند.
ج ا ا که در آن زمان درگیر موضوعات داخلی نظام - ملت سازی خود بوده و هیچ شناختی نسبت به تحرکات غیر عادی این گروه نداشته است با هشدار امنیتی جدی و جدیدی روبرو گردید.
اشغال کنسولگری ایران در مزار شریف و شهادت 11 تن از دیپلماتهای این کشور در افغانستان توسط افرادی که خود را در آن زمان با نام طالبان معرفی کرده بوده اند ایران را بر آن داشت تا واکنشی سخت در قبال این اقدام نشان دهد.
در سال 77 (1988 م) ایران حدود ۲۷۰ هزار نیروی نظامی خود را در مرز افغانستان مستقر کرد و خود را آماده برای حمله به مناطق تحت تصرف این گروه کرد اما دیری نپایید که تصمیم از مخاصمه سخت تبدیل به انتقام سخت اما با شیوه ای نرم تغییر ماهیت یافت.
ایران با تدبیری که در آن برهه زمانی اتخاذ نمود، با تعاملی که صورت داد توانست کمتر از 3 سال در 2001 و پس از واقعه 11 سپتامبر، شاهد سقوط حکومت طالبان در افغانستان باشد، بدون اینکه مداخله نظامی مستقیمی صورت داده باشد.
همکاریهای اطلاعاتی و دیپلماتیک ایران و سایر کشورهای جهان نسبت به موضوع افغانستان نیز در قالب این تدبیر تفسیر میگردد.
خروج ایران از لیست دشمنیهای طالبان که به همت ارتباطات صورت پذیرفته شده، نیز از دیگر دستاوردهای ایران به حساب میآید؛ طالبان که در سالهای ابتدایی شکلگیری خود، ایران را بهعنوان رقیب محسوب میکرد امروزه شاید یکی از بهترین عناصری باشد که توانسته است امنیت مناطق شرقی ایران را تامین نماید.
امنیت در مناطق شرقی ایران طی سالهای اخیر شاید بخشی مدیون همکاریهای اطلاعاتی بین ایران و طالبان باشد، هرچند در برهه زمانی با رشد گروههای تروریستی تهدیداتی صورت پذیرفت اما دامنه تهدیدات در همان روزهای ابتدایی تضعیف و یا از بین رفت.
تعاملات ایران و افغانستان
اکنون ایران به دلیل قرابتهای موجود از لحاظ مذهبی با شیعیان این کشور و از لحاظ نزدیکیهای زبانی و رسومی نیز با فارسی زبانان افغانستان که جامعه آماری گستردهای را شامل میشود بسیار حائز اهمیت میباشد.
امروزه بیش از 5/3 میلیون مهاجر در ایران مشغول به تحصیل و یا کار میباشند که این عدد در جای خود بسیار وسیع باید تعریف گردد.
در سایر بخشها اعم از نظامی – اقتصادی و سیاسی نیز دستاورد های ایران با نگاهی منصفانه قابل تقدیر میباشد، تاسیس دهها مدرسه در افغانستان که با حمایت ایران برپا گردید – ایجاد مراکز بهداشتی متعدد در افغانستان – کمک در نظام و دولت سازی در اجلاس بن 2001– تاسیس و راه اندازی دهها شبکه رسانهای در افغانستان -کمک به بهبود زیر ساختهای این کشور- همکاریهای ترانزیتی در بندر چابهار به عنوان یکی از مراکز تجاری سوق الجیشی– مبادلات 7/2 میلیارد دلاری ایران و افغانستان– ایجاد امنیت مرزی خود و افغانستان - ایجاد تشکیلات نظامی تحت عنوان فاطمیون که در راستای مبارزه با تروریست ایجاد گردید، بخشی از اقدامات ایران در افغانستان محسوب میشود که در مقابل دشمنیهای موجود و هزینه کرد 7 تریلیون دلاری کشورهای غربی در افغانستان که با همکاری 54 کشور جهانی با رویکرد ایجاد ایران هراسی و تاثیرگذاری بر راهبردهای ایران و سایر کشورهای منطقه در حال انجام است بسیار ارزنده و قابل تامل است.
بهطور کلی عملکرد ایران در افغانستان شاید در مقیاسی که میبایست باشد نبوده ولیکن مقایسه سطح اقدامات در مقابل سطح دشمنیهای انجام شده توسط قدرتهای دنیا با ایران موفقیتآمیز تلقی میشود.
ایران همواره از ثبات در افغانستان حمایت کرده و هیچگاه شروع کننده جنگ و یا ایجاد کننده هیچ هسته تروریستی در این کشور نبوده است؛ در تمامی ادوارا و اکوار گذشته جنگ در افغانستان را کشورهایی مشتعل نمودهاند که امروزه با شعارهای فریبنده مبارزه با تروریست در این کشور نقش آفرینی میکنند.
هرچند امروزه موانع و مشکلاتی بر سر روابط ایران و افغانستان نظیر موضوعات آب – وجود مهاجرین غیر قانونی که در برخی موارد موجب ایحاد حفرههای امنیتی در ایران گردیده است و یا عدم احقاق حقوق اجتماعی مهاجرین در ایران مطرح است اما امیدوار باید بود تا با ایجاد نهادی متولی و صاحب اختیار در موضوعات یاد شده سطح نزاعات در رابطه با این دو کشور که بخشی از آن برگرفته از ترور رسانهای غرب علیه دو ملت گردیده است مرتفع گردد و شرایط ایجاد تمدنی اسلامی که آرزو و آمال مسلمین و صلح خواهان جهان میباشد مهیا شود.
انتهای پیام/ ر