مزدائیان دارای نظام سیاسی مناسب فراخور زمانه خود بوده اند
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه مزدائیان دارای یک نظام مناسب فراخور زمانه خود بوده اند، گفت: آنها با برجسته نمودن بحث خیر و شر موازین یک انسان کامل سیاسی را به خوبی تبیین کردند.

به گزارش خبرنگار مهر، شجاع احمدوند دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در بیست و سومین همایش بزرگداشت حکیم ملاصدرا به ارائه مقاله خود و اکرم باقریقلعهسری دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی با عنوان انسان کامل و نظام سیاسی در آئین خرد مزدایی که به صورت مشترک برای این همایش آماده کرده بودند پرداخت و گفت: دغدغه مقاله حاضر ارائه پاسخ مناسب به چند پرسش اساسی است: اینکه آیا در عصر زرتشت یک نظام سیاسی مناسب به رغم وجود حکومتهای محلی و عدم وجود یک نظام یکپارچه سیاسی در جامعه ایران وجود داشته است یا نه؟
و در صورت وجود، این نظام سیاسی چگونه بوده است؟
یک انسان کامل در این نظام دارای چه موازینی بوده است؟
وجود زرتشت و کتاب گاتاها و آموزههای او چه تأثیری در ایجاد این نظام و سامان سیاسی انسان کامل برای این دوره داشته است؟
وی افزود: پاسخ اولیه به این پرسش آن است که مزدائیان مانند تمام جوامع دارای یک نظام مناسب فراخور زمانه خود بودهاند.
آنها با برجسته نمودن بحث خیر و شر و درنهایت تعریف قوانین در قالب اشه و کردار نیک به نفع جبهه خیر و پررنگ نمودن نقش شاه به عنوان نگهبان اشه در زمین مانند اهورامزدا در آسمانها و تطبیق نظم زمینی با قوانین الهی، یک نظام اجتماعی و سیاسی براساس فره برای زمانه خود تعریف کردهاند و با ارائه این تعاریف، موازین یک انسان کامل سیاسی را به خوبی تبیین نمودهاند.
احمدوند تصریح کرد: بدین ترتیب در این نوشتار بحث خیر و شر، بحث شاه آرمانی و غیرآرمانی براساس سرودههای گاتاها تحلیل شده است و در پرتو چنین تحلیلی، موازین نظام سیاسی و انسان شناسی یک انسان کامل آن زمان از بحث فره، اشه و کردار نیک به عنوان سه سامان سیاسی برتر تببین گردیده است.
در ادامه مروری بر نکات مهم مباحث ارائه شده در این مقاله خواهیم داشت:
مفروضه مقاله:
اندیشه سیاسی ایران در تداوم سنت اندیشه سیاسی دوران باستان است و در این دوران پیوند امر مادی و امر معنوی پدیدهای متداوم و گسست ناپذیر بوده است، لذا ردیابی برخی از مفاهیم امروز در دوره باستان میتواند اقتدای بی انتقاد به اندیشههای غیر ایرانی را نقد کرده و اندیشه و نظام سیاسی ایرانی را ریشه دار و جهانشمول میداند.
بدین سان ورود اسلام به ایران این اندیشه و نظام را بسی توانمندتر کرد تا حدی که میتوان گفت این دو سنت فکری نه در برابر یکدیگر بلکه در تداوم و تقویت یکدیگر بودهاند.
پرسش:
انسان شناسی مزدایی واجد چه ویژگیهایی بود؟
نظام سیاسی برآمده از این انسان شناسی واجد چه ویژگیهایی بود؟
پاسخ:
در خرد مزدائی، مفاهیم خیر و شر، ترسیم قوانین در چهارچوب أشه، تکیه بر نقش شاه به عنوان نگهبان أشه در زمین و انطباق نظم زمینی با نظم کیهانی، گونهای از انسان آرمانی و نظم سیاسی رئیس محور را تأسیس و تداوم بخشید.
بستر قدرت
مصادف با ظهور زرتشت (۱۵۰۰ الی ۱۷۰۰پ.
م.) حکومتهای محلی در ایران در جوار تمدنهای بزرگی چون ایلام و درگیری بومیان و آریائیان مهاجر شرایط نامساعدی برای مقابله با این همسایگان فراهم کرده بود که انعکاس آن در سرودههای زرتشت در قالب لعن و نفرین دیوها انعکاس یافت.
اوضاع متشتت و چند پاره کشور، زرتشت را به ضرورت تدوین نظامی یکپارچه سوق داد و او سعی کرد با ترسیم موازین انسان کامل سیاسی در رأس نظام سیاسی، زمینه تحولی بزرگ را برای برپایی حکومتی مرکزی فراهم کند.
نظم کیهانی
هستی شناسی ایران باستان بر ۶ عنصر استوار است:
اشه یا نظم و عدل؛ لوگوس هستی شناسی مزدایی
اسپندارمذ، نماد اخلاص، بردباری و رصایت مردمی، مردم نیروی مهمی در این ساخت از هستی هستند همه این دستگاه عظیم هستی برای مردم است.
خشتروئیریه، مظهر قدرت و اقتدار قانونی، در ناخودآگاه و بطن این نظام جریانی ار قدرت نهفته است.
وهومنه مظهر اندیشه و پندار نیکو، بنیاد این نظام بر خیرخواهی برای همه است.
هوروتات مظهر ترقی، پیشرفت و کار گروهی یعنی این نظام بار کار جمعی سامان مییابد.
امرتات مظهر جاودانگی و تدارم، این نظام اگر عناصر قبلیش با هم هماهنگ باشند نظامی متداوم و مستمر است.
انسان شناسی مزدایی
این انسان نیز که از آن به انسان کامل یاد میشود واجد خصالی است همسو با نظم کیهانی:
۱.
منش نیک: برقراری نظم در پرتو اشه مستلزم وضع و اجرای کامل قوانین است؛ اجرایی شدن قانون نیز در سایه کردار نیک تحقق خواهد یافت، چنانچه اوستا نیز اشه و کردار نیک را در کنار هم به کار میبرد به این معنی که نظم هستی در پرتو رفتار نیک انسانها میسر است.
منش نیک بهترین دارایی است که زرتشت به یاران خود هدیه میدهد کسی که راه راست را به مردم بیاموزد.
بزرگترین پاداش از آن کسی است که در جهان با منش نیک به کار و کوشش بپردازد و در آبادانی جهان بکوشد.
۲.
دینداری: لازمه اجرای منشهای نیک، آشنایی و اجرا موازین آئین مزدیسنا است، چنانچه در اوستا آمده است که ای مردم مرا بپذیرید و آئین بزرگ مرا دریابید تا راستی، منش نیک و شهریاری به شما روی آورد.
شاه آرمانی به عنوان نماینده اصلی انسان کامل شاهی است که از عدالت، اقتدار و دینداری برخوردار باشد.
عالیترین جنبه شاهی زمانی است که شاهی و دینداری قرین گردند.
شهریار دیندار تقلیدی از شهریاری اورمزد و الگویی برای انسانهای دیگر در جامعه است.
۳.
راستگوئی: در آئین زرتشت راستی خیر است و منشأ بسیاری از رفتارهای نیک است، چنانچه در گاتاها قرب به اهورا در گرو راستی دانسته شده است و تنها یاران اهورا مزدا که پیرو راستی هستند میتوانند از کشور محافظت کنند.
غایت انسان کامل شبیه شدن به مزدا است که در پرتو راستگویی محقق میشود.
مهمترین ویژگی شهریار نیز راستگو بودن است کسی که راستی پیشه کند بر دشمن چیره میشود، چرا که راستی تمایز دانا از نادان است.
۴.
اطاعت / مبارزه: انسان کامل در دو لایه اطاعت و مبارزه مکنون است؛ اطاعت از شاه آرمانی و مبارزه با شاه غیرآرمانی.
دعوت به اطاعت از فرامین شاه آرمانی و مبارزه با شاه غیر آرمانی در جهت برقراری توازن در جهان خاکی میباشد.
مهمترین منش نیک انسان کامل از یکسو اطاعت از فرامین شاه آرمانی و موبدان است، زیرا آنان نمودگار نیروهای روحانی بر روی زمین اند.
این اطاعت به معنای قرارگرفتن در دایره نظام اخلاقی گیتی است.
از دیگر سو، در سرودههای زرتشت مبارزه برضد شاه غیرآرمانی توصیه شده و اطاعت از شاه غیر آرمانی به شدت مورد ذم و ناپسند قلمداد شده است.
۵.
شجاعت: این ویژگی در اندیشه سیاسی ایران باستان هم برای پادشاه جز شروط شاهی است و هم برای انسان کامل غیر پادشاه برای حفظ نظم و پاسداری از سرزمین و آئین، لذا در بندهای زیادی از کتاب اوستا به این ویژگی پرداخته شده است، چنانچه تاکید کرده که دلیری مردانه را میستاید، آن دلیری که بر پای ایستاده، نیارمیده و بیدار است.
او دلیر نیک توانای پاک پارسایان را میستاید که در میان سواران نیرومندترین و در میان پیشروان چالاکترین، در میان پشتیبانان استوار ترین و در میان رزم افزارهای چیرگی ناپذیرترین است.
در این فقره، شرط شهریاری دلیری و پیروزی عنوان گردیده است.
۶.
صلح طلبی: انسان کامل مزدایی علاوه بر اینکه رزم آور و شجاع است، در عمل نیز صلح طلب است.
در زمان زرتشت نیز برای تبلیغ، اثری از خونریزی به چشم نمیخورد.
خرد مزدایی را باور دارم چون جنگ را برمی اندازد و رزم افزار را به کنار میگذارد.
آموزگار نجات دهنده بشر باید بتواند بر پایه قانون اشه با مهربانی، همبستگی و دوستی جهانی را پدید آورد.
او نباید دینداران را حتی در برابر گمراهان به جنگ و ستیز وا دارد.
۷.
پیمان شناسی: در اندیشه ایران باستان و در اوستا، ایزد میترا یا مهر نگهبان پیمان است.
بالاترین پیمان نیز پیمانی است که بین مزداییان برقرار میشود، چنانچه در یشتها آمده است که فروهرهای انسان توانایی را میستایم که پیمان شناس و نیرومند و دلیرند.
پیمان شکن نابکار سراسر کشور را ویران سازد…مبادا که پیمان بشکنی: نه پیمانی که با یک دروند بستهای و نه پیمانی که با یک اشون بستهای؛ چه، پیمان با هر دو آن درست است، خواه با دروند خواه با اشون.
۸.
رادی: رادی به معنای بخشیدن مال به پارسایان و نیازمندان است.
این ویژگی هم برای زرتشت و هم برای پادشاه به عنوان نمایندگان انسان کامل ازجمله کردارهای نیک و دارای اهمیت است.
در خرده اوستا شهریاری اهورا از آن کسی است که پاسدار و نگاهبان بینوایان باشد.
حتی نویسندگانی چون جلال الدین آشتیانی برآنند که زرتشت به دنبال یک جنبش مذهبی به طرفداری از مستمندان و ضعفا بوده است.
شاهی آرمانی
شاهی آرمانی در کانون این نظام وظیفه انطباق نظم زمینی با نظم کیهانی را برعهده دارد، این شاهی به سان الگوی عینی ناظم آسمانی از چند ویژگی برخوردار است.:
نماد نظم و عدل است، او موتور محرک لوگوس هستی و یگانه مجری قانون اشه است.
او نماد رضایت مردمی است، در تفکر ایران باستان حداقل به لحاظ نظری مردم جایگاه مهمی دارند و یکی از امشاسپندان شش گانه را اسپندارمذ به معنای اخلاص، بردباری و رضایت مردمی تشکیل میدهد.
او مظهر قدرت و اقتدار قانونی است، در اندیشه ایرانی حاکم باید بسی مقتدر باشد.
مفهوم شهریاری در تفکر ایرانی در کنار دیندار ی نماد اقتدار حاکم است.
شاه آرمانی مظهر اندیشه و پندار نیکو و نماد اندیشه ناب است، در این اندیشه حاکم حتی نمیتواند نسبت به رعیت اندیشه بد کند، چرا که امر مادی و امر معنوی سخت به هم پیوستهاند.
داستان بهرام گور و زن پالیزبان نماد مهمی از این امر است.
شاه آرمانی مظهر ترقی، پیشرفت و کار گروهی است، او باید چون رهبری خردمند منازعات را به روش صلح آمیز مهار کند و مردم را برای ترقی جامعه بسیج کند.
اگر نتوان مردم را با همگرا کند بین ایشان فاصله میافتد و سرنوشت جمشید در انتظار است که با مردم درشتی کرد و فر از او گریزان شد.
شاه آرمانی نماد جاودانگی و تداوم است.
تفکر موروثی و سنت موروثی حکومت در تفکر قدیم ایران ریشه در این امر دارد.
هستی سیاسی
هستی سیاسی نمادی از این سه وجه منظومهای در تفکر ایران باستان است:
قانونش با نظم کیهانی هماهنگ است؛
انسانش نماد انسان کامل آرمانی با خصال دوگانه مادی و معنوی است؛
رئیس و حاکمش نماد شاهی آرمانی است که دینداری و شهریاری را توأمان دارد.
به بیان جان مارو:
غایت امر سیاسی را نظم منطبق بر نظم هستی میداند؛
حاکمش شاهی آرمانی است با خصال معنوی (دینداری) و مادی (شهریاری)؛
منبع مشروعیتش انسانی- دینی یا زمینی-آسمانی است؛
حق اعتراض در آن در حداقل یا صفر است.
نقد
اندیشهای رئیس محور است.
تودهها جز وارد معدود در آن نقش کمتری دارند.
مکانیکی و کپی برداری از یک نظم ماورایی است.
خلاقیتهای سیاسی و بوروکراتیک در آن اندک است.