از لبنان تا اردوگاه اشرف؛ روایت یک نیروی نفوذی از شست وشوی مغزی در سازمان مجاهدین/ عشق به امام(ره) زندگی شیخ ماجد را تغییر داد- اخبار ادبیات و نشر - اخبار فرهنگی تسنیم
تسنیم
|
فرهنگی و هنری
|
چهارشنبه، 05 بهمن 1401 - 13:13
نویسنده کتاب «شبیه دیوارها» با اشاره به خاطرات شیخ ماجد، راوی لبنانی این اثر، به فرایند شست وشوی مغزی در سازمان مجاهدین برای جذب اسرا اشاره کرد.

خلاصه خبر
اما پدرم تاریخ تولدم را برای 31 شهریور 1361 گرفته است.
انتشارات خط مقدم به تازگی کتاب «شبیه دیوارها» را از این نویسنده منتشر کرده است؛ کتابی که در آن سرگذشت شیخ ماجد، رزمنده لبنانی، از جبهه و پس از آن از حضور در اشرف روایت میشود.
با خواندن همین چند سطر عطش شناختن شیخ ماجد سلیمان که راوی اصلی کتاب بود، دوباره سراغم آمد و تصمیم گرفتم خاطرات این آزاده لبنانی را بنویسم.
با توجه به این امر، تصمیم گرفتم که با شیخ ماجد گفتوگویی انجام دهم.
پس از مدتی آقای شیخ ماجد به ایران آمد و یکهفتهای در ایران حضور داشت.
در این یک هفته از ساعت هشت صبح تا 10 شب در کنار آقای شیخ ماجد سیلمان بودم تا خاطراتش را ثبت و ضبط کنم.
او به دلیل مسئولیتی که در لبنان داشت، فرصت بسیار کمی داشت که در تهران بماند؛ برای همین موضوع و زمان روایت و مصاحبهام را به زمان آمدن شیخ ماجد به ایران و دوران اسارت او اختصاص دادم؛ یعنی تقریباً از تابستان 1359 تا پاییز 1369 که به لبنان برمیگردد.
بر این اساس، برای شناخت خانواده شیخ ماجد، فضای تربیتی او و شناخت فرهنگ و خرده فرهنگهای کشور لبنان 20 روز به لبنان رفتم و در این مدت با راوی زندگی کردم و با خانواده، همکلاسیها و دوستان شیخ ماجد همصحبت شدم تا به تفکر انقلابی بودن او و درونیات ذهنیاش برسم که چرا او در نوجوانی آن تصمیمات را گرفته است.
تلاش داشتم در کتابم روایت صادق و بیغل و غش از شیخ ماجد نشان دهم.
رسیدن به این امر مستلزم این بود که من در محل زندگی راوی حضور داشته باشم؛ به همین دلیل به لبنان رفتم تا بتوانم خاطرات دوران کودکی و خانوادگی او را نیز ثبت کنم.
*تسنیم: شیخ ماجد به عنوان یک نیروی نفوذی وارد اشرف شد.
از طرفی هم عموی ناتنیاش با نام نواف الحاج سلیمان سفیر عراق در بحرین و مدتی هم مشاور سفیر عراق در ونزوئلا بود.پس شناخت او از تفکرات حزب بعث کامل و جامع بوده است.
البته من معتقدم که شیخ ماجد نه به عنوان نیروی اطلاعاتی یا نفوذی، بلکه بهعنوان یک نیروی دلسوز برای جمهوری اسلامی و از سر اعتقادات دینی و ملی وارد اردوگاه اشرف میشود.
شیخ ماجد شروع میکند به آگاهسازی که اینها چه کسانی هستند، چه تفکراتی دارند و در پی چه کاری هستند...
از سوی دیگر، منافقین توانستند از شرایط سخت اسارت رزمندگان ایرانی به نفع خود استفاده کنند و تاجایی که امکان داشت، برخی از اسرا را به سمت خود بکشانند؛ البته برخی دیگر مانند شیخ ماجد بودهاند که با وجود حضور در سازمان، به یک قهرمان اسلامی برای ما تبدیل میشوند.
شیخ ماجد بدون هیچگونه چشمداشتی به دل منافقین و اردوگاه اشرف نفوذ میکند و با شناختی از آنها دارد شروع میکند علیه منافقین مبارزه و تبلیغ کند.
در خاطرات شیخ ماجد میبینیم که چقدر سازمان بچههای کم سن و سال را به کارهای متفاوتی واداشته است.
شیخ ماجد هم آن زمان سنی نداشت، امثال شیخ ماجد چطور جلوی نفس خود را گرفتند؟
*در واقع سازمان از خلأهای عاطفی اسرا استفاده میکرد.
*تسنیم: شیخ ماجد به عنوان نیروی اطلاعاتی و نفوذی وارد اشرف شدند، حضور ایشان چه دستاوردی داشته است؟
شیخ ماجد هموطن ما نبوده، بلکه از سر مسلمان بودن، وارد این مسیر شد؛ بنابراین عنصر «دین» در این تصمیم پررنگ است.
این جدا شدن برای شیخ ماجد و دیگران چگونه بود؟
در کنار این، موضوع دیگری نیز شیخ ماجد را اذیت میکند و آن نگاههایی است که پس از خروج از اشرف و بازگشت به ایران شاهدش است.
پس از آن، تهمتها و نگاههای نادرست به ایشان در لبنان و ایران ادامه داشت تا اینکه آیتالله تسخیری در لبنان شیخ ماجد را میبیند و ماجرای او را به رهبر معظم انقلاب منتقل میکند.
آقای ابوترابی نیز شیخ ماجد را کامل میشناخت و میدانست که چه کارهایی در اردوگاههای عراق، عنبر و رمادی انجام داده است.
همین موضوع سبب میشود که شیخ ماجد دوباره به حزبالله لبنان برود، اما متأسفانه همچنان از امتیازاتی که به اسرا تعلق میگرفت، محروم بوده است.
این شرایط در حالی است که شیخ ماجد در سوریه حضور داشت و بعد از پیروزی انقلاب، به عشق امام(ره) به ایران میآید.
شرایط زندگی شیخ ماجد در حال حاضر چندان مناسب نیست؛ این در حالی است که پنج فرزند دارد و هر کدام از آنها در آستانه ازدواج هستند.
شیخ ماجد در همان ابتدا که به اسارت درآمد، میتوانست به همه چیز پشت پا بزند و بگوید من لبنانی هستم، من را به زور و اجبار به جبهه آوردهاند.
در میانه اسارت بود که دولت عراق متوجه شد که عموی شیخ ماجد دارای سمت است، به شیخ ماجد پیشنهاد میدهد که جلوی تلویزیون بیاید و به امام(ره) توهین کند، در این صورت میتواند کشوری مانند فرانسه را برای زندگی انتخاب کند.
اما شیخ ماجد چه جوابی میدهد؟
تفاوت شیخ ماجد با اسرای دیگری که از سازمان جدا شدند، در همین مسائل است.
از جمله مواردی است که او را با سایر اسرا متمایز میکند.
انتشارات خط مقدم به تازگی کتاب «شبیه دیوارها» را از این نویسنده منتشر کرده است؛ کتابی که در آن سرگذشت شیخ ماجد، رزمنده لبنانی، از جبهه و پس از آن از حضور در اشرف روایت میشود.
با خواندن همین چند سطر عطش شناختن شیخ ماجد سلیمان که راوی اصلی کتاب بود، دوباره سراغم آمد و تصمیم گرفتم خاطرات این آزاده لبنانی را بنویسم.
با توجه به این امر، تصمیم گرفتم که با شیخ ماجد گفتوگویی انجام دهم.
پس از مدتی آقای شیخ ماجد به ایران آمد و یکهفتهای در ایران حضور داشت.
در این یک هفته از ساعت هشت صبح تا 10 شب در کنار آقای شیخ ماجد سیلمان بودم تا خاطراتش را ثبت و ضبط کنم.
او به دلیل مسئولیتی که در لبنان داشت، فرصت بسیار کمی داشت که در تهران بماند؛ برای همین موضوع و زمان روایت و مصاحبهام را به زمان آمدن شیخ ماجد به ایران و دوران اسارت او اختصاص دادم؛ یعنی تقریباً از تابستان 1359 تا پاییز 1369 که به لبنان برمیگردد.
بر این اساس، برای شناخت خانواده شیخ ماجد، فضای تربیتی او و شناخت فرهنگ و خرده فرهنگهای کشور لبنان 20 روز به لبنان رفتم و در این مدت با راوی زندگی کردم و با خانواده، همکلاسیها و دوستان شیخ ماجد همصحبت شدم تا به تفکر انقلابی بودن او و درونیات ذهنیاش برسم که چرا او در نوجوانی آن تصمیمات را گرفته است.
تلاش داشتم در کتابم روایت صادق و بیغل و غش از شیخ ماجد نشان دهم.
رسیدن به این امر مستلزم این بود که من در محل زندگی راوی حضور داشته باشم؛ به همین دلیل به لبنان رفتم تا بتوانم خاطرات دوران کودکی و خانوادگی او را نیز ثبت کنم.
*تسنیم: شیخ ماجد به عنوان یک نیروی نفوذی وارد اشرف شد.
از طرفی هم عموی ناتنیاش با نام نواف الحاج سلیمان سفیر عراق در بحرین و مدتی هم مشاور سفیر عراق در ونزوئلا بود.پس شناخت او از تفکرات حزب بعث کامل و جامع بوده است.
البته من معتقدم که شیخ ماجد نه به عنوان نیروی اطلاعاتی یا نفوذی، بلکه بهعنوان یک نیروی دلسوز برای جمهوری اسلامی و از سر اعتقادات دینی و ملی وارد اردوگاه اشرف میشود.
شیخ ماجد شروع میکند به آگاهسازی که اینها چه کسانی هستند، چه تفکراتی دارند و در پی چه کاری هستند...
از سوی دیگر، منافقین توانستند از شرایط سخت اسارت رزمندگان ایرانی به نفع خود استفاده کنند و تاجایی که امکان داشت، برخی از اسرا را به سمت خود بکشانند؛ البته برخی دیگر مانند شیخ ماجد بودهاند که با وجود حضور در سازمان، به یک قهرمان اسلامی برای ما تبدیل میشوند.
شیخ ماجد بدون هیچگونه چشمداشتی به دل منافقین و اردوگاه اشرف نفوذ میکند و با شناختی از آنها دارد شروع میکند علیه منافقین مبارزه و تبلیغ کند.
در خاطرات شیخ ماجد میبینیم که چقدر سازمان بچههای کم سن و سال را به کارهای متفاوتی واداشته است.
شیخ ماجد هم آن زمان سنی نداشت، امثال شیخ ماجد چطور جلوی نفس خود را گرفتند؟
*در واقع سازمان از خلأهای عاطفی اسرا استفاده میکرد.
*تسنیم: شیخ ماجد به عنوان نیروی اطلاعاتی و نفوذی وارد اشرف شدند، حضور ایشان چه دستاوردی داشته است؟
شیخ ماجد هموطن ما نبوده، بلکه از سر مسلمان بودن، وارد این مسیر شد؛ بنابراین عنصر «دین» در این تصمیم پررنگ است.
این جدا شدن برای شیخ ماجد و دیگران چگونه بود؟
در کنار این، موضوع دیگری نیز شیخ ماجد را اذیت میکند و آن نگاههایی است که پس از خروج از اشرف و بازگشت به ایران شاهدش است.
پس از آن، تهمتها و نگاههای نادرست به ایشان در لبنان و ایران ادامه داشت تا اینکه آیتالله تسخیری در لبنان شیخ ماجد را میبیند و ماجرای او را به رهبر معظم انقلاب منتقل میکند.
آقای ابوترابی نیز شیخ ماجد را کامل میشناخت و میدانست که چه کارهایی در اردوگاههای عراق، عنبر و رمادی انجام داده است.
همین موضوع سبب میشود که شیخ ماجد دوباره به حزبالله لبنان برود، اما متأسفانه همچنان از امتیازاتی که به اسرا تعلق میگرفت، محروم بوده است.
این شرایط در حالی است که شیخ ماجد در سوریه حضور داشت و بعد از پیروزی انقلاب، به عشق امام(ره) به ایران میآید.
شرایط زندگی شیخ ماجد در حال حاضر چندان مناسب نیست؛ این در حالی است که پنج فرزند دارد و هر کدام از آنها در آستانه ازدواج هستند.
شیخ ماجد در همان ابتدا که به اسارت درآمد، میتوانست به همه چیز پشت پا بزند و بگوید من لبنانی هستم، من را به زور و اجبار به جبهه آوردهاند.
در میانه اسارت بود که دولت عراق متوجه شد که عموی شیخ ماجد دارای سمت است، به شیخ ماجد پیشنهاد میدهد که جلوی تلویزیون بیاید و به امام(ره) توهین کند، در این صورت میتواند کشوری مانند فرانسه را برای زندگی انتخاب کند.
اما شیخ ماجد چه جوابی میدهد؟
تفاوت شیخ ماجد با اسرای دیگری که از سازمان جدا شدند، در همین مسائل است.
از جمله مواردی است که او را با سایر اسرا متمایز میکند.