حالوهوای زائران پیاده در چندکیلومتری مشهدالرضا + عکس - تسنیم
گرما و شرایط سخت نتوانسته است از پاگذاشتن در مسیر عاشقی منصرف شان کند؛ پابرهنگان راه عشق، شوقی وصف ناشدنی دارند؛ شوقی که در چشمانشان پیداست؛ چشمان زائران امام هشتم؛ امام مهربانی ها...

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد، گرما و شرایط سخت نتوانسته است از پا گذاشتن در مسیر عاشقی منصرفشان کند، پابرهنگان راه عشق، شوقی وصفناشدنی دارند؛ شوقی که در چشمانشان پیداست؛ زن و مرد و پیر و جوان فرقی ندارد همه در این مسیر با پای پیاده به سرزمین توس میآیند.
پدر و مادری فرزند معلولشان را روی ویلچر بهزحمت با خود همراه کردهاند و با قدمهای زلالشان نذر کردهاند پا به جاده عشق بگذارند و در روزهای آخر صفر مهمان خوان حضرت مهربانی باشند و از امام رئوف تمنای معجزه دارند.
در مسیر سخت چندکیلومتری مشهد مادری سالخورده و تنها همراه کاروان پیاده بقچه خود را با نان و پنیری پیچیده است و از مسیری دور میآید و تشنهلب آب سقاخانه و بیقرار بوسیدن گنبد آقاست...
.
در شانه خاکی جاده مردان و زنان زیادی ذکر میگویند، یکی زیارت عاشورا میخواند، پیرمردی تسبیح در دست دارد و زنی زیر لب زمزمه میکند: اللّهم طهّرنی و طهّرلی قلبی و اشرح لی صدری و اجر علی لسانی مدحتک و الثناء علیک فانّه لا قوّة الّا بک اللّهم اجعله لی طهورا و شفا...، و آنسوتر پیرمردی کهنسال با عصای چوبی خود در حرکت است...
باور کنید عشق به خورشید عالمتاب، حضرت امام علیبن موسی الرضا(ع) چیز عجیبی است که این گونه افراد ضعیف و کهنسال را هم با پای پیاده بهسوی خود میکشاند.
هرکسی بهنوعی در این کاروان عاشقی دلش بیقرار غریب الغرباست؛ چند خانم جوان تند تند قدم برمیدارند؛ غرق سکوت و بغض هستند، آنطرفتر مادری همانطور که قدم برمیدارد زیارتنامه راه دور آقا را میخواند، دلش از غصه و غم ترکیده است و از نالههایش میتوان فهمید دلتنگ رسیدن به خداست و گویی دلش از زندگی دنیایی سیر است...
با دیدن این زائر دلشکسته اشک در چشمانم جمع میشود: "چقدر عشق امام مهربانیها در دلهای اینچنین شکسته، ارزشمند و گرهگشاست".
این زائران با پاهای تاولزده و دلهای عاشق تکتکشان عزیز آقایند، آنان راهی خانه امام هشتماند؛ امامی که خانهاش بیریای بیریاست و هر وقت دلت بگیرد از هر نقطهای که باشی کافی است بگویی "السلام علیک یا علیبن موسی الرضا"...، آنگاه خواهی دید که میزبانی گشادهرو از پشت پنجرههای طلایی در بهرویت میگشاید و مهربانانه دستهای خستهات را نوازش میدهد.
صلوات خاصه حضرت علیبن موسی الرضا(ع) در آستانه رسیدن به مشهدالرضا فضای موجود را متحول کرده است؛ پرچم سبز گنبد طلایی شمسالشموس بههمراه خادمان رضوی در بدو ورود زائران پیاده، اشکها را سرازیر کرده است و دلها را لرزان، انگار هر کسی چشم سر خود را بسته است و با چشم باطن و پای دل به بارگاه امام رضا(ع) میرود.
کاروانهای پیاده شهرها و روستاهای مختلف یکی یکی و قدم به قدم در حال ورود به مشهدالرضا هستند؛ حضور میلیونها نفر از کودکان خردسال، نوجوانان، جوانان تا میانسالان، برخیها سجاده به دست بعضیها هم کتاب دعا به دست صحنههای زیبایی را خلق کرده است و همه بهمحض ورود به شهر از راه دور سلام و ارادت خود را به سلطان خراسان ابراز میدارند.
این مسافران غریب بغض در گلو و اشک در چشم دارند؛ اینها عاشقانی هستند که چندین روز زودتر زحمت راه را بهجان خریدهاند و هرولهکنان دل به جاده سپردهاند تا در روز شهادت امام رضا(ع) در مشهد باشند و حال در جوار ملکوتی امام هشتم چشمانتظارند تا چهارشنبه بارانی توس از راه برسد و در شهادت امام غریبشان سینهچاک و عزاداری کنند.
گنبد طلایی آقا را که میبینند برای لحظهای چشمان خستهشان را میبندند و برای تمام کسانی که التماس دعا داشتند دعا میکنند، دعا برای همسایه بیمارشان، برای خواهر دردمندشان و برای مادران پیری که در حسرت زیارت امام رضا(ع) لحظهشماری میکنند و برای تمام عاشقانی که در این لحظه معنوی و رؤیایی جایشان در حرم امام رضا(ع) خالی است.
از قدیم الایام گفتهاند آمدنت به حرم مطهر نه حکمت است، نه قسمت است نه همت، فقط دعوت است.
من هم همراه با این کاروان پیاده ایستادهام روبهروی گنبد طلایی آقا و این بار دلم نمیخواهد چشمانم را ببندم، میخواهم سیر نگاهش کنم، گنبد طلاییاش را و زائران پیادهای را که یقین دارم همه بهدعوت او اینجایند.
همراه با این عاشقان راستین غریب الغربا میتوانی به خودت هم رشک ببری، به خود بیقرارت که در حریم امن حرم امام رضا(ع) به آرامش رسیدهای؛ به خودت که دعوتشده ضامن آهو هستی.
چشمهایم باز باشد یا بسته فرقی نمیکند؛ هوای بارانی چشمانم بیتابتر از آن است که مهلت بدهد، درست مثل چشمان پیرزنی که کنارم ایستاده است و روبهروی گنبد طلایی زیارتنامه میخواند.
گزارش از اعظم عباسپور
انتهای پیام/282+