دستاوردهای توافق پکن برای ایران چیست؟
مهر
|
بینالملل
|
یکشنبه، 28 اسفند 1401 - 08:18
کارشناسان مسائل غرب آسیا با واکاوی دلایل تغییر رفتار شاهزاده جوان سعودی، پیامدهای توافق ایران و عربستان را بررسی کردند.

خلاصه خبر
بلکه فقدان روابط سیاسی بین دو کشوری که بهنوعی دو قدرت اصلی جهان اسلام در منطقه غرب آسیا محسوب میشوند، برای هرکدام از این دو کشور تبعات سنگینی دارد.
همین درک درست و واقعگرایی باعث شده تا تمایل بن سلمان و کشور عربستان برای گفتگو با ایران و احیای روابط دوجانبه بیشتر شود.
این تجربه و درک واقعیتهای منطقه غرب آسیا، مقدورات و محذورات داخلی کشور عربستان، نخستین دلیل تغییر رویکرد عربستان و تمایل این کشور برای برقراری روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران است.
کشور عربستان و بهطور مشخص خود شخص بن سلمان، روی نوع رابطه دولت ترامپ با جمهوری اسلامی ایران، حساب ویژهای باز کرده بود، آنچه بن سلمان انجام داد به پشتوانه دولت سابق ایالاتمتحده آمریکا بود؛ اما با شکست ترامپ، شاهد تغییراتی در سیاست خارجی عربستان هستیم.
عربستانی که کشور قطر را همه جوره تحتفشار و محاصره قرار داده بود با شکست ترامپ، با کشور قطر وارد مذاکره میشود و در نشست العلا رابطه با قطر را احیا میکند و بعد از آن نیز مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکند.
مضاف بر تغییر دولت در ایالاتمتحده آمریکا، تغییر نگاه دولت بایدن نسبت به برخی از متحدان این کشور و در رأس آنها کشور عربستان سعودی، افزایش انتقادات حقوق بشری از کشور عربستان و شخص بن سلمان و کاهش وزن و اهمیت منطقه غرب آسیا در راهبردهای سیاست خارجی ایالاتمتحده، باعث تعدیل سیاستهای منطقهای عربستان و افزایش تمایل این کشور به سمت جمهوری اسلامی ایران شده است.
این سیاست محدودسازی و افزایش فرارها به کشور عربستان سعودی را بهخوبی در تعداد سفرهای خارجی بن سلمان و مقایسه آن با دوران ترامپ بهوضوح قابلمشاهده است و این رویکردهای ضدونقیض ایالاتمتحده نسبت به کشور عربستان، این کشور را بهنوعی به سمت استقلال در سیاست خارجی و احیای هویت و جایگاه این کشور سوق داد، نمود این استقلالخواهی و احیای هویت و جایگاه عربستان را در تغییر سیاستهای منطقهای عربستان و توافق با کشور قطر و جمهوری اسلامی ایران و اتخاذ رویکرد ضدآمریکایی در اوپک پلاس مشاهده میکنیم.
بحث دیگر الگوی رفتاری امارات و قطر هست که باعث تغییر نگرش و رفتار کشور عربستان نسبت به جمهوری اسلامی ایران شده است.
کشورهای عربی ضمن تلاش برای حفظ هویت عربی خود، یک رقابت پنهان داخلی نیز دارند و یک رقابت شدیدی بین کشورهای امارات، قطر و عربستان سعودی در همه عرصهها وجود دارد و نمود آن را در همین دیپلماسی ورزشی و افزایش تحرکات کشور عربستان برای دریافت میزبانی جام جهانی مشاهده میکنیم.
آخرین متغیر تأثیرگذار و تسریع بخش این است که عربستان نسبت به تحولات داخلی ایران به یک درک واقعبینانهتری رسیده است.
آخرین متغیر تأثیرگذار و تسریع بخش نیز این است که کشور عربستان نسبت به تحولات داخلی ایران به یک درک واقعبینانهتری رسیده است.
بهطورکلی عوامل تسریع بخش و پیشران توافق عربستان و جمهوری اسلامی ایران از منظر سطوح مختلف بینالملل قابل تجزیهوتحلیل است.
کرمی: در چند روز اخیر ما شاهد تحلیلهای متنوعی در خصوص چشمانداز روابط ایران و عربستان بودهایم.
روابط میان ایران و عربستان به دلایل مختلفی فراتر از روابط دو جانبه با سایر کشورها است.
گسترش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه، تحولات موسوم به بهار عربی در جهان عرب و افزایش حضور مستشاری جمهوری اسلامی ایران در کشورهای عراق و سوریه باعث شکلگیری یک دوگانه سازی ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک میان عربستان و جمهوری اسلامی ایران شد و توافق هستهای ۲۰۱۵ نیز این دوگانگی را تشدید کرد و عربستان سعودی احساس کرد که در رقابت با جمهوری اسلامی ایران در موضع ضعف قرار گرفته است و به همین دلیل ما شاهد یک رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی عربستان سعودی نسبت به جمهوری اسلامی ایران هستیم.
این فهم متفاوت از زمان پیروزی انقلاب اسلامی مانع عادیسازی کامل روابط دوجانبه شده است.
گرچه در عربستان سعودی به دلیل ساختار متصلب و ماهیت غیرمتکثر قدرت، نقش این متغیر مداخلهگر در سطح داخلی بهظاهر کمتر هست، اما هنوز هم در بخشهایی از گروههای قدرت عربستان این پرسش اساسی وجود دارد که چه تغییری در مناسبات ژئوپلیتیکی دو کشور اتفاق افتاده که دولت فعلی در جهت عادیسازی روابط گام برداشته است.
برخلاف تصورها، این منازعات ایدئولوژیکی نیستند که در مناسبات عربستان و ایران نقش اصلی را دارند، بلکه این مسائل ژئوپلیتیکی هستند که نقش کلیدی در مناسبات دوجانبه دارند.
توافق اخیر میان این دو کشور درواقع یک نوع واقعگرایی نسبت به این مناسبات ژئوپلیتیکی و تلاش برای همکاری برای کسب منافع مشترک است برخلاف تصورها، این منازعات ایدئولوژیکی نیستند که در مناسبات عربستان و جمهوری اسلامی ایران نقش اصلی را دارند، بلکه این مسائل ژئوپلیتیکی هستند که نقش کلیدی در مناسبات دوجانبه دارند.
در عمل نیز این توافق اولیه برای کاهش تنشها میان دو بازیگر اصلی در سطح منطقه و غرب آسیا و جهان اسلام، میتوان زمینه همگرایی در کل جهان اسلام و کل کشورهای منطقه را فراهم نماید.
مهمترین تأثیر توافق بین ایران و عربستان بر کشورهای منطقه و کانونهای تنش منطقهای چیست و این توافق چه دستاوردی در سطح منطقه برای جمهوری اسلامی ایران دارد؟
عمادی: ما نباید به این توافقنامه یک نگاه راهبردی داشته باشیم که ایران و عربستان را به دو متحد استراتژیک تبدیل نماید.
اولین دستاورد آن بهبود روابط با برخی کشورهای دنبالهرو عربستان سعودی است.
این مسئله ضمن اینکه دستاوردی برای جمهوری اسلامی ایران است، نشاندهنده جایگاه رهبری عربستان سعودی در جهان اسلام و بهخصوص کشورهای عربی نیز هست.
بهبود روابط با عربستان، فشار و اجماع کشورهای عربی علیه جمهوری اسلامی ایران را کاهش میدهد.
همچنین این توافق میتواند زمینه پایان جنگ یمن را فراهم کند؛ چراکه یکی از مهمترین اهداف عربستان از این توافق پایان جنگ یمن است که به یک باتلاق برای عربستان سعودی تبدیل شده است.
بنابراین ثبات سیاسی منطقه غرب آسیا یک متغیر عمده برای اقتصاد رو به رشد چین است و مساعی جمیله میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان نیز در همین راستا است.
مهمترین تأثیر توافق میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان بر توافق آبراهام و عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی چیست؟
اما در تحلیل نهایی ما باید ببینیم که آیا با گذر زمان، این رقابتهای ژئوپلیتیکی چه تأثیری بر روابط دوجانبه میگذارد.
توافق میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان به چند دلیل بر عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و اعراب تأثیر خواهد گذاشت: نخستین دلیل آن این است که کابینه نتانیاهو خیلی تلاش کرد تا با عربستان سعودی رابطه دیپلماتیک برقرار کند و تابوشکنیهایی نیز در این زمینه انجام شده است.
آیا میتوان توافق اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان را مقدمهای بر احیای مذاکرات برجم و دستیابی به توافق هستهای قلمداد کرد؟
کرمی: توافق میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان زمینه خوبی برای احیای مذاکرات ایجاد میکند، چراکه یکی از دلایل به نتیجه نرسیدن مذاکرات کارشکنی کشورهای عربی و بهخصوص عربستان سعودی در روند مذاکرات بود.
در نشست «تهران و ریاض؛ از بنبست دیپلماتیک تا توافق پکن» تلاش شد که به برخی سؤالها و ابهامات در خصوص تأثیر و پیامدهای توافق جمهوری اسلامی ایران و عربستان بر روابط دوجانبه و کانونهای تنشزای منطقهای و بینالمللی بررسی شود.
همین درک درست و واقعگرایی باعث شده تا تمایل بن سلمان و کشور عربستان برای گفتگو با ایران و احیای روابط دوجانبه بیشتر شود.
این تجربه و درک واقعیتهای منطقه غرب آسیا، مقدورات و محذورات داخلی کشور عربستان، نخستین دلیل تغییر رویکرد عربستان و تمایل این کشور برای برقراری روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران است.
کشور عربستان و بهطور مشخص خود شخص بن سلمان، روی نوع رابطه دولت ترامپ با جمهوری اسلامی ایران، حساب ویژهای باز کرده بود، آنچه بن سلمان انجام داد به پشتوانه دولت سابق ایالاتمتحده آمریکا بود؛ اما با شکست ترامپ، شاهد تغییراتی در سیاست خارجی عربستان هستیم.
عربستانی که کشور قطر را همه جوره تحتفشار و محاصره قرار داده بود با شکست ترامپ، با کشور قطر وارد مذاکره میشود و در نشست العلا رابطه با قطر را احیا میکند و بعد از آن نیز مذاکرات با جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکند.
مضاف بر تغییر دولت در ایالاتمتحده آمریکا، تغییر نگاه دولت بایدن نسبت به برخی از متحدان این کشور و در رأس آنها کشور عربستان سعودی، افزایش انتقادات حقوق بشری از کشور عربستان و شخص بن سلمان و کاهش وزن و اهمیت منطقه غرب آسیا در راهبردهای سیاست خارجی ایالاتمتحده، باعث تعدیل سیاستهای منطقهای عربستان و افزایش تمایل این کشور به سمت جمهوری اسلامی ایران شده است.
این سیاست محدودسازی و افزایش فرارها به کشور عربستان سعودی را بهخوبی در تعداد سفرهای خارجی بن سلمان و مقایسه آن با دوران ترامپ بهوضوح قابلمشاهده است و این رویکردهای ضدونقیض ایالاتمتحده نسبت به کشور عربستان، این کشور را بهنوعی به سمت استقلال در سیاست خارجی و احیای هویت و جایگاه این کشور سوق داد، نمود این استقلالخواهی و احیای هویت و جایگاه عربستان را در تغییر سیاستهای منطقهای عربستان و توافق با کشور قطر و جمهوری اسلامی ایران و اتخاذ رویکرد ضدآمریکایی در اوپک پلاس مشاهده میکنیم.
بحث دیگر الگوی رفتاری امارات و قطر هست که باعث تغییر نگرش و رفتار کشور عربستان نسبت به جمهوری اسلامی ایران شده است.
کشورهای عربی ضمن تلاش برای حفظ هویت عربی خود، یک رقابت پنهان داخلی نیز دارند و یک رقابت شدیدی بین کشورهای امارات، قطر و عربستان سعودی در همه عرصهها وجود دارد و نمود آن را در همین دیپلماسی ورزشی و افزایش تحرکات کشور عربستان برای دریافت میزبانی جام جهانی مشاهده میکنیم.
آخرین متغیر تأثیرگذار و تسریع بخش این است که عربستان نسبت به تحولات داخلی ایران به یک درک واقعبینانهتری رسیده است.
آخرین متغیر تأثیرگذار و تسریع بخش نیز این است که کشور عربستان نسبت به تحولات داخلی ایران به یک درک واقعبینانهتری رسیده است.
بهطورکلی عوامل تسریع بخش و پیشران توافق عربستان و جمهوری اسلامی ایران از منظر سطوح مختلف بینالملل قابل تجزیهوتحلیل است.
کرمی: در چند روز اخیر ما شاهد تحلیلهای متنوعی در خصوص چشمانداز روابط ایران و عربستان بودهایم.
روابط میان ایران و عربستان به دلایل مختلفی فراتر از روابط دو جانبه با سایر کشورها است.
گسترش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه، تحولات موسوم به بهار عربی در جهان عرب و افزایش حضور مستشاری جمهوری اسلامی ایران در کشورهای عراق و سوریه باعث شکلگیری یک دوگانه سازی ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک میان عربستان و جمهوری اسلامی ایران شد و توافق هستهای ۲۰۱۵ نیز این دوگانگی را تشدید کرد و عربستان سعودی احساس کرد که در رقابت با جمهوری اسلامی ایران در موضع ضعف قرار گرفته است و به همین دلیل ما شاهد یک رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی عربستان سعودی نسبت به جمهوری اسلامی ایران هستیم.
این فهم متفاوت از زمان پیروزی انقلاب اسلامی مانع عادیسازی کامل روابط دوجانبه شده است.
گرچه در عربستان سعودی به دلیل ساختار متصلب و ماهیت غیرمتکثر قدرت، نقش این متغیر مداخلهگر در سطح داخلی بهظاهر کمتر هست، اما هنوز هم در بخشهایی از گروههای قدرت عربستان این پرسش اساسی وجود دارد که چه تغییری در مناسبات ژئوپلیتیکی دو کشور اتفاق افتاده که دولت فعلی در جهت عادیسازی روابط گام برداشته است.
برخلاف تصورها، این منازعات ایدئولوژیکی نیستند که در مناسبات عربستان و ایران نقش اصلی را دارند، بلکه این مسائل ژئوپلیتیکی هستند که نقش کلیدی در مناسبات دوجانبه دارند.
توافق اخیر میان این دو کشور درواقع یک نوع واقعگرایی نسبت به این مناسبات ژئوپلیتیکی و تلاش برای همکاری برای کسب منافع مشترک است برخلاف تصورها، این منازعات ایدئولوژیکی نیستند که در مناسبات عربستان و جمهوری اسلامی ایران نقش اصلی را دارند، بلکه این مسائل ژئوپلیتیکی هستند که نقش کلیدی در مناسبات دوجانبه دارند.
در عمل نیز این توافق اولیه برای کاهش تنشها میان دو بازیگر اصلی در سطح منطقه و غرب آسیا و جهان اسلام، میتوان زمینه همگرایی در کل جهان اسلام و کل کشورهای منطقه را فراهم نماید.
مهمترین تأثیر توافق بین ایران و عربستان بر کشورهای منطقه و کانونهای تنش منطقهای چیست و این توافق چه دستاوردی در سطح منطقه برای جمهوری اسلامی ایران دارد؟
عمادی: ما نباید به این توافقنامه یک نگاه راهبردی داشته باشیم که ایران و عربستان را به دو متحد استراتژیک تبدیل نماید.
اولین دستاورد آن بهبود روابط با برخی کشورهای دنبالهرو عربستان سعودی است.
این مسئله ضمن اینکه دستاوردی برای جمهوری اسلامی ایران است، نشاندهنده جایگاه رهبری عربستان سعودی در جهان اسلام و بهخصوص کشورهای عربی نیز هست.
بهبود روابط با عربستان، فشار و اجماع کشورهای عربی علیه جمهوری اسلامی ایران را کاهش میدهد.
همچنین این توافق میتواند زمینه پایان جنگ یمن را فراهم کند؛ چراکه یکی از مهمترین اهداف عربستان از این توافق پایان جنگ یمن است که به یک باتلاق برای عربستان سعودی تبدیل شده است.
بنابراین ثبات سیاسی منطقه غرب آسیا یک متغیر عمده برای اقتصاد رو به رشد چین است و مساعی جمیله میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان نیز در همین راستا است.
مهمترین تأثیر توافق میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان بر توافق آبراهام و عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی چیست؟
اما در تحلیل نهایی ما باید ببینیم که آیا با گذر زمان، این رقابتهای ژئوپلیتیکی چه تأثیری بر روابط دوجانبه میگذارد.
توافق میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان به چند دلیل بر عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و اعراب تأثیر خواهد گذاشت: نخستین دلیل آن این است که کابینه نتانیاهو خیلی تلاش کرد تا با عربستان سعودی رابطه دیپلماتیک برقرار کند و تابوشکنیهایی نیز در این زمینه انجام شده است.
آیا میتوان توافق اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان را مقدمهای بر احیای مذاکرات برجم و دستیابی به توافق هستهای قلمداد کرد؟
کرمی: توافق میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان زمینه خوبی برای احیای مذاکرات ایجاد میکند، چراکه یکی از دلایل به نتیجه نرسیدن مذاکرات کارشکنی کشورهای عربی و بهخصوص عربستان سعودی در روند مذاکرات بود.
در نشست «تهران و ریاض؛ از بنبست دیپلماتیک تا توافق پکن» تلاش شد که به برخی سؤالها و ابهامات در خصوص تأثیر و پیامدهای توافق جمهوری اسلامی ایران و عربستان بر روابط دوجانبه و کانونهای تنشزای منطقهای و بینالمللی بررسی شود.