روایتی عجیب از امید به زندگی در پشت میله های زندان/ ماجرای قبولی یک زندانی لرستانی در مقطع دکتری- اخبار لرستان - اخبار استانها تسنیم
انگیزه و امید به آینده که باشد میله های زندان هم نمی توانند مانع شود که تو بال وپر بگیری، بلکه زندان هم بالی برای پرواز و اوج گرفتنت می شود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از خرمآباد، زندانها همواره مکانهای پر چالشی بوده است و زندانبانان نیز همواره در تلاشاند تا زندانیان را از بند متعلقات مجرمانه رهایی دهند و به رشد و تعالی برسانند.
در این گزارش مصاحبهای خواهیم داشت با یک مددجوی آزادشده که نقش برخی از مددکاران را بهعنوان تلاشگران عرصه جهاد و انسانسازی که با بیادعایی رسالت خویش را به بهترین نحو بهحداعلا رساندهاند بهخوبی نشان میدهد.
این گفتوگو با یکی از مددجویان زندانهای لرستان است که چند سالی از آزادیاش میگذرد، اما شرایطی را که پشت سرنهاده میتواند برای بسیاری از زندانیان چراغ راهی برای بازگشت به زندگی اجتماعی سالم باشد.
تسنیم: چگونه وارد زندان شدید؟
مددجو: من به جرم معاونت در قتل وارد زندان بروجرد شدم و حکمم 15 سال بود، اما نصف این مدت را در زندان بودم.
چهار سال اول را در زندان بروجرد بودم، سپس درخواست انتقالی به خرمآباد را دادم که با درخواستم موافقت شد و به زندان مرکزی منتقل شدم.
در آنجا با یکی از مددکاران بهنام خانم پرویززاده در بند نسوان آشنا شدم.
چون دارای مدرک فوقدیپلم بودم مسئله ادامهتحصیل خود را با او مطرح کردم.
تسنیم: پاسخ مددکار به درخواست ادامهتحصیل شما چه بود؟
مددجو: کارکنان آنجا با زندانیان تازهوارد صحبت میکردند و برایشان تشکیل پرونده میدادند که بعد از مدتی مرخصی شامل شرایط من شد.
مددکار بند نسوان زندان مرکزی خرمآباد به من گفت شما در کنکور شرکت کنید و اگر قبول شدید فکری برای شما خواهیم کرد.
من تکنیسین دامپزشکی (کاردانی) خوانده بودم و 10 سال بود که از درس و تحصیل فاصله گرفته بودم.
با توجه به شرایط خانوادگی، شرایط روحی و آسیبهای روانی فکرش را نمیکردم که بتوانم در رشته کارشناسی قبول شوم، اما در کمال ناامیدی و با تشویق مددکار زندان تصمیم گرفتم در کنکور شرکت کنم.
تسنیم: به چه رشتهای علاقه داشتید و در چه رشتهای شرکت کردید؟
مددجو: به مهندسی معماری علاقه بسیاری داشتم.
آن زمان مانند اکنون نبود که بدون آزمون بشود در مقطع کارشناسی پذیرفته شد و تحصیل کرد.
من در آن موقع تصمیم به شرکت در کنکور گرفتم، مدارکم را تحویل دادم و برای آزمون من مرخصی در نظر گرفته بودند تا بتوانم در کنکور شرکت کنم.
زمانی که جواب کنکور آمد باورکردنی نبود و من در رشته موردنظر خودم توانستم قبول شوم.
نزد خانم پرویززاده رفتم و به او گفتم الوعده وفا!
من در رشته موردنظر قبولشدهام و نیاز به مرخصی دارم.
آقای علیپور آن زمان قاضی ناظر بر زندان بود و او هم از قبولی من بسیار خوشحال شد.
با مرخصی البته با زمان محدود موافقت کرد.
تسنیم: از اتفاقات رویداده در این مقطع بیشتر بگویید.
مددجو: از قاضی ناظر بر زندان درخواست کردم که مرخصی مناسبتی را یکجا برای تحصیل به من بدهد که با آن موافقت شد.
این در حالی بود که خانم پرویززاده مرخصیهای مناسبتی را نیز برای من از قاضی ناظر بر زندان تقاضا کرد.
قرار شد دو هفته یکبار بتوانم در مرخصی باشم تا بتوانم در کلاسهای درس دانشگاه حضور پیدا کنم.
الان که به آن زمان فکر میکنم خیلی خدا را شاکر هستم و باید دست مددکاران بهویژه خانم پرویززاده را ببوسم.
اگر مرخصیها و موافقت قاضی ناظر بر زندان برای ادامهتحصیل من رخ نمیداد معلوم نبود چه سرنوشتی نصیبم میشد؟
تسنیم: آیا درون زندان فعالیتیهای دیگری هم انجام میدادید؟
مددجو: آن زمان کارگاه میرفتم و در کنارش با کمک مسئول فرهنگی آن قسمت مشغول کتابت قرآن نیز بودم.
قرآن صحافیشده در حال حاضر به اسم بنده در کتابخانه بند نسوان موجود است.
در آن مقطع زمانی صبح تا ظهر در کارگاه مشغول کار بودم بودم.
عصر مشغول کتابت قرآن میشدم و شبها همدرس میخواندم.
در کارگاه خیاطی و قالیبافی تا ساعت 2 عصر مشغول کار بودم و مدارک این رشتهها را هم از سازمان فنیوحرفهای دریافت کردهام.
تسنیم: خاطرات تلخ یا شیرینی هم از آن مقطع دارید؟
مددجو: یک روز یکی از مددکاران خانم به من گفت که زندانیان شکایت کردهاند که شبها زمانی که کتاب را ورق میزنی برایشان مزاحمت ایجاد میشود و نمیتوانند استراحت کنند.
من به آنان حق دادم، چون زندانیان با مشغلهها و دغدغههایشان نمیتوانند بهخوبی استراحت کنند.
فکری به ذهنم رسید که جزوهها را با خط درشت بنویسم.
برگهها را در روز ورقورق میکردم و به سقف تختم میچسباندم تا شبها بتوانم بدون مزاحمت و سروصدا مطالعه کنم.
تسنیم: دانشگاه محل تحصیلتان کجا بود و آیا توانستید مقطع کارشناسی را تمام کنید؟
مددجو: ترم اول را برای من مرخصی گرفتند و در امتحانات شرکت کردم.
من درحالیکه برخی همکلاسیهایم بعضی از درسها و واحدها را نمره قبولی نگرفته بودند با بهترین نمرات دروس را پاس کردم.
خانم پرویززاده از این موضوع بسیار خوشحال شد و گفت کارنامه را به قاضی ناظر بر زندان نشان بده.
من در آن مقطع زمانی 33 سال داشتم (متولد 1359) و در دانشگاه آزاد همدان قبولشده بودم، بااینحال همینطور پیش رفتم و با وجود سختیهای بسیاری که داشتم توانستم مدرک کارشناسی را دریافت کنم.
یک روز با خانم پرویززاده صحبت کردم و به او گفتم که میخواهم ادامهتحصیل بدهم، به من گفت میتوانی؟
گفتم فکر کنم بتوانم و او مرا به شرکت در آزمون کارشناسی ارشد تشویق کرد.
تسنیم: آیا در مقطع کارشناسی ارشد هم پذیرفته شدید؟
مددجو: آن سال برای من مرخصی گرفتند و ثبتنام کردم.
زمان کنکور که مشخص شد در آزمون شرکت کردم و باز هم در رشته کارشناسی ارشد معماری دانشگاه آزاد همدان قبول شدم.
مددکارم با آقای علیپور قاضی ناظر بر زندان صحبت کرد که دو روز در هفته بتوانم در کلاسهایم حضور داشته باشم و با این درخواست موافقت شد.
ترم اول دانشگاه را توانستم با معدل 19.80 پاس کنم، بهطوریکه همه اساتید متعجب شده بودند، چون تابهحال کسی موفق نشده بود این معدل و این نمرات را کسب کند.
من فقط یک 19 در نمراتم داشتم.
تسنیم: مددکاران بهعنوان موتور محرک چه نقشی در پیشرفت شما داشتند؟
مددجو: اگر مددکاران به من انگیزه نداده بودند و مرا تشویق نمیکردند نمیتوانستم ادامهتحصیل بدهم.
تمام هزینههای تحصیل را نیز خانواده پرداخت میکردند.
ترم اول کارشناسی ارشد را از بهمنماه شروع کردم و در اسفندماه بود که حبسم تمام شد و آزاد شدم.
درسم را پس از آزادی ادامه دادم و مدرک کارشناسی ارشد را 1397 به پایان رساندم.
همان سال دکترای معماری در دانشگاه بینالمللی مشهد پذیرفته شدم، اما چون رفتوآمد برایم سخت و هزینهبر بود ثبتنام نکردم.
ناامید نشدم و دکترای معماری دانشگاه اصفهان در سال 1398 آزمون دادم و بازهم پذیرفته شدم.
فقط 10 نفر آن زمان در مقطع دکترا در کل کشور پذیرش شدند و من یکی از آن 10 نفر بودم.
مشغول جمعآوری رساله دکترا هستم و به امید خدا سال آینده از رساله دکترای خود دفاع و مدرک دکترا را دریافت میکنم.
تسنیم: آیا اکنون درجایی هم مشغول بهکار هستید؟
مددجو: با چند شرکت بهصورت پروژهای درزمینهٔ معماری کار میکنم و برادرم نیز دکترای عمران دارد و در پروژهها همکاری میکنیم.
آن زمان فکر نمیکردم به این نقطه از زندگیِ حال حاضرم برسم.
در زندان که بودم وقتی مددکار بیرون میرفت میدانستم که به فکر من است و زمانی که با لبخند میآید میدانستیم مشکل ما رفع شده است.
این موفقیت اول با توکل به خدای باریتعالی، سپس یاری مددکاران، تشویق دوستان زندان و با اعتمادبهنفس و عزتنفس حاصل شد.
تسنیم: چه تصمیمی برای آینده دارید؟
مددجو: من بهدنبال پیشرفتهای بیشتر هستم و تصمیم دارم که به مدارج بالاتر و فوق دکتری برسم.
چندین مقاله بینالمللی نوشتهام و در سایتهای مرجع بهنام من ثبتشده است.
همینالان هم در حال نوشتن چندین مقاله دیگر نیز هستم.
کتاب نوشتهام و ترجمه کردهام.
رزومه برای دانشگاه خارج از کشور نیز ارسال کردهام.
آرزو دارم و امیدوارم که در مقطع فوق دکتری نیز ادامهتحصیل دهم و به مردم میگویم که هیچوقت دیر نیست.
انتهای پیام/641/.