یکی از آن 13 نفر؛ روایت آخرین «یاحسین» و راهی که ادامه دارد
شهید مرتضی زارع یکی از 13 شهیدی است که در یک روز در سوریه به شهادت رسیدند و 13 درس بزرگ برایمان به جا گذاشتند؛ روایت مرتضی و قصهای که به یادگار گذاشت شنیدنی است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، محرم سال 1394 درگیری سختی بین رزمندگان اسلام و نیروهای تکفیری وهابی در سوریه در گرفت.
عملیاتی با هدف بازپسگیری مناطق اشغال شده اطراف حلب و ضربه به نیروهای تکفیری وهابی که همزمان با ایام محرم آغاز شد.
مناطق جنوبی و شرقی حلب محل اصلی درگیریها بود، در این عملیات نیروهای مقاومت شهدای زیادی را تقدیم اسلام کردند، از این بین در روز 16 آذر 13 تن از نیروهای ایرانی که از شهرهای مختلف برای دفاع از حرم آلالله به سوریه رفته بودند در جریان این عملیات به شهادت رسیدند.
«مرتضی زارع» یکی از آن 13 نفر است، یکی از آنها که برای نبرد با تروریستهای داعش و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت و در همین راه نیز به شهادت رسید.
او نیز مانند همه شهدای دیگر آرزوی شهادت در سر داشت و آنقدر برای رسیدن به آن تلاش کرد تا در نهایت به آرزویش رسید و به دیدار معبود شتافت.
هر کدام از این 13 نفر که در یک روز به شهادت رسیدند قصهای برای خود و برای ما دارند، قصهای که با آنها آغاز میشود و با آنها نیز به پایان میرسد و چیزی که برای ما میماند درسی بزرگ و الگوهایی بزرگتر هستند.
شهید مرتضی زارع که یکی از این 13 نفر است داستانی شنیدنی دارد، داستانی که از همان ابتدا آدمی را جذب میکند و در پایان با وجودی که از نبودن چنین انسانهایی در کنار خود رنج میبریم اما افتخار میکنیم که مردان سرزمینمان رخت مردانگی و از خودگذشتگی به تن کرده و با تمام توان از میهن، ولایت و اهل بیت(ع) دفاع میکنند و در این راه جان میدهند.
برگی از زندگی شهید مرتضی زارع
مرتضی زارع اهل اسلام آباد اصفهان است، او در سال 64 در اسلامآباد اصفهان و در خانوادهای با چهار خواهر و یک برادر متولد شد.
در سال 1392 در رشته مدیریت دولتی دانشگاه پیام نور دولت آباد پذیرفته شد و در زمان شهادت دانشجوی این دانشگاه بود.
شهید زارع در 17 ربیعالاول سال 92 شمسی مقارن با تولد حضرت محمد(ص) ازدواج کرد.
شهید مرتضی زارع در 16 آذرماه سال 1394 در عملیات مستشاری در سوریه به دست گروه تروریستی تکفیری داعش به درجه شهادت نائل آمد.
خاطرههای شنیدنی شهید زارع از زبان همسرش
همسر شهید زارع با بیان اینکه خواهر مرتضی معلم حفظ قرآنم بودند و واسطه ازدواج من و مرتضی شدند، گفت: قرار گذاشته بودیم در سالروز امامت امام زمان(عج) به جمکران برویم و خطبه عقدمان را جاری کنیم اما در آن موقع در سال 92 برف شدیدی آمده بود و مانع رفتن ما به جمکران شد و این شد که تاریخ عقدمان به ماه ربیعالاول موکول شد و در 17 ربیعالاول سالروز ولادت نبی اکرم(ص) صیغه عقد بین ما جاری شد اما گویی علاوه بر تاریخ تولد و فوت، تاریخ ازدواج را هم خدای سبحان برای ما تعیین کرده بود.
طینهزاده افزود: دوران عقدمان پنج ماه بود که در این دوران هم مرتضی سودای رفتن به سوریه و دفاع را در سر داشت و از رفتن سخن میگفت و من هم همیشه حتی در ابتداییترین دوران ازدواجمان مشوق ایشان بودم.
وی با اشاره به ویژگیهای شهید زارع بیان کرد: مرتضی ادعا نداشتند و شعار نمیداد و بر خلاف برخی انسانها که فقط بلندگو هستند، مرتضی به تمام دانستههایش عمل میکرد و خداوند هم نادانستههایش را به او میآموخت.
طینهزاده گفت: هدف مرتضی از رفتن به سوریه انجام تکلیفش بود، من و همسرم همسفر هم بودیم تا رسیدن به خدا.
مشوق رفتنش بودم و حتی یک لحظه هم پشیمان از این همراهی نیستم.
مرتضی از نگاه مادر: همه را به سمت مسجد هدایت میکرد
مادر شهید مرتضی زارع در مورد پسرش گفت: در خانواده استثنا بود، از همان کوچکی خیلی به نماز و روزه اهمیت میداد، از همان کودکی هر کاری به آن میسپردیم نه نمیگفت و برای خواهرانش سنگ تمام میگذاشت.
در کارش خیلی جدی بود و همیشه سعی میکرد بچهها را به سمت مسجد و بسیج هدایت کند، به درس و قرآن هم اهمیت بسیاری میداد.
وی با بیان اینکه در ابتدا مخالفت شدید با رفتن او داشتم اظهار داشت: من مخالف رفتنش بودم تا اینکه به من گفت جواب حضرت زینب(س) را چه میدهید؟
مرتضی گفت: حاضرید من را با تصادف، بیماری و غیره از دست بدهید؟
گفتم همسرت، گفت خدا را دارد.
مادر شهید زارع در ادامه به خاطرهای از فرزند شهیدش اشاره کرد و گفت: سفر کربلای پیادهروی روزی من و پدر مرتضی شد.
در سفر بسیار ناراحت بودم چون آنجا امکان تماس نداشتیم و از اوضاع پسرم که در سوریه بود بیخبر بودیم.
زمانی که از سفر برگشتم در تماسی که با پسرم داشتم با هم صحبت کردیم و نگرانیم از بابت مرتضی برطرف شد و در این تماس که آخرین تماس و صحبت ما با همدیگر بود آخرین حرفی که به من زد این بود که «اینجا خوش میگذره».
خواهر شهید زارع: مرتضی برای خدا کار میکرد
خواهر شهید زارع نیز در مورد برادرش گفت: درسی که من از برادرم یاد گرفتم و بسیار در زندگیام کاربردی بود، این بود که مرتضی واقعا برای خدا کار میکرد، هیچ زمان خود را طلبکار نظام و کشور نمیدانست و همیشه خودش را بدهکار میدانست و میگفت ما برای رهبرمان، نظام و انقلاب چه کردهایم؟
وی افزود: مرتضی دائما از خود این سوال را میکرد که برای قیامتمان چه جمع کردهایم، این ما هستیم که کشورمان را میسازیم حال اگر همه بگوییم که برای ما چه کردهاند و به وظایفمان عمل یا درست عمل نکنیم، کشور ساخته نمیشود، ما آمدیم یکسری خدمات بدهیم، پس باید از خودگذشتگی کنیم.
خواهر شهید زارع ادامه داد: برادرم واقعا دلسوزانه کار میکرد، وجدان کاری داشت و با نیت خوب، اهداف والایی را دنبال میکرد.
پدر شهید زارع: ارادت و معرفت به اهل بیت(ع) مهمترین خصوصیت مرتضی
پدر شهید زارع نیز در مورد فرزندش گفت: پسرم از همان کودکی و نوجوانی فردی فعال و صادق بود و با علاقهای که به سپاه و بسیج داشت به استخدام سپاه و لشکر امام حسین علیه السلام در آمد.
وی افزود: تقریبا یک ماه در سوریه بود و در آخرین تماسش به ما گفت: مرا حلال کنید و در حرم امام حسین(ع) برای امام زمان(عج) و ظهورشان زیاد دعا کنید که اینجا خیلی غریب است.
مهمترین خصوصیت مرتضی معرفت نسبت به اهل بیت(ع) بود.
زارع بیان کرد: مهمترین پیام پسرم این بود که گوش به فرمان امام خامنهای رهبر معظم انقلاب باشید و ایشان را در این زمان تنها نگذارید، مردم و مسئولان از تفرقه دوری کنند و با وحدت و همبستگی به دنبال برطرف کردن مشکلات مردم باشند.
مرتضی از نگاه برادر: نماز اول وقت بخوانید و جان و مال را فدای دین کنید
برادر شهید زارع در مورد مرتضی و خصوصیات و درسهایی که از او فراگرفته است، گفت: انجام واجبات و احترام به پدر و مادر شاخصههای اصلی برادرم بود، به طوری که هیچ گاه جلوتر از من که برادر بزرگتر او بودم نیز راه نرفت، اهل مطالعه بود سحرخیز و اهل مناجات بود.
وی افزود: تمسک به اهل بیت(ع) در همه مسائل، خواندن نماز اول وقت، غیرت نسبت به احکام اسلام و مقدسات دین و اینکه هرگاه دیدید که دین خدا در خطر است جان و مالتان را در راه دین فدا کنید.
اینها مهمترین خصوصیات برادرم بود.
خاطرههایی شنیدنی از نزدیکان مرتضی: آخرین «یاحسین» را گفت و رفت
حسن دشتبانی دایی شهید گفت: علت حضور مرتضی در سپاه داشتن روحیات خاص ایشان بود و با هدف مقدس «دفاع از ارزشها» به آن سمت رفت و در کارش کوتاهی نمیکرد در گردان 108 هیچ زمان بیکار نبود و سختکوش بود.
همرزم شهید گفت: در لحظات آخرش سه مرتبه ذکر «یاحسین» را گفت و به دیدار حق شتافت.
آخرین وصیت مرتضی و راهی که ادامه دارد
همسر شهید مرتضی زارع در مورد وصیت او گفت: زمانی که مرتضی قصد اعزام به سوریه داشتند از ایشان خواستم که وصیتنامهای از خود برجای گذارند اما ایشان جمله جالبی به من گفتند، مرتضی در درخواست من برای نوشتن وصیتنامه گفت که مردم میدانند چه چیزی برایشان خوب و چه چیزی برایشان بد است، پس به جای توصیههای مکتوب بهتر است که انسان به دانستههای خود عمل کند.
شهید مرتضی زارع یکی از 13 شهید جاویدی است که در یک روز به شهادت رسیدند و قصههای شیرینی برایمان به جا گذاشتند، قصههایی واقعی که دل در گرو شنیدنش میگذاریم و درسهایی میگیریم که شاید در کمتر مکتبی بتوانیم فرا بگیرم.
انتهای پیام/ح