خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 08 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

کتاب «سید لری» روانه بازار نشر شد

مهر | فرهنگی و هنری | دوشنبه، 28 فروردین 1402 - 13:34
کتاب «سید لری» نوشته صدیقه شاهسون توسط انتشارات کتاب جمکران با مشارکت ستاد کنگره ملی شهدای استان قم منتشر و راهی بازار نشر شد.
قم،هاشمي،سر،كتاب،حنا،جبهه،رويي،مجنون،رزمندگان،شهداي،خنده،سيد ...

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «سید لری» نوشته صدیقه شاهسون توسط انتشارات کتاب جمکران به‌تازگی با مشارکت ستاد کنگره ملی شهدای استان قم منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این‌کتاب در قالب خاطره‎ نگاری نوشته شده است و خاطرات فرزندان، دوستان و همرزمان شهید «سیدمحمد هاشمی» را روایت می کند.
سیدمحمد هاشمی پیرمرد ترک زبان و اهل روستای گرگین بیجار، بعد از شهادت پسرش سیدعلی هاشمی از اولین شهدای پاسدار کردستان، کشاورزی را رها کرده و به همراه همسرش مریم و دیگر فرزندانش راهی قم می‌شود.
بعد از سکونت در قم در پایگاه بسیج طفلان مسلم نیروگاه قم عضو شده و به جبهه اعزام می‌شود.
حضورش در جبهه باعث دلگرمی رزمنده هاست.
شهید هاشمی در میان رزمندگان به صبوری، خنده رویی و عبادت و خوش رویی زبانزد شده.
در تمام مدت حضور در جبهه حرفی از فرزند شهیدش نمی‌زند و در پاسخ به سوالِ اهل کجایی می‌گوید: سیدلردنم یعنی از سادات هستم.
وقتی احوالش را جویا می‌شوند می‌گوید: قربان اولوم یعنی فدای تو بشوم.
آنقدر تودار و کم حرف بود که فرماندهان به او مشکوک می شوند و برای شناسایی هویت واقعی سید او را در قم و در زمان مرخصی تعقیب می‌کنند تا مطمئن بشوند نفوذی دشمن نیست!
وی سرانجام در جزیره مجنون مجروح می‌شود و به شهادت می‌رسد و به خاطر عقب نشینی رزمندگان از منطقه پیکرش مهمان جزیره مجنون می‌شود و بعد از ۱۳ سال و ۵ ماه پیکر مطهرش باز می‌گردد.
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
عملیات نزدیک است و بچه‌های تدارکات کیسه‌های حنا را توزیع می‌کنند.
تعدادی از بچه‌ها حناها را خیس می‌کنند تا قبل از عملیات بین رزمنده‌ها پخش کنند.
سر به سر هم می‌گذارند و با شوخی و خنده، حنا سر و دست هم می‌مالند.
حنابندان کردن یک طرف ماجرا است و شستن آن، لب آب یخ رودخانه، ماجرای دیگری دارد!
سیدلری مثل پدربزرگی با محاسن سفید و همیشه در سکوت هم سر و ریشش را حنا گذاشته است.
دارد کارش را انجام می‌دهد ولی لبش به ذکرهای همیشگی‌اش می‌جنبد!
از دور به او خیره می‌شوم؛ چقدر به چشمم مثل حبیب‌بن‌مظاهر می‌آید.
یاد کربلا می‌افتم و شب عاشورا برایم تداعی می‌شود.
این کتاب در ۱۴۰ صفحه و قیمت ۶۱ هزار تومان عرضه شده است.