عبدالستار بابایف: سازماندهی شورش زندان در تاجیکستان توسط یک جوان 20 ساله و بیتجربه باورپذیر نیست
رئیس کمیته شهروندی نجات زندانیان سیاسی میگوید آن نفرات که همچون داعشی در زنداناند، در سوریه و عراق نبودند و تجربه ندارند و عمدتا به اتهامات مختلف در تاجیکستان دستگیر و زندانی شدهاند؛ لذا، سازماندهی شورش توسط یک جوان 20 ساله باور کردنی نیست.

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، کشته شدن سه تن از روحانیون برجسته تاجیک در شورش زندان شهر وحدت سیدقیامالدین غازی، ستار کریماف (معروف به مخدوم ستار)، سیدمهدیخان ستاراف (معروف به شیخ تیمور)، که شب 19 مه به وقوع پیوست حادثهای شوکه کننده برای بسیاری از تحلیلگران و فعالین سیاسی بود.
با این حال همچون دیگر تحولات یک سال اخیر تاجیکستان شاهد آن هستیم این موضوع نیز به رغم آن که همچنان به ابهامات و سوالات عدیدهای روبروست، در حال انتقال به آرشیو رسانهها و پیگیریهای رسانهای است.
از سوی دیگر نیز شناخت این چهرهها و جایگاه آنها میتواند کمک شایانی در فهم واقعی تعاملات احتمالی پشت پرده و انگیزههای این شورش داشته باشد.
در همین راستا مصاحبهای را با عبدالستار بابایف، رئیس کمیته شهروندی گروگانان و زندانیان سیاسی تاجیک که مدتی است در اروپا فعالیتهای گستردهای را در این حوزه آغاز کرده است ترتیب دادهایم.
آقای بابایف علاوه بر این که در زمینه حقوق زندانیان سیاسی تاجیکستان فعالیت دارد، از دوستان قدیمی مخدوم ستار نیز به شمار میرود.
بابایف پیش از این عضو شورای عالی حزب نهضت اسلامی تاجیکستان هم بوده است.
تسویه حساب جبهه خلقیها با مخدوم ستار
ستار کریماف معروف به مخدوم ستار در سال 1957 میلادی در یک خانواده دهقانی روحانی، به دنیا آمدند.
اگرچه در شناسنامه وی تاریخ تولدش 1959 ذکر شده است، اما درست آن 1957 است.
من بیش از 30 سال است که روابط دوستانه با مخدوم ستار داشتم.
ایشان در حقیقت یکی از چهرههای شناخته شده تاجیک در دوره اتحاد جماهیرشوروی هستند.
خدمت به مردم و ورزش از جمله ویژگیهای بارز مخدوم ستار بود و به دلیل مشی پهلوانی و خوی دینداری و اسلامدوستیاش، در میان جنگاوران، کشتیگیران و مردم بسیار معروف، محبوب و مورد احترام بود.
همچنین یادم هست مخدوم ستار همیشه در خانهاش یک مهمانخانه داشت که قریب به 30 الی 40 نفر از ضعیفان و افراد ناتوان در آن حضور داشتند و او از آنان دستگیری میکرد.
مخدوم ستار همچنین از دهه 1980 تا کنون در کنار برجستهترین چهرههای اسلامگرای تاجیک یعنی مرحوم سیدعبدالله نوری و محمدشریف همتزاده، یکی از شخصیتهای کلیدی نهضت بود.
در جنگ شهروندی تاجیکستان که در دهه 1990 روی داد، نیروهای جبهه خلق برادر او مخدوم عبدالجبار را سر بریدند و به شهادت رساندند.
عمویش به نام مرادعلی نیز توسط جبهه خلقیها به شهادت رسید و هنوز جسد وی پیدا نشده است.
این جبهه خلق همانهایی هستند که امروز ادامه آنها در دولت هستند و دولتداری میکنند.
فعالیتهای او و خانوادهاش برای آزادی و استقلال تاجیکستان در همان زمان باعث شد تا آزار و اذیتهای بسیاری ببینند.
این فشارها حتی باعث شد تا پدر و مادر مخدوم ستار که در آن زمان از بیماری رنج میبردند، مبتلا به سکته مغزی شده و فوت کنند.
انتخابات 2020، احساس خطر دولت از سوی اپوزوسیون و شائبههای پیشرو
نکته مهم دیگر انتخابات سال 2020 در تاجیکستان است.
در این انتخابات گفته میشود که امامعلی رحمان میخواهد پسرش را به جای خود روی کار بیاورد.
در این زمان باید برای ساکت کردن جامعه جهانی زندانیان سیاسی را آزاد کند.
به نوعی عفو عمومی از سوی دولت برای مخالفین اعلام شود.
اما برای آنها شاید چهرههایی همچون ایشان قیامالدین و مخدوم ستار و ...
خیلی خطرناک بودند و طبیعی است بهترین راه از میان برداشتن آنها چنین سناریوهایی است.
البته من اینجا نمیتوانم بگویم خود دولت یا داعش در این حادثه دست دارند یا خیر.
اما میدانیم اینها همیشه در پی حذف چنین شخصیتهایی بودند.
از طرف دیگر هم رویکرد دولت در عدم پاسخگویی و اظهارات ضد و نقیض بخشهای مختلف آن، شائبهها را افزایش میدهد.
سخن اول و آخر آنها هیچگاه با هم مطابقت ندارد.
همچنین یکی از روشهای همیشگی دولت اختلاف انداختن بین زندانیان بوده و اکنون میبینیم چنین اتفاقی روی داده است.
به من خبرهایی رسیده که افراد نزدیک به داعش که در زندان بودند، همیشه با دیگران بحث و جدل و نزاع داشتند که گویا از سوی خود مقامات سازماندهی میشد.
اما مخدوم ستار با وجههای که داشت همیشه آنها را نصیحت میکرد و آنها نیز پراکنده میشدند.
یک نکته دیگر را هم باید مورد توجه قرار داد.
در خبرها میگویند که پسر 20 ساله گلمراد حلیماف رهبری شورش را بر عهده داشته و این افراد را با کمک افرادش کشته است.
اما این به هیچ وجه باورکردنی نیست.
مخدوم ستار کسی نبود که اینقدر آسان به دست چند کودک کشته شود.
آن نفرات هم که همچون داعشی در زنداناند، در سوریه و عراق نبودند و تجربه ندارند.
همه به اتهامات مختلف در تاجیکستان دستگیر شده و زندانی شدهاند.
لذا، این امر تاحدی باور کردنی نیست.
مخدوم ستار در کنار محیالدین کبیری و عبدالستار بابایف
درخواستهای دولت از مخدوم ستار علیه نهضت و ایران
مخدوم ستار شخصی بود که رحمان و مقامات های قدرتی او را از نزدیک میشناختند.
چون فرد محبوبی بود و آبرو و اعتبارش در سطح تاجیکستان کم از وزیر و وزرا نبود.
برای همین چند بار از او درخواست کردند بگوید حزب نهضت اسلامی تروریست است.
حتی یک بار هم روز استقلال از زندان آورند به بازداشتگاه موقت، و همه خانوادش و مردم میرفتند و او را میدیدند و از او درخواست میکردند که جلوی دوربین بگوید ایران خائن است و نهضت تحت فرمان ایران است و گروهی تبهکار و افراطی و ترورست میباشد تا بدین ترتیب آزاد شود.
ولی وی اصلا چنین مواردی را نگفت و زیر بار نرفت.
حتی در مورد بنده هم اتفاقاتی افتاد.
تاکنون مقامات دولتی چندین بار با من تماس گرفتند و پیشنهاد دادند که فعالیت سیاسی را رها کرده و دیگر در اروپا حرفی از تاجیکستان نزنم و در ازای آن عفو شده و به تاجیکستان برگردم.
اما من مدام رد میکردم.
به همین دلیل آنها یک بار مخدوم ستار را مجبور کردند که به من زنگ بزند و از من بخواهد که برگردم به کشور.
او همین خواهش را از من کرد که فعالیت سیاسی را ترک کنم و به کشور بر گردم.
اما من میدانستم که این صحبتهای وی تحت فشار است.
بعدا که پیامی به صورت غیرمستقیم از وی به من رسید، متوجه شدم که حدس من درست بوده است و توصیه او این بوده که هرگز برنگرد.
شیخ تیمور یک صوفی محبوب و با مرید فراوان بود
درباره شیخ تیمور باید گفت او یکی از شخصیتهای مشهور و معروف بود.
ایشان از صوفیهای طریقتی بود و پیروان و مریدان خیلی زیادی هم داشت.
حتما میدانید در طریقتهای صوفی یک پیر دارند و مریدان نیز از او پیروی میکنند.
او نیز به عنوان یک ریشسفید پیروان زیادی داشت و به همین دلیل هم دولت هم از او همیشه میترسید.
قبل از بسته شدن حزب نهضت اسلامی، در سال 2014 یا اوایل 2015 برای سیدمهدیخان ستاراف، معروف به شیخ تیمور پروندهسازی کرده و او را روانه زندان کردند.
نهایتا نیز وی به شهادت رسید و جسد او را هم به کسی اصلا نشان ندادند.
مراسم تشییع جنازه مخدوم ستار در منزلش
وصیت مخدوم ستار
ابتدا مقامات دولتی نمیخواستند که جنازه مخدوم ستار را تحویل بدهند.
اما در مشورتها ما توصیه کردیم که حتما اصرار کنند و مردم در مقابل زندان جمع شوند و طلب کنند که جنازه او را تحویل بدهند.
چون او معروف بود و مردم جمع شدند و بالاخره مقامات مجبور شدند جسد را تحویل بدهند.
تشییع جنازه وی در خانهاش انجام شد و جنازه مخدوم ستار برای مدتی کوتاه در اختیار خانوادهاش قرار گرفت.
او را در قبرستان سرآسیاب دفن کردند که از قبرستانهای معروف است.
اساتید سیدعبدالله نوری و محمدشریف همتزاده هم در آنجا مدفوناند و مخدوم ستار نیز دقیقا پایین پای آن دو به خاک سپرده شد.
سالهای قبل وقتی استاد نوری و همتزاده در گذشتند و در این مزار دفن شدند، من و مخدوم ستار وقتی که به زیارت میرفتیم، او دست من را میگرفت و میگفت وصیت من این است که مرا پایین پای این بزرگان دفن کنید.
بالاخره هم او به این آرزو و وصیتش رسید.
آن روز وقتی خبر شهادتش را به من رساندند، من از نزدیکانش خواهش کردم تا وصیت او را اجرا کنند.
خدا رو شکر که این خواهش او نیز اجرا شد و در کنار موسس و رئیس حزب نهضت اسلامی به خاک سپرده شد.
مراسم تشییع جنازه سید قیامالدین غازی با حضور نیروهای امنیتی
حکم قتل ایشان قیامالدین غازی پیش از این صادر شده بود
یک نکته مهمی که باید به آن توجه کرد، اظهارات رئیسجمهوری تاجیکستان در مورد ایشان قیامالدین غازی است.
در یک جلسه وسیع، رحمان آشکارا گفت که ایشان، سیدقیامالدین غازی یک خیانتکار و جنایتکار است که مذهب خود را فروخته و به تشیع گرویده است.
از سوی بسیاری از تندروان و افراطیها این به مثابه صدور حکم قتل وی بود.
این در حالی است که ما در کشوری زندگی میکنیم که دنیوی، حقوق بنیاد و آزاد اعلام شده است و همه ادیان و مذاهب میتوانند آزادانه در آن فعالیت کنند.
ولی ببینید خود رئیسجمهور که باید کفیل آزادی مردم باشد چنین سخنی میگوید.
در نهایت دیدیم که سیدقیامالدین هم مظلومانه در زندان دولت تاجیکستان کشته شد و حتی جسد او را هم به کسی نشان ندادند.
در قبرستان هم حتی اجازه ندادند مردها بر سر مزار او بروند و زنها نیز با داد و فغان توانستند به سوی او بروند.
ایشان را نیروهای امنیتی مظلومانه و غریبانه به خاک سپردند.
انتهای پیام/