«کارگران» قبل و بعد از انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران مانند سایر جنبشهای مدرن که از ابتدای قرن بیستم پدید آمدهاند، جنبشی فراگیر و عام در جامعه محسوب میشد که تمامی طبقات جامعه، یکپارچه علیه حاکمیت وقت به پا خواستند و تقریباً میتوان بیان کرد که رژیمهای سیاسی مغضوب در ایران، روزهای بحرانی را بدون اندک حامی پشت سر گذاشتهاند و به هزیمت رفتند.

انقلاب اسلامی ایران مانند سایر جنبشهای مدرن که از ابتدای قرن بیستم پدید آمدهاند، جنبشی فراگیر و عام در جامعه محسوب میشد که تمامی طبقات جامعه، یکپارچه علیه حاکمیت وقت به پا خواستند و تقریباً میتوان بیان کرد که رژیمهای سیاسی مغضوب در ایران، روزهای بحرانی را بدون اندک حامی پشت سر گذاشتهاند و به هزیمت رفتند.
به گزارش ایسنا، اگر به تحولات انقلاب اسلامی بنگریم، متناسب با رشد اقتصادی بالا در نیمه دوم دهه ۴۰ و از سویی افزایش درآمدهای نفتی در نیمه اول دهه ۵۰، شاه کمتر مخالفانی در میان طبقه کارمندان دولت و کارگران داشته است.
چرا که دستگاه عریض و طویل بروکراسی پهلوی و همچنین کارخانههای مدرن ایرانی همچنان در پرداخت مطالبات زیردستان خود توانگر بودند، بنابراین تا پیش از آغاز بحرانهای اقتصادی سالهای ۵۵ تا ۵۷، مخالفان رژیم پهلوی تنها محدود به گروههایی با مطالبات سیاسی مشخص نظیر نهضتهای اسلامی و گروههای چپ بودند.
اما با آغاز بحرانهای اقتصادی اواخر دوران رژیم شاه و سیطره یافتن بیماری هلندی بر اقتصاد ایران، در کنار دیگر خواستهها، مطالبات اقتصادی کارگران و کارمندان بالا گرفت.
تورم بالای اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی رژیم پهلوی سبب شد که در پرداخت برخی مطالبات ناتوان شود.
از این سو، گروههای سیاسی اسلامی به میان کارگران آمده و از آنان درخواست اعتصاب کردند.
اعتصاب کارگران شرکت نفت ایران به عنوان بزرگترین بنگاه درآمدی دولت وقت، سبب شد که رژیم پهلوی نسبت به آنکه بتواند با تغییرات سیاسی و کاستن از قدرت مطلقه خود همچنان به حیات سیاسی خویش ادامه دهد، ناتوان شود.
کارگران به عنوان آخرین قشر جامعه که در ابتدا مطالبات غیر سیاسی داشتند به انقلاب پیوستند.
بدون شک نقش این گروه در سرنگونی رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران ممتاز و بسیار تأثیرگذار بوده است.
در همین رابطه مهدی نجفزاده در گفتوگو با ایسنا اظهارکرد: طبقه متوسط جدید که ازجمله کارگران بودند در دوران پهلوی ایجاد شدند و طبقهای به نام طبقه کارگر به شکل امروزی و مدرن در حقیقت ساخته و پرورده پهلوی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی خاطرنشان کرد: قبل از دوران پهلوی ما چنین طبقهای نداشتیم و یک نکتهای وجود دارد این است که حکومت محمدرضا شاه به عنوان بانی طبقه کارگر تقریباً مواهب خوبی را برای طبقه کارگر مهیا میکرد و طبقه کارگر از لحاظ اقتصادی مشکلی نداشتند؛ به واسطه اینکه هم جمعیت کم بود و هم شغل زیاد بود و کسی به عنوان بیکار تلقی نمیشد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: مواهب اقتصادی که کارگران از رژیم شاه برخوردار بودند آنقدر بود که برای گذاران زندگی کافی باشد؛ ولی یک مسئلهای در دوران پهلوی وجود داشت، این بود که حکومت شاه به مطالبات سیاسی کارگران پاسخ نمیداد.
نجفزاده با بیان اینکه باید تفاوتی میان مطالبات اقتصادی و مطالبات سیاسی قائل شد، گفت: در دوران محمدرضا شاه مطالبات اقتصادی کارگران پاسخ داده میشد ولی مطالبات سیاسی کمتر پاسخ داده میشد.
وی افزود: طبقه کارگر جزو آخرین اقشاری بودند که به انقلاب پیوستند و در اواخر که جنبش همگانی شد و همه طبقات به انقلاب پیوستند طبقه کارگر هم به انقلاب پیوست.
تفاوت مطالبات کارگران قبل و بعد از انقلاب اسلامی
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی عنوان کرد: اما بعد از انقلاب طبقات کارگری مطالبات اقتصادی داشتند و مطالبات اقتصادی بر مطالبات سیاسی چربیده است.
وی بیان کرد: البته رژیم شاه بر سندیکا و سازوکار و ساختارهای تشکیلاتی کارگران بها نمیداد و البته متأسفانه بعد از انقلاب هم به این موضوع چندان اهمیتی داده نشده است.
اما آنچه که باعث شده امروزه مطالبات اقتصادی کارگران افزایش یابد پدیده خصوصیسازی در ایران است.
وی ادامه داد: بعد از انقلاب اکثر کارخانهها ملی شدند، اما پس از مدتی به بخش خصوصی واگذار شد.
قبل از خصوصیسازی، دولت برای حمایت از کارگران کمک میکرد اما بعد از خصوصیسازی بیشتر سازمانها و شرکتهای دولتی اکثراً طی زدوبندی به افرادی واگذار شد و این افراد توانایی مدیریت کارخانه را نداشتند و شروع به ورشکستگی و زیانآوری کردند.
استاد علوم سیاسی خاطرنشان کرد: نکته دوم این است که در حقیقت دولت به واسطه اینکه جمعیت زیاد شد و به مسئله سروسامان دادن به افراد پرداخت، خیلی به مسئله تولید اهمیت نداد و بخش اعظم دولت به سمت همان گذران روزگار و زندگی روزانه رفته است، بنابراین توجهی به مسئله تولید نشده و بازارهای ایران تقریباً پر از کالاهای خارجی و وارداتی شد.
وی افزود: چنین مسائلی به اینکه طبقه کارگر مطالبات اقتصادیاش بیشتر شود دامن زده زیرا بسیاری از کارخانهها به طور غیر مستقیم تحت حمایت دولت هستند و اگر دولت دستش را از پشت اینها بردارد تقریباً ورشکسته به شمار میآیند و توان رقابت در عرصه اقتصاد جهانی را ندارند.
نجفزاده اظهار کرد: بنابراین عدم توان حمایت دولت از آنها هم به ورشکستگی بسیاری از کارخانهها منجر میشود و هم به مطالبات کارگران این گونه دامن میزند که اینها در واقع بتوانند گذران زندگی کنند، همه اینها در این راستا قابل شناسایی است.
وی در پاسخ به این سوال که چه قدر تقویت احزاب و سندیکاهای کارگری میتواند در حل مشکلات مؤثر باشد، گفت: ما قبل از انقلاب یک حزبی به نام حزب توده داشتیم و حزب توده تشکیلات قدرتمندی داشت و جالب است بدانیم اغلب اعضایی که به این حزب میپیوستند اغلب کارگر نبودند، بنابراین تجربه تلخ حزب توده درگذشته نشان داده که حزب کارگری عملاً ناموفق بوده و نتوانسته نماینده طبقه کارگر باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی ادامه داد: مسئله دوم این است که حزب در ایران قدرتمند نیست و نه تنها در عرصه کارگران بلکه هیچ صنفی و هیچ طبقهای نمیتواند حزب خود را در جامعه ایجاد کند و مناسبات سیاسی به گونهای است که حزب نمیتواند پا بگیرد.
این استاد دانشگاه بیان کرد: نکته سوم این است که قبل از تشکیل حزب، باید سندیکاها و تشکلات صنفی در چارچوب نظام سیاسی فعالیت کنند و اگر نظام سیاسی بخواهد اینها را از طریق فشارهای سیاسی کنترل کند، متأسفانه همه چیز به هم گره میخورد و هم برای حکومت سخت است که اینها را جدا کند و هم برای طبقه کارگر.
وی خاطرنشان کرد: به نظر میرسد آرام آرام دولت باید این تشکلهای صنفی را به رسمیت بشناسد و آنها بتوانند در دامنه فعالیت خودشان به واسطه این که طبقه خود را سروسامان دهند، خواستهای خود را مطرح کنند و نظام سیاسی هم به آنها پاسخ دهد.
انتهای پیام