اروپای دو قطبی؛ تضعیف احزاب راستگرا و تقویت احزاب چپ
انتخابات پارلمان اروپا در حالی برگزار شد که تحلیلگران پیشبینی کرده بودند احزاب سنتی اکثریت را از دست بدهند اما وخامت اوضاع نشان میدهد که اروپا به دو قطبی احزاب چپ و راست تبدیل شده است.

انتخابات پارلمان اروپا در حالی برگزار شد که تحلیلگران پیشبینی کرده بودند احزاب سنتی اکثریت را از دست بدهند اما وخامت اوضاع نشان میدهد که اروپا به دو قطبی احزاب چپ و راست تبدیل شده است.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس، مهدی خدابخش - نهمین دوره انتخابات پارلمانی اروپا در یک بازه چهار روزه از بیستوسوم تا بیستوششم می ۲۰۱۹ (دوم تا پنجم خرداد ۱۳۹۸) در ۲۸ کشور عضو اتحادیه این قاره برگزار شد تا ۷۵۱ نماینده این نهاد قانونگذاری اروپایی برگزیده شوند.
مهمترین نکتهای که از نتایج اولیه انتخابات پارلمان اروپا میتوان دریافت، گسستگی و قطبیشدگی در عرصه سیاسی این اتحادیه است.
گسستگی به این دلیل که احزاب سنتیِ جریاناصلی که عموما راست و چپهای میانه هستند، کرسیهای خود را به احزاب پرشورتر و البته کوچکتر مانند حزب سبز و تعداد دیگری از گروههای عوامگرا (پوپولیست) باختند.
قطبیشده نیز به این دلیل که احزاب عوامگرا و اروپاگریز (Eurosceptic) سهم خود از کرسیهای پارلمان این قاره را از میزان ۲۰ درصد در سال ۲۰۱۴ به حدود ۲۵ درصد در انتخابات جاری افزایش دادهاند.
شاید این «اروپاییترین» انتخابات اروپا تا به امروز بوده باشد.
انشقاق بین دیدگاه ملیگرا و حامی اتحادیه اروپا که از هر زمانی شدیدتر شده است، مسئلهای است که اکنون به همراه چالشهای حساس سیاسی مانند مهاجران در سراسر این قاره جریان یافته است.
درپی این انتخابات، ائتلاف سنتی میانه در اروپا اکثریت خود را در پارلمان اتحادیه این قاره از دست داد.
در حالی که احزاب راست افراطی عوامگرا، لیبرال و اتحادیه حامی اروپا توانستند خود را تقویت کنند.
همزمان که رأیدهندگان اروپایی به دنبال راهی برای پیشرفت هستند، اما نتایج اولیه انتخابات از آیندهای مبهم و پیچیده برای اتحادیه اروپا حکایت دارد.
بیش از ۵۰ درصد از واجدان شروط رأی دادن، هفته گذشته پای صندوقها حاضر شده و در انتخابات پارلمانی اروپا شرکت کردند.
این رقم بالاترین میزان مشارکت در دو دهه اخیر است که شاهد افزایش چشمگیری نسبت به انتخابات مشابه در سال ۲۰۱۴ میباشد.
پارلمان اروپا تنها نهاد این قاره است که اعضای آن بهصورت مستقیم با رای مردم در ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا انتخاب میشود، به همین دلیل تحلیلگران آراء اخذ شده را سنگ محک جنبشهای عوامگرای مترقی و همهپرسی درباره اصل این نهاد میدانستند.
از بینرفتن اکثریت ائتلاف راست و چپ میانه
طی چهل سال گذشته، پارلمان اروپا بهوسیله احزاب میانه اداره میشد که اغلب شامل گروه راست میانه موسوم به «فراکسیون حزب مردم اروپا» و گروه چپ میانه «اتحاد ترقیخواه سوسیال دموکراتها» میشد.
این دو گروه با هم برای مدت زمان طولانی اکثریت پارلمان اروپا را در دست داشتند اما این امر دیگر موضوعیتی ندارد.
چرا که حمایتهای روزافزون مردم اروپا از احزاب کوچکتر عوامگرا، سبز و لیبرالها باعث تضعیف نفوذ میانهها شده است.
فقط در بریتانیا نبود که احزاب سنتی راست و چپ در انتخابات پارلمان اروپا ضربه خوردند بلکه در سراسر اتحادیه اروپا، احزاب جریاناصلی در برابر اعضای متنوع نیروهای سیاسی جدید و یاغی شکست را تجربه کردند.
فراکسیون حزب مردم اروپا (EPP) و اتحاد ترقیخواه سوسیال دموکراتها (S&D) که در انتخابات سال ۲۰۱۴ توانسته بودند بهصورت مشترک ۵۴ درصد کرسیهای پارلمان اروپا را کسب کنند، این بار اما طبق نتایج اولیه با از دست بخشی از آرا، فعلا به ۴۳ درصد کرسیها بسنده کردهاند.
هر دو گروه در مجموع بیش از ۷۰ کرسی را از دست دادند که همین باعث از بین رفتن اکثریتی است که برای چهار دهه در اختیار آنها بود.
نتایجی که تا کنون منتشر شده نشان میدهد احزاب میانه اروپایی برای حفظ اختیارات خود در اتحادیه اروپا و اعمال تغییرات مد نظر، باید در گستره وسیعتری با احزاب لیبرال ائتلاف کنند.
تقویت قابل توجه احزاب راستگرا
این انتخابات از نظر برخی تحلیلگران، معیاری بود برای سنجش نفوذ روزافزون پوپولیسم و عوامگرایی در اروپا؛ که طی سالهای اخیر در انتخاباتهای ملی از ایتالیا و فرانسه گرفته تا مجارستان و لهستان، تاثیر خود را گذاشته بود.
احزاب پوپولیست و اروپاگریز در انتخابات جدید در سراسر این قاره توانستند خود را بیش از پیش مطرح کنند.
البته این تقویت به اندازهای نبود که نظرسنجیهای پیش از انتخابات نشان میداد و نیروهای حامی اتحادیه اروپا نیز از آن نتایج هراس داشتند.
این احزاب تاثیر قابل توجهی در این انتخابات داشتند، بهگونهای که کرسیهای پارلمانی آنها با افزایش ۵ درصدی نسبت به انتخابات قبلی، به میزان ۲۵ درصد رشد پیدا کرد.
علیرغم اینکه بیشتر احزاب راست افراطی در این قاره، تضعیف اتحادیه اروپا را به عنوان هدف مشترک خود میدانند اما خود آنها بر سر مسائل عدیدهای نیز اختلاف دارند.
اختلافنظرها بر سر مسائلی چون بحران هجوم مهاجران و رویکرد در قبال روسیه میتواند ابعاد حصول یک جبهه متحد راستگرا در پارلمان اروپا را در هالهای ابهام قرار دهد.
همچنین تحلیلگران معتقدند به دلیل اینکه موفقیت احزاب دست راستی کمتر از چیزی بود که انتظار میرفت، پس آنها احتمالا نتوانند در شکل دادن به آینده اروپا تاثیرگذار باشند ولی در عین حال میتوانند فرایند قانونگذاری در پارلمان اروپا را با اخلال مواجه کنند.
بسیاری از کارشناسان نیز پیروزیهای احزاب راست افراطی در حوزههای ملی و اروپایی را ناشی از نرخ بالای بیکاری، نگرانیهای امنیتی درپی حملات متعدد تروریستی و تنشها بر سر موضوع مهاجران میدانند.
در فرانسه، حزب راستگرای افراطی «اجتماع ملی» به رهبری «مارین لو پن» توانست با اختلاف یک درصدی، ائتلاف حزبی «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور این کشور را شکست دهد.
در ایتالیا، حزب پوپولیستی و راست افراطی موسوم به «لگا نورد» (یا لیگ یا اتحادیه شمالی برای استقلال پادانیا) به رهبری «ماتئو سالوینی» معاون نخستوزیر این کشور توانست با کسب ۳۴ درصد آراء، حائز پیروزی چشمگیری شود.
در مجارستان، حزب دست راستی و ملیگرای «فیدس» به رهبری «ویکتور اوربان» نخستوزیر این کشور بیش از ۵۲ درصد آرا را از آن خود کرد.
در اتریش نیز علیرغم اینکه «سباستین کورتز» صدراعظم این کشور رأی اعتماد پارلمان را از دست داده و برکنار شد اما «حزب خلق اتریش» به رهبری او توانست در انتخابات پارلمانی اروپا پیروز شود.
دستاوردهای عوامگرایان در سطح ملی را شاید نتوان به سطح اروپایی تعمیم داد اما این جنبشها به دلیل اولویتهای متفاوتی که دارند، از کشوری به کشور دیگر بسیار متفاوت عمل میکنند.
این سیاستهای گسیخته به همراه غروری که در آنها وجود دارد، کار ایجاد ائتلافهای موثر را برای احزاب مذکور سختتر میکند.
درسی که از این انتخابات میتوان برای جریان راست میانه در اروپا لحاظ کرد این است که اقدامات آنها برای سازش با جریان راست افراطی، ویژگی بنیادین و تمام عیار آنها در میانهروی سیاسی را محو کرده و این جریان را به عرصه رقابتی غیرقابل بُرد میکشاند.
نگرانی اروپاییها برای محیط زیست و حمایت از حزب سبز
طبق نتایج اولیه، حزب نوظهور «سبز» در سراسر اروپا - از آلمان و پرتغال گرفته تا کشورهای شمالی - توانست حضور خود در پارلمان اروپا را تقویت کند، بهگونهای که برخی تحلیلگران حمایت مردم از این حزب را با عنوان «موج سبز» رأیدهندگان تعبیر میکنند.
رهبران این جنبش، تغییرات اقلیمی، ورود جوانان رأیاولی به انتخابات و نارضایتی عمومی از سیاستهای کنونی در قبال محیط زیست را از دلایل حمایت بیش از پیش اروپاییها از خود عنوان میکنند.
حزب سبز، ائتلاف سیاسی که روی مسائل محیط زیستی تمرکز کرده، توانست در این انتخابات ۶۹ کرسی پارلمان اروپا را ازآن خود کند.
رقمی که در سال ۲۰۱۴ به میزان ۱۷ کرسی کمتر بود.
این حزب اکنون چهارمین گروه بزرگ دارای رأی در اروپا است.
این نتیجه، که بهترین در نوع خود برای حزب سبز بوده، گویای آن است که اروپاییها بیش از پیش نسبت به تغییرات اقلیمی و مشکلات محیط زیستی نگران بوده و به آنها توجه میکنند.
اخیرا حتی در کشورهای شمال اروپا، عدهای از معترضان نسل جوان با حضور در خیابانها علیه بیتفاوتی و انفعال دولت در مبارزه با تغییرات اقلیمی تظاهرات کردند.
در آلمان، حزب سبز توانست ۲۱ درصد آرا را کسب کند و بعد از حزب «اتحادیه دموکرات مسیحیها» (که آنگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز عضو این حزب است) توانست رتبه دوم را به خود اختصاص دهد.
از زمان انتخابات قبلی پارلمان اروپا، حزب مرکل حدود ۶ درصد آرا خود را از دست داده اما در مقابل، حزب سبز حدود ۱۰ درصد پیشرفت داشته است.
سبزها همچنین در فرانسه، هلند، ایرلند، فنلاند، دانمارک، بلژیک و دیگر کشورهای اروپا نیز توانستند خودی نشان دهند و به پارلمان اروپا راه یابند.
تاکید مجدد انگلیسیها بر «برگزیت»
رایدهندگان بریتانیایی در ابتدا قرار نبود در انتخابات پارلمان اروپا شرکت کنند، زیرا آنها باید تا پایان ماه مارس امسال از اتحادیه اروپا خارج میشدند.
اما تاخیرهای متعدد در حصول توافق بین دولت انگلیس و اتحادیه اروپا و همچنین مخالفت سهباره مجلس عوام انگلیس با طرح برگزیت باعث شد که اروپا مردم این کشور را مجبور کند در این انتخابات شرکت کنند.
مردم بریتانیا نیز با شرکت در این انتخابات، بیش از ۳۰ درصد آراء خود را به نفع حزب تازه تاسیس «برگزیت» به رهبری «نایجل فاراژ» به صندوقها ریختند.
این حزب که حدود سه ماه پیش در انگلیس ثبت شده، توانست حجم بیشتری از آرا را در مقایسه با احزاب سنتی این کشور (مانند حزب حاکم محافظهکار و حزب کارگر) به خود اختصاص دهد.
این حزب تا زمانی که بریتانیا عضو اتحادیه اروپا باشد، بزرگترین حزب ملی حاضر در پارلمان اروپا شناخته میشود.
در مقابل اما حزب محافظهکار به رهبری «ترزا می» نخستوزیر مستعفی این کشور فقط توانست ۸.۷ درصد آرا را به دست بیاورد.
تحلیلگران میگویند رای پایین دو حزب محافظهکار و کارگر، نشاندهنده نارضایتی مردم انگلیس از عدم تصویب طرح برگزیت و تمایل آنها به شفافیت بیشتر در این زمینه است.
اروپاییها هنوز هم علاقمند به اتحادیه اروپا
از زمانی منتقدان اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۹ شروع به تشکیک در موفقیت این نهاد چند ملیتی کردند، ناظران و کارشناسان امور اروپایی هر بحرانی که در این قاره رخ میداد را «تهدید موجودیتی» و «چهارراه سرنوشت» برای این اتحادیه توصیف میکردند.
با این حال، علیرغم تمام نقصان عملکردی، اتحادیه اروپا هنوز پا برجاست.
در مجموع نیز حمایتها از پروژههای یکپارچهسازی در بالاترین سطح خود قرار داشته و منفعت عضویت در این اتحادیه برای منتقدان عوامگرا بیش از پیش آشکار شده است.
یکی از بزرگترین شگفتیهای این انتخابات را میتوان احیای تمایل اروپایی برای حضور پای صندوقهای رای پارلمان اروپا دانست.
مشارکت در سراسر اروپا، از ۵۰ درصد فراتر رفت که بالاترین رقم از سال ۱۹۹۴ بوده و همچنین اولین بار است که از سال ۱۹۷۹ (اولین انتخابات پارلمانی اروپا) میزان مشارکت در مقایسه با دوره قبلی ریزش نداشته است.
البته نبرد منتقدان اتحادیه اروپا هنوز تمام نشده است.
اگرچه اتحادیه اروپا دیگر با خطر فروپاشی مواجه نیست اما خطر پوچ شدن و غیرقابل اداره شدن این قاره تحت عنوان یک نهاد چند ملیتی هنوز وجود دارد.
منابع:
Meg Anderson, (2019).
"4 Takeaways From The European Parliament Election Results", NPR
Steven Erlanger and Megan Specia, (2019).
"European Parliament Elections: 5 Biggest Takeaways", NewYork Time
Dalibor Rohac, (2019).
"5 lessons from the European election", Politico
Peter Foster, (2019).
"Deadlock in Brussels could last for months as Eurosceptic gains offset by big wins for liberals", The Telegraph
انتهای پیام/