روایت جانباز شهرکردی از عملیات بیتالمقدس + فیلم
فریدون حداد سامانی رزمنده و جانباز عملیات بیتالمقدس در خرمشهر روایاتی از معجزه قرآن در نجات جانش و اقتدار ارتش جمهوری اسلامی ایران در آزادسازی خرمشهر میگوید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرکرد، عملیات بیتالمقدس یکی از عظیمترین عملیاتهای رزمندگان اسلام بود که لشکر غول پیکر بعثیها را در هم شکست و زمینگیر کرد.
عملیاتی که در آن بیش از 50 هزار کیلومتر مربع از خاک پاک میهن اسلامی از دشمن پس گرفته شد و اقتدار ایران اسلامی بر تمامی جهانیان نمایان شد.
عملیات بیتالمقدس در خرمشهر به وقوع پیوست؛ سرزمینی خرم که قطرات سرخ خون رزمندگان اسلام همچون شبنم بر خاک آن ریخته و خونین شهری را رقم زد.
خاک خرمشهر شاهد حکایتهایی شنیدنی از مقاومتهای سخت رزمندگان اسلام است که برخی از آنها را تا به حال نشنیدهایم.
یکی از رزمندگان و جانبازان عملیات خرمشهر روایاتی را از آن دوران در سینه خود همچون گنجینه اسرار نگه داشته است.
جانبازی که تلاشهای بسیاری را در جهت انتقال فرهنگ ایثار، مقاومت و شهادت به هم استانیهایش کرده است.
پدری مهربان که ترکشهای به یادگار مانده از دوران جنگ را همچون فرزندانش بر آغوش خود داشته و همیشه و همه جا همراهشان است.
عکاسی که بسیاری از وقایع آن زمان را به تصویر کشیده و امروزه ما شاهد آن عکسهای معروف هستیم.
فریدون حداد سامانی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در شهرکرد، روایات و حکایات زیبایی را از جنگ دفاع مقدس و عملیات بیتالمقدس بازگو کرده که به شرح آن میپردازیم.
تسنیم: خود را معرفی کرده و در چه سنی به جبهه جنگ اعزام شدید؟
فریدون حداد سامانی هستم 2 سال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی به خدمت مقدس سربازی رفتم، 6 ماه از خدمت سربازیام مانده بود که جنگ دفاع مقدس شروع شد و در سن 21 سالگی به اختیار خودم برای دفاع از میهن اسلامی و انجام دستور و فرمایش امام راحل(ره) به جبهههای غرب اعزام شدم.
در اوایل اعزام به جبهه در مهران بودم.
مهران یک بار به دست عراقیها افتاد اما موفق شدیم آن را از دست دشمن گرفته و در آنجا مستقر شویم.
3 ماه در مهران در قابل دشمن مقاومت کرده و در زمینه روحیه دادن به رزمندگان تلاشهای بسیاری کردم همچنین گاهی اوقات پیش نماز آنها میشدم.
دعاخوانی و مناجاتخوانی رزمندگان در تمام روزهای جنگ به ویژه شبهای عملیات ترک نمیشد.
بعد از پایان خدمت سربازی و 10 روز استراحت و زیارت امام رضا(ع)، مجدد به جبهه اعزام شدم.
در نخستین مرحله، عملیات ثامنالائمه در جنوب کشور آغاز و منجر به آزادی سوسنگرد شد.
بعد از عملیات ثامنالائمه، عملیات فتحالمبین به عنوان بزرگترین عملیات دنیا شروع شد.
کشورهای ابرقدرتی که در این جنگ با عراق همکاری داشتند، در عملیات فتحالمبین به وحشت افتاده و متعجب از اینکه چگونه ایران در این عملیات بزرگ 150 کیلومتری توانست بیش از 30 هزار نیروی ارتشی و بالغ بر 156 تانک را به صورت سالم از آن خود کرده و پیروز شود.
عراق فکر میکرد قسمتهایی از دهلاویه، سوسنگرد و میمک را میتواند به راحتی به تصرف خود درآورد که به این گونه نشد.
تسنیم: در مورد عملیات بزرگ فتحالمبین توضیحات بیشتری بگوئید.
حداد سامانی: عملیات فتحالمبین در سال 60 همزمان با عید نوروز، قبل از اینکه آغاز شود لو رفت، دشمنان از آن مطلع گشته و با گردان زرهی به ما حمله کردند.
ما اجازه ورود بعثیها را به منطقه داده و زمان ورود آنها به زمین، هیچ گونه تیراندازی انجام ندادیم بنابراین آنها تصور کردند که ایرانیها عقبنشینی کردهاند اما بعد از ورود عراقیها به منطقه، رزمندگان اسلام به سمت آنها حمله و آنها را محاصره کرده و تا ساعت 5 صبح در مقابل آنها مقاومت کردیم.
یک نفر از گردان زرهی بعثیها نتوانست فرار کند، تمام نیروها اسیر شده و اسلحههایشان جمعآوری شد.
همچنین افرادی را که مقاومت میکردند، کشته و نابود کردیم.
آنجا بود که یک عملیات بزرگ در تاریخ به نام عملیات «فتحالمبین» به پیروزی میهن ایران اسلامی انجام شد.
بعد از عملیات فتحالمبین به دلیل گمراه کردن عراقیها چندین عملیات دیگر اعم از «والفجر» و «خیبر» برپا کردیم.
من در 26 عملیات شرکت کرده و در هر عملیات نیز ترکش خوردم که بیشتر این ترکشها هنوز در بدنم وجود دارند و یادگاران آن زمان هستند.
تسنیم: از عملیات «بیتالمقدس» خرمشهر بگوئید.
حداد سامانی: 4 ماه قبل از عملیات بیتالمقدس خرمشهر، برنامهریزی دقیقی جهت فتح آن شهر انجام شد و ما از 4 محور عملیاتی کرخه، کارون، شمال شرقی خرمشهر و اروندرود به عراق حمله کردیم.
بیشتر زمینهای در اختیار رزمندگان ایران، مسطح بود و ما نمیتوانستیم عملیاتهای زرهی و توپخانهای انجام دهیم زیرا در معرض دید دشمن بود و به دلیل همین مسطح بودن زمینها، در این مناطق شهدای زیادی را تقدیم اسلام کردیم.
تسنیم: خاطرهای را از این عملیات که بیشتر در ذهنتان مانده است، تعریف کنید.
حداد سامانی: نخستین قدم عملیاتی که برای فتح خرمشهر برداشتیم، 4 ماه قبل از 3 خرداد از شمال شرقی خرمشهر به این منطقه وارد شدیم.
در مسیر پیش رویمان، یک پد خندق (خاکریز عمیق) وجود داشت.
شب قبل از عملیات بود؛ یک سنگر عراقی در نزدیکی پد خندق وجود داشت که نیروهای بعثی به دلیل ترس، آنجا را ترک کرده بودند.
در بین راه در مسیر پدافند بینالمللی قسمتی وجود داشت که تدارکات دشمن از آنجا حمل و نقل میشد.
من دیدم یک خودرو با احتیاط از آن مسیر حرکت کرده و به جلو میآمد.
ما از پشت خاکریز بیرون آمده و جلوی خودرو را گرفتیم.
آن خوردو نیز حامل غذاهای بسیار زیادی بود که برای نیروهای بعثی میبردند و مجدد غذاهای آن خودرو را برای رزمندگان خودمان فرستادیم.
این خاطره جالبی از آن شب به یادماندنی است که فراموش نمیشود.
تسنیم: یکی از اتفاقات عجیب که در زمان جنگ برایتان افتاد، چه بود؟
حداد سامانی:یکی از روزهای جنگ در جبهه در سنگر نشسته بودم، ناگهان یک ضربه شدید و سنگین به سینهام وارد شد، افتادم و از هوش رفتم.
وقتی به هوش آمدم، بچهها بالای سرم بودند.
گفتند: «تو که تیر نخوردهای، پس چرا افتادی و از هوش رفتی؟» بدنم را چک کردم، دیدم خونریزی ندارم.
اما سمت قلبم درد میکرد.
دستم را به سمت قلبم بردم و ناگهان به قرآن جیبی داخل جیب لباسم برخوردم.
قرآن را درآوردم، دیدم دو فشنگ به قرآن اصابت کرده، از جلد قرآن گذشته اما به آیههای قرآن نرسیده است.
قرآن را با همان فشنگهایی که در جلدش بود، نگه داشتم و اکنون در حسینه و نمایشگاهی که از وسایل به جامانده از جبهه و شهدا برپا کردهام، برای بازدید گذاشتهام.
تسنیم: اقدام عراق بعد از شکست در عملیات فتحالمبین و تصرف خرمشهر چه بود؟
حداد سامانی: دشمن بعد از شکت در عملیات فتحالمبین و قبل از شروع عملیات بیتالمقدس، 6 لشکر زرهی از جنوب کرخه تا هویزه، 5 لشکر مکانیزه از غرب اهواز تا روستای سید عبود، 11 لشکر پیاده از سید عبود تا خرمشهر و تیپهای 22، 44، 48 و 52 را مخصوص حفاظت از خرمشهر در منطقه مستقر کرده بود.
تسنیم: حال و هوای آن زمان و عملیات بیتالمقدس چطور بود؟
حداد سامانی: رمز عملیاتی «بسم الله الرحمن الرحیم، بسمالله القاسم الجبارین، یا علی بن ابیطالب یا علیبن ابیطالب یا علی بن ابیطالب» بر تمام رزمندگان سپاهی، ارتشی و بسیجی اعلام و عملیات بیتالمقدس آغاز شد.
عملیات از سمت نیزارها و شمال شرقی خرمشهر آغاز شد.
بیشتر رزمندگانی که در این قسمت شهید شده بودند، بر روی آبها منطقه شناور بودند.
در قسمتی از خرمشهر، پل شکسته بود و نیروهای ارتشی طی یک حرکت بسیار عالی و سریع، پل متحرکی را برای حرکت رزمندگان و پیشروی تانکها و نفربرها ساختند که این حرکت به آزادسازی خرمشهر کمک زیادی کرد.
پس از طی مسیرهای صعبالعبور، سیمهای خاردار و مناطق مین و نابودی نیروهای بعثی، به مسجد جامع خرمشهر رسیدیم.
در آن زمان با تصویر زیبا و به یادماندنی روبهرو شدیم.
بیش از 40 هزار اسیر عراقی در حالی که لباسهای خود را در آورده بودند، با صدای بلند «الدخیل خمینی» و «الله اکبر» سر داده و تسلیم رزمندگان اسلام شده بودند.
آنجا بود که برای نخستین بار نماز شکر را در محل مسجد جامع خرمشهر برپا کردیم.
من با ذوق و شوق وصفناپذیری از پلههای شکسته مسجد بالا رفتم و در حالی که پرچم جمهوری اسلامی ایران در دستم بود، خودم را به گنبد مسجد رسانده و پرچم با شکوه ایران اسلامی را بر فراز گنبد مسجد جامع خرمشهر نصب کردم.
صدای «الله اکبر» رزمندگان از هر سمت و سوی خرمشهر و مسجد به گوش میرسید.
شادی و خوشحالی آنها وصف ناپذیر است، حال و هوای رزمندگان با هر لحظه دیگری فرق میکرد؛ گویی در حال پرواز بودند.
افراد زیادی از سپاه و ارتش اعم از شهید آیتالله صدوقی، شهید حسن باقری، شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی در پیروزی عملیات بیتالمقدس نقش مهمی ایفا کردند.
عراق با از دست دادن خرمشهر، اعتماد کشورهای ابرقدرت همراه خود را نیز از دست داد.
کشورهای حامی عراق و دشمن ایران با پیروزی ایران و فتح خرمشهر، به قدرت و اقتدار این کشور اسلامی پی بردند؛ اکنون نیز شاهد درخت تنومند انقلاب اسلامی و 41 سالگی آن هستیم و خاری بر چشم دشمنان گشتهایم.
من هر شب عملیات، خاطرات و اتفاقات آن عملیات، تعداد شهیدان و جانبازان را ثبت کرده و گاهی اوقات در مواقع بیکاری مسائل نهجالبلاغه، قرآن و احکام را برای رزمندگان میگفتم.
تسنیم: بعد از اتمام جنگ و جبهه چه کردید؟
حداد سامانی: بعد از اتمام جنگ و پیروزی میهن اسلامی ایران، وارد حرفه چاپ و نشر کتاب شده، چاپخانه و انتشاراتی «عمان سامانی» و «دهقان سامانی» را راهاندازی کردم.
همچنین همه تلاش خود را در جهت نشر ارزشهای دفاع مقدس و رواج فرهنگ مقاومت و شهادت بهکار بردم.
کتاب شعری در زمینه جنگها و عملیاتها سرودهام.
تعداد ابیات شعر این کتاب به تعداد 2855 روز جنگ است.
یکی از ویژگیهای اشعار این کتاب این است که اگر شعر را از بالا به پایین یا از پایین به بالا بخوانیم، تفاوتی در معنی و مفهوم آن ایجاد نمیشود.
وقتی در محضر مقام معظم رهبری رفتم، از ایشان خواستم تا جملهای را در این کتاب شعرم بنویسند.
ایشان لبخندی زدند و فرمودند: «شما بسیجیان زیباترین شعر تاریخ و زیباترین حماسه را آفریدید».
اکنون این جمله زیبا و به یادماندنی رهبر معظم انقلاب در ابتدای کتاب شعر چاپ شده است.
تسنیم: سخن آخر
حداد سامانی: به حمد و قوه الهی و تلاش رزمندگان اسلام توانستیم در جنگ 8 ساله دفاع مقدس و عملیاتهای زیادی به ویژه عملیات پر افتخار «بیتالمقدس» پیروز شویم.
اکنون نیز در چهل و یکمین سال انقلاب اسلامی به سر میبریم.
به امید روزی که تک تک دشمنان اسلام و نظام جمهوری اسلامی را همچون دانههای انگور بچینیم و از بین ببریم.
گفتوگو از فاطمه ستاری
انتهای پیام/ح