خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 20 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

روایت انتخاب بی‌بی «قصه‌های مجید» از زبان کیومرث پوراحمد

باشگاه خبرنگاران | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 16 فروردین 1402 - 17:19
مرحوم کیومرث پوراحمد، سال‌ها قبل ماجرای جالب انتخاب مادرش پروین‌دخت یزادانیان برای نقش بی‌بی در سریال «قصه‌های مجید» را توضیح داد.
فيلم،سينما،مجيد،نقش،پوراحمد،انتخاب،دوست،شب،اسپارتاكوس،فروتن، ...

به یاد کارگردان «قصه‌های مجید»؛
موزه سینمای ایران به یاد «کیومرث پوراحمد»؛ فیلمنامه نویس و کارگردان سینمای ایران بخش‌هایی از گفتگوی تاریخ شفاهی این هنرمند فقید را بازنشر کرد.
کیومرث پوراحمد با اشاره به دوران کودکی خود گفت: من دراصل نجف آبادی هستم و در زمان کودکی سرگرمی زیادی برای ما وجود نداشت؛ یک مدادرنگی شش تایی کوچک برای ما جهان بزرگی بود.
وی درباره آشنایی خود با سینما خاطرنشان کرد: برادر بزرگم چندبار من را به سینما برده بود.
یادم می‌آید فیلم‌های «عروس فراری»، «آقا جنی شده» و «اسپارتاکوس» را با او در سینما دیدم و با دیدن فیلم «اسپارتاکوس» دریچه دیگری از سینما به روی من باز شد و دائم از خودم می‌پرسیدم این فیلم‌ها را چگونه می‌سازند و این تصاویر را چگونه کنارهم قرار می‌دهند و هنوز بعد از سال‌ها اسپارتاکوس فیلم محبوب من است.
وی با بیان اینکه در جوانی همیشه با خودم می‌گفتم من یا باید کارگردان شوم و یا معلم، بیان داشت: در دوره‌ای برای کار به روزنامه اطلاعات رفتم که جواد مجابی سردبیر بود در همان دوره‌ای که فریدون جیرانی هم در این روزنامه کار می‌کرد و رسول صدرعاملی در بخش حوادث بود.
همکاری من با این روزنامه درست زمانی بود که می‌خواستم فیلم بسازم.
پوراحمد یادآور شد: در همان دوره‌ها فیلمنامه «تاتوره» را به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برده بودم که بعد از ۱۳ بار اصلاح تصویب شد.
یادم می‌آید با محمدمهدی دادگو سر جوی‌های محوطه موزه سینما باهم قرارداد بستیم و اولین فیلم بنیاد سینمایی فارابی را من ساختم.
وی درباره انتخاب مادرش برای ایفای نقش در «قصه‌های مجید» نیز گفت: داستان به این شکل بود که ما خانه و مهدی باقربیگی (مجید) را انتخاب کرده بودیم و فقط بی بی مانده بود.
مادر من برای انتخاب نقش بی بی با همسایه‌ها و خانم‌های مُسن صحبت می‌کرد و ما از آن‌ها تِست بازیگری می‌گرفتم.
یادم می‌آید یک روز یکی از خواهرانم به من گفت تو سراغ خانم‌های معمولی خانه دار می‌روی مادر خودمان هم این خصوصیات را دارد چرا از او برای این نقش استفاده نمی‌کنی.
این‌ها درحالی بود که مادر من عاشق سینما بود؛ هفته‌ای دو سه بار به سینما می‌رفت، همه سریال‌های تلویزیون را می‌دید و در آشپزخانه‌اش یک رادیو داشت که دائم قصه‌ها را گوش می‌کرد، کتاب زیاد می‌خواند و کتاب قصه‌های مجید را هم چندبار خوانده بود.
یک دوربین وی اچ اس کوچک داشتیم مادرم را به خانه‌ای که انتخاب کرده بودیم به همراه مجید بردیم و به او گفتم قصه خواب نما را بگوید و ما فیلمبرداری کردیم و متوجه شدم که مادرم برای این نقش بسیارخوب است و به این شکل بود که بی بی «قصه‌های مجید» انتخاب شد.
وی در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره بازیگران جوانی که در فیلم هایش حضور داشتند، گفت: محمدرضا فروتن و الناز شاکردوست را من به سینما معرفی کردم و افسانه بایگان سطح کارش با فیلم «خواهران غریب» عوض شد.
فیلم «خواهران غریب» بسیار موفق بود در جشنواره فیلم فجر و چند جشنواره خارجی جایزه گرفت.
پوراحمد در پاسخ به این سوال که کدام یک از فیلم‌هایش را بیشتر دوست دارد، گفت: همه فیلم‌هایم را دوست دارم، اما «شب یلدا»، «اتوبوس شب»، «خواهران غریب»، «به خاطر هانیه» و «قصه‌های مجید» را بیشتر دوست دارم.
وی درباره فیلم «شب یلدا» نیز توضیح داد: «شب یلدا» زندگی خودم است و بدین شکل ساخته شد که خودم پلان به پلان بازی می‌کردم و محمدرضا فروتن تکرار می‌کرد.
به شکلی که وقتی مادرم در اصفهان فیلم را دیده بود کاملا متوجه شده بود که زندگی خودم است، زیرا حرکات و نحوه بیان محمدرضا فروتن درست مثل من بود که بلافاصله به من زنگ زد و گفت کیومرث تو واقعا خودت را یک سال در خانه حبس کرده بودی و به ما نگفته بودی.
پوراحمد در ادامه افزود: در کارم فقط به نادر ابراهیمی که در حق من پدری کرد مدیون هستم، زیرا من را آزاد گذاشته بود هر سکانسی که می‌خواستم با هر فیلمبرداری می‌گرفتم و تشویقم هم می‌کرد.
وی درباره حضورش در فیلم «جمشیدیه» به عنوان بازیگر بیان داشت: سال‌هاست با فردین خلعتبری کار می‌کنم.
خلعتبری بسیار آهنگساز خوب، مرد شریف، فیلسوف و دوست نازنینی است.
یک روز به من گفت می‌خواهم فیلمنامه‌ای که خودم نوشته ام را بفرستم و تو بخوانی و من خواندم و گفتم فیلمنامه خوبی است.
به من گفت حاضر هستی نقش پدر در فیلم جمشیدیه را بازی کنی؟
نقش کوچکی بود، اما من پذیرفتم.