«آرایش انقلابی حداکثری» در سپاه پاسداران انقلاب
سپاه پاسداران انقلاب، «آرایش انقلابی حداکثری» یافته است؛ چنانکه این وضع در مقایسه با همه دورههای قبلی، مثالزدنی و چشمگیر است.

به گزارش خبرنگار تشکلهای دانشگاهی خبرگزاری فارس؛ مهدی جمشیدی عضوِ هیأت علمی پژوهشگاهِ فرهنگ و اندیشۀ اسلامی طی یادداشتی نوشت: سپاهِ پاسداران انقلاب، «آرایشِ انقلابیِ حداکثری» یافته است؛ چنانکه این وضع در مقایسه با همۀ دورههای قبلی، مثالزدنی و چشمگیر است.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
[1].
بر گسترۀ «پیشرویها»ی انقلاب در عرصههای جهانی، افزوده خواهد شد
تغییرِ ترکیبِ فرماندهانِ عالی در سپاهِ پاسدارانِ انقلاب، همزمان شد با آغازِ گامِ دوّمِ انقلاب، و این همزمانی، در صورتبندیِ آن، مؤثّر واقع شد و چهرههایی در این دوره از حیاتِ این نهادِ انقلابی، زمامِ آن را بهدست گرفتند که از لحاظِ «انقلابیگری» و «روحیّۀ انقلابی»، «قلّهنشین» و «کمنظیر» هستند؛ کسانیکه در مقامِ دفاعِ از انقلاب، کمترین تردیدی به خود راه نمیدهند و «صریح» و «قاطعانه»، نظر میدهند و عمل میکنند.
ازاینرو، باید گفت سپاهِ پاسدارانِ انقلاب، «آرایشِ انقلابیِ حداکثری» یافته است؛ چنانکه این وضع در مقایسه با همۀ دورههای قبلی، مثالزدنی و چشمگیر است.
امّا دشمن که بهغلط و از سرِ حماقت، انتظار داشت که اینبار، رهبرِ انقلاب، گرفتارِ محافظهکاری شود و متناسب با حجمِ فزایندۀ تهدیدهای پوشالی و شعاری، از ضریبِ «مواضع و انتخابهای انقلابی» بکاهد، سخت دچارِ حیرت شده و از «آرایشِ انقلابیِ حداکثری»، بهعنوانِ «آرایشِ جنگی» یاد میکند، حالآنکه وقتی هیچ جنگی در میانِ نیست، برگزیدنِ سرآمدانِ جنگاور، بیمعنی است!
دشمنِ کودن و سفیه، حتّی از تصریحاتِ رهبرِ انقلاب دربارۀ تکالیفِ و وظایفِ «انقلابی» و «جهانیِ» سپاهِ پاسدارانِ انقلاب، درنیافته که بنا به تصوّرِ ایشان، قرار نیست ایران در این دورۀ تاریخی، از درون و بهواسطۀ تجاوزِ دیگران، دچارِ مخاطره و چالش شود، بلکه مسأله این است که انقلاب باید بر گسترۀ «پیشرویها»ی خویش در عرصههای جهانی بیفزاید و در پیِ «فتحِ سنگرهای کلیدی جهان» باشد.
بنابراین، سخن بر سرِ برداشتنِ گامِ بلندتر و جهشوار است، نه در موضعِ دفاع و انفعال فرورفتن و در انتظارِ تهاجمِ نظامیِ دولتِ بیخِردِ ایالاتِ متحده نشستن.
[2].
انقلاب، در معرکۀ سرنوشتسازِ «جنگِ ارادهها» قرار گرفته است
هرچه دشمن بیشتر میکوشد از طریقِ «متراکمکردنِ فشارها»، آیتالله خامنهای را «مرعوب» و «منفعل» کند تا ایشان از «مواضعِ انقلابی»اش عقبنشینی نمایند و «خطوطِ قرمزِ» خویش را زیرِ پا گذارند، ایشان نه فقط قدمی به پس نمینهد، بلکه بر غلظتِ «لحنِ انقلابیِ» خویش میافزاید و با «اعتماد بهنفس» و «اقتدارِ» بیشتری سخن میگوید و دشمن را بیشتر، «تحقیر» میکند.
در واقع، رهبرِ انقلاب بهدرستی دریافته که انقلاب، در معرکۀ «جنگِ ارادهها» قرار گرفته است؛ معرکهای که در آن، طرفی کامیاب خواهد شد که نهراسد و عقبنشینی نکند و خویش را نبازد.
جنگِ ارادهها یعنی نزاعِ میانِ «عزمها» و «خواستهها»ی دو طرف، و دراینمیان، آنکه از «قوّتِ روحیِ بیشتر»ی برخوردار باشد و با «غضب» و «تندی» و «رجزخوانیِ» طرفِ دیگر، صحنه را خالی نکند، برنده خواهد بود.
امروز، جنگِ میانِ ما با ایالاتِ متحده، جنگی از این دست است، نه چیزی که رسانههای دشمن از آن سخن میگویند.
[3].
«قاطعیّت» و «امیدِ» مؤمنانه، همۀ وجودِ رهبرِ انقلاب را فراگرفته است
به کلمات و عبارات و لحنِ رهبرِ انقلاب در طولِ سالهای اخیر نگاه کنید: نهتنها کمترین سستی و تزلزلی احساس نمیکنید، بلکه گویا «قاطعیّت» و «روشنبینی» و «امید»، همۀ وجودِ ایشان را فراگرفته است.
ایشان چهرهای از انقلاب و نظامِ اسلامی و مردمِ ایران و وضعِ اجتماعیِ آن ارائه میکند که بسیار، «دلانگیز» و «غرورآفرین» است؛ او ایران را سرشار از «ظرفیّتها و بضاعتهای خیرهکننده» معرفی میکند که حتّی در سختترین شرایطِ تحریمی، میتوانند ما را از گردنهها و پیچهای دشوار، عبور دهند و به سطوحِ عالیِ تمدّنی برسانند و از آن سو، هرچه زمان میگذرد، ایشان بیشتر زبان به «صراحت» میگشاید و از «باطنِ پوسیده و پوکِ دشمن»، پردهبرداری میکند و به «تحقیر» و «تمسخرِ» خاماندیشیها و نسنجیدهگوییها و محاسباتِ حماقتبارش میپردازد؛ دشمنی که سودای جهانِ تکقطبی را در سر میپروراند و هیچ رقیبی را برنمیتابد و با هیچ دولتی، مناسباتِ محترمانه و برابر ندارد.
این گفته که امروز، «احمقهای درجۀ اوّل» بر ایالاتِ متحده حاکم هستند و این کشور، رو به «درّۀ انحطاط و سقوط» دارد و به «پایانِ» خویش نزدیک میشود، سخنی نیست که ایالاتِ متحده، آن را بیپاسخ بنهد، امّا در برابرِ رهبرِ انقلاب، اینچنین سردرگم و پریشانحال شده که نمیداند چه کند.
این جسارت و شهامت، حاصلِ انقلابِ کبیرِ اسلامی است و درسآموزی از منطقِ متقن و ربّانیِ امام خمینی.
آیتالله خامنهای، هم میداند ایران به کدامسو در حرکت است و چه آیندهای خواهد داشت، و هم میداند ایالاتِ متحده، گرفتارِ چه بحرانها و دشواریهایی است و در نهایت، به کجا خواهد رسید، و چون چنین «درکِ راهبردی» از معادلات و متغیرها دارد، با «اطمینانخاطر» و «مقتدرانه»، صحنۀ پیچیدۀ این بازیِ سیاسیِ تاریخی را، تدبیر میکند، و اگر تعجب نمیکنید، باید بگویم «بازیسازی» و «بازیگردانی» میکند.
[4].
فشارهای حداکثری، «عزم مقاومتطلبانه» رهبر انقلاب را شدت بخشیده است
عصبانیّت و کینۀ دشمن از سپاهِ پاسداران انقلاب، قابلفهم است؛ این نهاد، همانند «حلقه مکمل» و گاه حتّی «حلقه بدیل»، ضعفها و نقصانهای ساختارهای رسمی را از طریقِ ایفای «نقش موازی»، برطرف میکند و بهاین واسطه، انقلاب را مستقر و مقتدر، نگاه میدارد.
حال تصوّر کنید در زمانهای که فشارها و خباثتهای ایالات متحده، به اوجِ خود رسیده و راهبردپردازان سیاسی و امنیتی آن، به این نتیجه دست یافتهاند که چنانچه در سالِ نودوهشت، مسیرِ ایجاد و اعمال «فشارهای حداکثری» را در پیش گیرند، انقلاب زانو خواهد زد و کابوسِ چهلسالۀ ایالات متحده، به پایان خواهد رسید، آیتالله خامنهای دست به انتصاباتی میزند که حاکی از پدید آمدن «آرایش انقلابی حداکثری» در سپاه پاسداران انقلاب است.
این پاسخِ متقابل، بدان معنی است که «شدت یافتن فشارها»، بر «استواری عزم و جزمیّتِ ارادۀ ایشان» افزوده و او بنا دارد تمام «ظرفیتها» و «استعدادها»ی را در راستای «مقاومت» بهکار بگیرد.
پس فشارهای حداکثری، نهتنها به «فروپاشی اراده ایشان» نینجامید، بلکه فکر «مقاومت» را در ذهن وی، پررنگتر کرد.
[5].
زمانه زمینهسازی برای استقرار «دولت جوان و حزباللهی» فرارسیده است
امّا «آرایش انقلابی حداکثری»، فقط به سپاه پاسداران انقلاب محدود نشده است؛ رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با دانشجویان، بهصراحت از آنها خواست که زمینههای لازم برای مستقرشدن یک «دولت جوان و حزباللهی» را فراهم کنند!
این بهمعنیِ آن است که ایشان نهتنها تصوّر نمیکند انقلاب، دچار «بنبست» شده و دیگر توانی برای «حرکت» و «ماندن» ندارد، بلکه در اندیشۀ تدارکِ بسترها و مقدّمات لازم برای «پیشرویها و تحرّکاتِ هرچه بیشتر انقلاب» است.
اگر انقلاب در لبۀ پرتگاه قرار گرفته و نفسهایش به شماره افتاده و امیدی به آیندۀ آن نیست، نباید اینچنین «بیپروا» و «جسور» بود، امّا ایشان، چنین برداشتی ندارد.
از نظر ایشان، انقلاب، دچار ضعف و فتور نشده و مسأله مرگ و زندگی انقلاب، در میان نیست؛ انقلاب، «زنده» و «بانشاط» است و تاکنون، روند تکاملی داشته و معجزات فراوانی خلق کرده و برخلاف القائات پوچ دشمن، اینبار نیز از حادثه، جان سالم به در خواهد برد و دشمن، همانند گذشته، با سرافکندگی و خجلت، صحنه را ترک خواهد کرد.
«واقعیّتها»، بهنفعِ انقلاب در حالِ شکلگیری هستند و نباید از «نوسانهای مقطعی» و «تکانههای موردی»، نتایج کلان گرفت و بر طبلِ ناامیدی کوفت.
آیتالله خامنهای چون خود را در محاصرۀ «جزئیّات گمراهکننده» و «تلقینهای یأسآلود» قرار نداده و میتواند از «افق بلند»، به انقلاب بنگرد و صدای «واقعیّتهای تکاملی و درخشان» را بشنود، چنین هندسهای را ترسیم کرده و از چنین آیندهای خبر میدهد.
آری، ما در آستانه فتوحات عمده و معجزهآسای تاریخ قدسی انقلاب قرار گرفتهایم و در تقدیر ماست که شاهدِ اتّفاقات بزرگی باشیم که بهتدریج، از راه میرسند و نظم دیگری را برپا میکنند.»
انتهای پیام/