خرمشهر؛ شهری که سر خم نکرد- اخبار سیاست ایران - اخبار سیاسی تسنیم
تسنیم
|
سیاسی
|
جمعه، 05 خرداد 1402 - 13:44
آزادی خرمشهر سرنوشت جنگ بلکه ایران اسلامی را تغییر داد و اثبات کرد که هنوز هم هزاران هزار جوان از جان گذشته و تازه نفس برای برای نگه داشتن اسلام و ایران، آماده اند.

خلاصه خبر
برخی که دستهای خیانت را در محکمه عدالت بسته دیدند، تن به جوخه سپردند و دستهای دیگر زلال دریا را رها کردند و بلم را از میان امواج خروشان جنگ در دشوارترین روزهای انقلاب به آن سوی مرزهای میهن راندند.
دنیایی متحد شده بود تا ملتی را به زانو درآورد و از رهگذر این اجماع جهانی بود که آبادان میان مویهها و لابههای مردان و زنان از دست رفت و خرمشهر که در چنبره محاصره افتاده بود، آماده میشد تا از رهگذر مقاومتی جانانه، دنیایی را به حیرت و تحسین وادارد.
با این همه فداکاری بود که خرمشهر، خونینشهر شد و سقوط کرد.
مردم پا به راه اهواز و آبادان شدند با بقچهها و وسایلشان بر سر، تصویر آوارگانی با پاهای برهنه و چشمان گریان و چهرههای وحشت زده در کنار جادههای خرمشهر نشان پوزخندی آویخت بر لبان مدعیان کرامت انسانی و حقوق بشر و بلاهتشان در این فکر بود که درب همیشه بر یک پاشنه خواهد چرخید.
خرمشهر پس از مقاومتی مردانه، بیآنکه سر خم کند در مقابل دژخیم متجاوز، سقوط کرد تا بنیصدرِ دشمن شادکن پیش از آنکه عزل و به هیأت زنان فراری شود، راه آبادان در پیش گیرد که حالا خط مقدم جنگ با دشمن بود.
یک سال گذشت و قوای نظامی از جمله سپاه ِ تازه شکل گرفته و با ارتش متحد شده، به سامان دادن امور زیربنایی رزم مشغول شد و اگر عملیاتی برای بازپسگیری خرمشهر صورت گرفت، سازماندهی نظامی نداشت.
شمارشگر تاریخ روزهای اشغال خرمشهر را به نزدیکیهای پانصد و پنجاه رسانده بود که برنامه برای فتح بزرگ آغاز شد.
خرمشهر میان اشک شوق سربازان فاتح امام و امت و هلهلههای مردم جای جای ایران زمین بوسهباران شد و فاتحان بیادعا به نماز ایستادند که شکرانه پیروزی کنند.
پیام فتح که یکسره از خرمشهر به جماران رفته بود، پاسخ گرفت و ندا رسید که: «خداوند نصر بزرگ را نصیب ما فرمود».
آزادی خرمشهر سرنوشت جنگ بلکه ایران اسلامی را تغییر داد.
دنیایی متحد شده بود تا ملتی را به زانو درآورد و از رهگذر این اجماع جهانی بود که آبادان میان مویهها و لابههای مردان و زنان از دست رفت و خرمشهر که در چنبره محاصره افتاده بود، آماده میشد تا از رهگذر مقاومتی جانانه، دنیایی را به حیرت و تحسین وادارد.
با این همه فداکاری بود که خرمشهر، خونینشهر شد و سقوط کرد.
مردم پا به راه اهواز و آبادان شدند با بقچهها و وسایلشان بر سر، تصویر آوارگانی با پاهای برهنه و چشمان گریان و چهرههای وحشت زده در کنار جادههای خرمشهر نشان پوزخندی آویخت بر لبان مدعیان کرامت انسانی و حقوق بشر و بلاهتشان در این فکر بود که درب همیشه بر یک پاشنه خواهد چرخید.
خرمشهر پس از مقاومتی مردانه، بیآنکه سر خم کند در مقابل دژخیم متجاوز، سقوط کرد تا بنیصدرِ دشمن شادکن پیش از آنکه عزل و به هیأت زنان فراری شود، راه آبادان در پیش گیرد که حالا خط مقدم جنگ با دشمن بود.
یک سال گذشت و قوای نظامی از جمله سپاه ِ تازه شکل گرفته و با ارتش متحد شده، به سامان دادن امور زیربنایی رزم مشغول شد و اگر عملیاتی برای بازپسگیری خرمشهر صورت گرفت، سازماندهی نظامی نداشت.
شمارشگر تاریخ روزهای اشغال خرمشهر را به نزدیکیهای پانصد و پنجاه رسانده بود که برنامه برای فتح بزرگ آغاز شد.
خرمشهر میان اشک شوق سربازان فاتح امام و امت و هلهلههای مردم جای جای ایران زمین بوسهباران شد و فاتحان بیادعا به نماز ایستادند که شکرانه پیروزی کنند.
پیام فتح که یکسره از خرمشهر به جماران رفته بود، پاسخ گرفت و ندا رسید که: «خداوند نصر بزرگ را نصیب ما فرمود».
آزادی خرمشهر سرنوشت جنگ بلکه ایران اسلامی را تغییر داد.