نام «بر مدار مزار» از روایتهای مردمی گرفته شد
مشرق
|
یادداشت
|
شنبه، 13 اسفند 1401 - 10:34
نویسنده کتاب«بر مدار مزار» گفت: هر کس دیگری هم این کتاب و خاطرات را میخواند، این اسم به ذهنش میرسید. اینکه مزار حاج قاسم، نقطهای بود که از کل کشور که همه خود را به آنجا میرساندند.

خلاصه خبر
مطهری در ادامه درباره اهمیت خاطرات مربوط به مردم کرمان گفت: این بزرگواران برای جمعآوری خاطرات مردم، در مزار حاج قاسم در گلزار شهدای کرمان حضور داشتند و خاطرات مردمی را که به گلزار مراجعه میکردند، گردآوری میکردند.
مخصوصاً برای من و امثال من که هنوز سر مزار حاج قاسم نرفتهایم و آن فضا را درک نکردهایم.
مدیر نشر مکتب حاج قاسم ددرباره آثار منتشرشده درباره حاج قاسم و تأثیر منفی عجله ناشران در انتشار این کتابها گفت: در این سه سال ۷۵۰ عنوان کتاب در درباره حاج قاسم سلیمانی توسط ناشران مختلف منتشر شده است.
ما اسم این درونمایه اخلاقی را گذاشتهایم «عهدِ پدر»، مراد از عهد پدر برخلاف نظریههای متعارف شرق شناسانهای که جوامع شرقی را پاتریمونیال یا استثمارشده توسط پدر معرفی میکنند؛ حاکی از یک نوع پیمان مودتی بود بین پدر و فرزندان خودش، بین پدر و خانوادهای که به تعبیری بر آن حکمفرمایی میکند در این رابطه و نسبت اتفاقاً این عهد و پیمان نه تنها محدودکننده نبود اتفاقاً امکان بخش بود، بهشدت آزادیبخش بود، بهشدت توانمند میکرد.
انقلاب و عهدی که داشت نوید میداد روایتی از اسلام مکتبی بود که حتی پدر را هم زیر سایهی خودش میگرفت و میتوانست مسئولیت اخلاقیِ این جامعه را بر عهده بگیرد؛ این عهدِ انقلاب بود.
متفکری به نام «آدورنو» وجود دارد که میگوید «سرشت جوامع مدرن اصلاً تجربهی جهانِ این پدر است» یعنی جوامع مدرن، جوامعی هستند که هر نوع اقتداری از سنخ اقتدار پدر بر خانوادهی خودش، سست میشود و این جوامع و آن نحوه از آزادیای که در این جوامع ما شاهد آن هستیم آزادی از سنخ آزادی بیپدر هست.
جعفری گفت: تقریباً در همهی روایتها شاهد جملات یا اظهارنظرها یا تجاربی ازایندست هستیم: «بی بابا شدیم»، «ایران یک پدر از دست داد»، «بابا قاسم، تو پدری کن برای من» یا وصیتنامه حاج قاسم که خودش دارد ترک میکند و ما را دارد وصیت میکند به اینکه سایهی پدریِ یکدیگر را از دست ندهیم، وقتیکه میرویم در خیمهگاه گلزار شهدای کرمان حسِ خانهی پدری داریم، یا روایتی که با نام خانهی پدری شدن مزار حاج قاسم برای زوار مطرحشده «او را مانند پدرمان دوست داشتیم، مزار حاج قاسم خانهی پدریمان شده بود» و الیماشاءالله از این دست روایتها، در وضعیت مدرن یا جهانِ مدرنی که متفکرین کلاسیک آن تجربهی یک چنین جهانی را بهمثابه سست شدن هر آنچه که سخت و استوار بوده، معرفی میکنند مثلاً فرانسیس بی کن یا مارکس میگویند که مدرنیته یعنی تجربه کردن جهانی که هر آنچه که سخت است و استوار، دود میشود و به هوا میرود؛ یا به قول «آدورنو»، هر نوع اقتداری سست میشود و به تعابیر دیگری هیچ نوع اخلاق دیگری جز اخلاق لیبرال، نمیتواند پشتوانهای در یک چنین جهانی داشته باشد، سایبان انقلاب اسلامی و کسانی که در دامان این انقلاب پرورده شدهاند مثل حاج قاسم که میتوانند مسئولیت پدری ِیک جامعهای را بر عهده بگیرند، میتوانند پشتوانهای برای اخلاقی زیستن یک جامعه در دلِ یک چنین تمدنی باشند یکی از مهمترین پیامهایی است که ثبت و ضبط این صنف از تجارب میتواند به ما ارزانی کند.
آقای اشرفی نسب تماس گرفتند و از گلزار شهدای کرمان و زائران مزار حاج قاسم گفتند.
من آن موقع، با دوستانم مزار حاج قاسم رفته بودم ولی فکر نمیکردم چنین ماجرایی در کار باشد.
وی با اشاره به مصاحبههای صورت گرفته با زائران مزار حاج قاسم توسط محققان کتاب افزود: وقتی که من این روایتها را خواندم متوجه وجه تمایزی شدم که باعث شد که صبح زود خودم را به مزار حاج قاسم برسانم و مطالعاتی داشته باشم.
اینکه مزار حاج قاسم، نقطهای بود که از کل کشور حتی خارج از ایران، همه خود را به آنجا میرساندند و گرد مزار حاج قاسم قرار میگرفتند.
طرح جلد کتاب را که با توجه به اینکه میخواستیم به سالگرد حاج قاسم برسد، خواهر بنده انجام دادند.
در واقع داستان و ماجرای حضور زائران را هم آوردیم.
مخصوصاً برای من و امثال من که هنوز سر مزار حاج قاسم نرفتهایم و آن فضا را درک نکردهایم.
مدیر نشر مکتب حاج قاسم ددرباره آثار منتشرشده درباره حاج قاسم و تأثیر منفی عجله ناشران در انتشار این کتابها گفت: در این سه سال ۷۵۰ عنوان کتاب در درباره حاج قاسم سلیمانی توسط ناشران مختلف منتشر شده است.
ما اسم این درونمایه اخلاقی را گذاشتهایم «عهدِ پدر»، مراد از عهد پدر برخلاف نظریههای متعارف شرق شناسانهای که جوامع شرقی را پاتریمونیال یا استثمارشده توسط پدر معرفی میکنند؛ حاکی از یک نوع پیمان مودتی بود بین پدر و فرزندان خودش، بین پدر و خانوادهای که به تعبیری بر آن حکمفرمایی میکند در این رابطه و نسبت اتفاقاً این عهد و پیمان نه تنها محدودکننده نبود اتفاقاً امکان بخش بود، بهشدت آزادیبخش بود، بهشدت توانمند میکرد.
انقلاب و عهدی که داشت نوید میداد روایتی از اسلام مکتبی بود که حتی پدر را هم زیر سایهی خودش میگرفت و میتوانست مسئولیت اخلاقیِ این جامعه را بر عهده بگیرد؛ این عهدِ انقلاب بود.
متفکری به نام «آدورنو» وجود دارد که میگوید «سرشت جوامع مدرن اصلاً تجربهی جهانِ این پدر است» یعنی جوامع مدرن، جوامعی هستند که هر نوع اقتداری از سنخ اقتدار پدر بر خانوادهی خودش، سست میشود و این جوامع و آن نحوه از آزادیای که در این جوامع ما شاهد آن هستیم آزادی از سنخ آزادی بیپدر هست.
جعفری گفت: تقریباً در همهی روایتها شاهد جملات یا اظهارنظرها یا تجاربی ازایندست هستیم: «بی بابا شدیم»، «ایران یک پدر از دست داد»، «بابا قاسم، تو پدری کن برای من» یا وصیتنامه حاج قاسم که خودش دارد ترک میکند و ما را دارد وصیت میکند به اینکه سایهی پدریِ یکدیگر را از دست ندهیم، وقتیکه میرویم در خیمهگاه گلزار شهدای کرمان حسِ خانهی پدری داریم، یا روایتی که با نام خانهی پدری شدن مزار حاج قاسم برای زوار مطرحشده «او را مانند پدرمان دوست داشتیم، مزار حاج قاسم خانهی پدریمان شده بود» و الیماشاءالله از این دست روایتها، در وضعیت مدرن یا جهانِ مدرنی که متفکرین کلاسیک آن تجربهی یک چنین جهانی را بهمثابه سست شدن هر آنچه که سخت و استوار بوده، معرفی میکنند مثلاً فرانسیس بی کن یا مارکس میگویند که مدرنیته یعنی تجربه کردن جهانی که هر آنچه که سخت است و استوار، دود میشود و به هوا میرود؛ یا به قول «آدورنو»، هر نوع اقتداری سست میشود و به تعابیر دیگری هیچ نوع اخلاق دیگری جز اخلاق لیبرال، نمیتواند پشتوانهای در یک چنین جهانی داشته باشد، سایبان انقلاب اسلامی و کسانی که در دامان این انقلاب پرورده شدهاند مثل حاج قاسم که میتوانند مسئولیت پدری ِیک جامعهای را بر عهده بگیرند، میتوانند پشتوانهای برای اخلاقی زیستن یک جامعه در دلِ یک چنین تمدنی باشند یکی از مهمترین پیامهایی است که ثبت و ضبط این صنف از تجارب میتواند به ما ارزانی کند.
آقای اشرفی نسب تماس گرفتند و از گلزار شهدای کرمان و زائران مزار حاج قاسم گفتند.
من آن موقع، با دوستانم مزار حاج قاسم رفته بودم ولی فکر نمیکردم چنین ماجرایی در کار باشد.
وی با اشاره به مصاحبههای صورت گرفته با زائران مزار حاج قاسم توسط محققان کتاب افزود: وقتی که من این روایتها را خواندم متوجه وجه تمایزی شدم که باعث شد که صبح زود خودم را به مزار حاج قاسم برسانم و مطالعاتی داشته باشم.
اینکه مزار حاج قاسم، نقطهای بود که از کل کشور حتی خارج از ایران، همه خود را به آنجا میرساندند و گرد مزار حاج قاسم قرار میگرفتند.
طرح جلد کتاب را که با توجه به اینکه میخواستیم به سالگرد حاج قاسم برسد، خواهر بنده انجام دادند.
در واقع داستان و ماجرای حضور زائران را هم آوردیم.