خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 02 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

«حسینیه معلّی» معطّر به منقبت خوانی افغانستانی در وصف امیرمؤمنان علی (ع)- اخبار رادیو و تلویزیون - اخبار فرهنگی تسنیم

تسنیم | بین‌الملل، فرهنگی و هنری | سه شنبه، 09 اسفند 1401 - 17:30
فصل سوم برنامه تلویزیونی «حسینیه معلّی» که گرمابخش شب های اسفند 1401 شده است، در آخرین اجرای شب پنجم خود به «منقبت خوانی» افغانستانی اختصاص یافت.
علي،افغانستاني،آئيني،حسينيه،السلام،ميزبان،ماه،برنامه،اميرمؤم ...

به گزارش دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم؛ در شب‌های اسفند 1401 که مصادف با ایام ماه شعبان شده است، برنامه تلویزیونی «حسینیه معلّی» با فصل سوم خود میزبان بیننده‌های شبکه سوم سیماست.
این برنامه چنان که پیش‌تر فرصت ارائه به مداحان افغانستانی را داده بود، در سری جدید خود نیز میزبان شمار دیگری از مهاجرین افغانستانی برای ارائه برنامه‌های آئینی و سنتی آنان بوده است.
در آخرین برنامه‌ای که «حسینیه معلّی» میزبان شماری از مهاجرین همسایه شرقی بود، نوای «منقبت‌خوانی» فضای برنامه «معلّی» را به عطر مناقب امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام)، معطّر ساخت.
«منقبت‌خوانی»، آئینی شناخته شده در میان شیعیان ایران و افغانستان با قدمتی دیرینه است که برخی سابقه آن را به قرن ششم هجری بازمی‌گردانند.
«منقبت‌خوانی» در عرف به گونه‌ای از ستایشگری مذهبی و روایات حماسی، آئینی، مذهبی و هنری گفته می‌شود که «منقبت‌خوان» اشعار شاعران در ستایش صفات الهی و مقامات پیامبر(ص) و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) را با لحن و صدای زیبا اجرا می‌کند.
منقبت‌خوان افغانستانی که شب گذشته در «حسینیه معلی» به اجرا پرداخت، شعر ذیل را در وصف امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) زمزمه کرد:
علی امام من است و منم غلام علی[علیه السلام]
هزار جان گرامی فدای نام علی[علیه السلام]
کسی که دل را به آب مهر علی[علیه السلام] صفا نماید
خدایش برایش به روز محشر شراب کوثر عطا نماید
خوشا به حال کسی که باشد ولای حیدر سبیل راهش
ز بعد مردن به هر عقوبت چسان هراس از کجا نماید
زهی امیری که روز هیجاء(کارزار) به ضرب خنجر ز قوم کافر
زره بدرد، کلاه رباید، بقا زداید، فنا نماید
فلک ز بهر غلامی او زکهکشان و ز ماه و خورشید
کمر ببندد، سپر ستاند، علم بگیرد، بپا نماید
کف عطایش به گاه بخشش، به سائلان ضعیف و مضطر
کَرم گشاید، گره گشاید، سخا نماید
چو جای گیرد به پشت دلدل، به ماه و ماهی فتد تزلزل
ز هیبت او کجا تحمل وجود ارض و سما نماید
انتهای پیام/