فوزی: شایستهسالاری نباشد نیروهای متخصص سرخورده میشوند/ راه رسیدن به حکمرانی نوین
یحیی فوزی گفت: امروزه افراد شایسته زیادی در کشور هستند که مورد توجه قرار نمیگیرند و همین امر موجب سرخوردگی نخبگان است. این موضوع زمانی تشدید میشود که مدیریت را به دست افراد غیر شایستهای بدهیم که موجب آسیبهای جدی شوند.

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، وقایع اخیر کشور بار دیگر این موضوع را پیش کشید که برای حل معضلات و مشکلات داخلی باید چه الزاماتی اعمال و چه اقتضائاتی لحاظ شود.
اینکه مبنای این آسیبشناسی حکمرانی نوین بر چه اساسی باید صورت بگیرد ما را بر آن داشت تا با یحیی فوزی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفتوگویی داشته باشیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید.
از هر سویی میتوان وقایع اخیر را بررسی کرد
در وقایع اخیر برخی مسئولان از ضرورت اصلاح نظام حکمرانی در کشور سخن گفتهاند به نظر شما این امر در شرایط موجود چگونه امکان عملیاتی شدن دارد؟
درباب تبیین چرایی وقوع اتفاقات اخیر در کشور از سوی صاحب نظران رویکردها و دلایل مختلفی بیان شده است برخی با رویکردی اجتماعی، فرهنگی به موضوع نگریستهاند و التهاب این روزها را نتیجه برخی چالشهای اجتماعی همچون شکاف نسلی، جایگاه زنان و...
میدانند و وقایع اخیر کشور را محصول فرایند مدرنیزاسیون و تقابل سنت و تجدد دانستهاند، بعضی سخن از چالشهای اقتصادی طولانی مدت کشور میگویند و بخش قابل توجهی دخالتهای خارجی را به عنوان عامل اصلی این اتفاقات پیش میکشند.
اما برخی به شیوه حکمرانی اشاره دارند.
البته باید توجه شود که مسأله حکمرانی چیزی کاملاً متفاوت از دلایلی که ذکر شد، نیست.
مثلاً وقتی سخن از مشکلات اقتصادی به میان میآید، بخش قابل توجهی از آن معطوف به سیاستهای اقتصادی کشور است، یا وقتی ذهنمان به سمت چالشهای موجود اجتماعی و فرهنگی برمیگردد، قسم مهمی از آن به نحوه حکمرانی و رویکردها و سیاستها در این عرصه مربوط میشود.
به هرحال اگر تحولات ایران محصول اتفاقات داخلی و خارجی است، باید گفت که شرایط و ضعفهای داخلی بسترساز دخالت خارجی است.
پس شیوه حکمرانی و ضرورت اصلاح آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
اصلاح حکمرانی و سه عرصه اساسی آن
در چند دهه اخیر بحث از ضرورت توجه به شیوه حکمرانی برای پیشبرد توسعه در مجامع آکادمیک مطرح است و حتی موجب به وجود آمدن ادبیات جدیدی همچون حکمرانی مشارکتی در ساحت سیاست شده است که در آن دولت با همکاری بخشها و نهادهای غیردولتی و مردمی امور را به پیش میبرد و در واقع نگاه جدیدی به قدرت و شیوه اعمال قدرت مد نظر است.
وقتی ما از اصلاح حکمرانی سخن میگوییم در واقع به سه عرصه زیر یعنی عرصه گفتمان حکمرانی و عرصه کارگزاران و در نهایت عرصه ساختار حکمرانی باید توجه کنیم و اینکه هریک از این عرصههای سهگانه با چه چالشهایی مواجهند و چگونه میتوان آنها را اصلاح کرد؟
رسیدن به یک اجماع در مورد گفتمان اصلی جمهوری اسلامی
در این ارتباط اگر معطوف به ایران سخن بگوییم میتوان گفت، معنای اصلاح گفتمانی حکمرانی در ایران تأکید بر اصلاح نگرشها به گفتمان مردمسالاری دینی به عنوان دال مرکزی گفتمان سیاسی انقلاب اسلامی ایران و مندرج در قانون اساسی و چراغ راهنمای پیشبرد امور در جمهوری اسلامی است که در این باره هنوز به نظر میرسد از اجماع نظری برخوردار نیستیم.
متأسفانه در طول این سالها بخشی از کارگزاران بروجه جمهوریت آن و بخش دیگر به برجستهسازی وجه اسلامیت آن پرداختهاند که هریک از این دونگاه در عرصه عمل سیاسی تبعات و الزاماتی داشته است و در نتایج و خروجیهای سیستم سیاسی اثر گذار بوده است.
به بیان دیگر این بیقراری مفهومی و عدم اجماع نخبگان سیاسی فکری کشور در این مفهوم محوری گفتمان انقلاب موجب تشتّت در عملکرد کارگزاران و حتی ضعفهای ساختاری شده است.
حال ما در کوتاهمدت و میانمدت محتاج یک صورتبندی اجماعی و تثبیت شده در این باره هستیم که خط و مشی گفتمان جمهوری اسلامی را روشن کند و در باب معنا و حدود و شیوه اجرا و الزامات آن به یک وفاق و اجماع بینالاذهانی برسیم.
تا با تثبیت و تحکیم مفهومی این دال مرکزی از طریق اجماعسازی نخبگانی بتوانیم سیاستها و رویکردهای با ثباتی را درعرصه پیشبرد امور از طریق کارگزاران شکل دهیم.
بر این اساس یکی از اصلاحات مهم در عرصه گفتمان حکمرانی تلاش برای رسیدن به اجماعی بین نخبگانی درخصوص این مفهوم و جلوگیری از تشتت رویکردها به آن است.
اصلاح ساختاری جمهوری اسلامی
دومین وجه اصلاح حکمرانی به معنای اصلاح ساختارها و نهادهایی است که در پیشبرد اهداف نظام سیاسی دخیلند که در این ارتباط باید گفت یکی از مهمترین اقدامات در راستای اصلاح حکمرانی در ایران در راستای گفتمان مردمسالاری دینی و تقویت ارتباط جامعه با حکومت و تقویت ساختارهای مشارکت سیاسی نظام با هموار کردن راه مشارکت سیاسی حداکثری است که رهبری نیز همواره بر آن تأکید کرده است که در این راستا نیازمند توجه بیشتر نهادهای مرتبط انتخاباتی به رفع برخی موانع و رویهایی است که چالشی برای رسیدن به این هدف شده است.
منتقدین هم به میدان بیایند
برای توانمندتر شدن ساختار سیاسی چه چیزی را پیشنهاد میدهید؟
تقویت و دفاع از حضور نهادهای واسطه مدنی و صنفی و احزاب و گروههای سیاسی با هویتی که هریک بخشی از جامعه را نمایندگی میکنند و با پذیرش قانون اساسی مایل به عمل در چارچوب آن هستند، از اهمیت برخوردار است و میتواند به افزایش امید به بخشهای مختلف جامعه و جریانها و گروههای مختلف برای امکان مشارکت و نقشآفرینی در حل مشکلات کشور و ارتباط اقشار مختلف با حاکمیت کمک کرده و یک اقدام مهم در کوتاه مدت باشد که این راهکار را میتوان در انتخابات پیش روی مجلس با هدف به صحنه آوردن همه کسانی که ناراضی هستند اما مایل به ایجاد اصلاحات از طریق قانونی هستند رقم زد و حماسهای جدید ایجاد کرد و استحکام درونی نظام را بیش از پیش تقویت کرد و در مقابل فشارها و توطئهها آسیبناپذیر کرد.
ناکارآمدیها را باید اصلاح کرد، بین قوای سهگانه اصطکاک همچنان وجود دارد
همچنین بخشهائی از ساختار سیاسی کشور در کوتاه مدت و میان مدت نیازمند رفع برخی اصطکاکها اصلاحاتی است که موجب کاهش کارامدی شده است.
هرچند برخی از این اصطکاکات در اصلاح قانون اساسی و همچنین برخی اسناد و احکام حکومتی تا حدی مرتفع شده است اما همچنان چنین مواردی در درحوزه وظائف درون قوا و همچنین وظائف بین قوای سهگانه موجود است که باید برای رفع آن جهت ارتقا کارآمدی قوا چارهاندیشی کرد.
اصلاح ساختار نظام اداری و اصلاح قوانین و رویههای ناکارآمد نیز در این ارتباط قابل ذکر است که بسیار در مورد آن سخن گفته شده است.
چرخش کارگزارن شکل گرفت، اما آیا شایستهسالاری هم حاکم بود؟
کارگزاران سیاسی سومین مؤلفه مهم در نظام حکمرانی هستند که اصلاح آن در کارآمدی حکمرانی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
البته یکی از افتخارات جمهوری اسلامی چرخش کارگزاران سیاسی است که تحت تأثیر مؤلفه جمهوریت نظام شکل گرفته است و منجر به آن شد که بسیاری از افراد از طبقات پایین و متوسط و از روستاها و شهرهای مختلف به عنوان مسئولان وارد عرصه سیاست شدند اما در مورد کیفیت این کارگزاران و کارامدی آنها مباحث مهمی مطرح است و به نظر میرسد هنوز تا قانونگرائی و شایستهگرائی و تخصصگرائی در واگذاری پستهای مهم فاصله بسیار داریم.
امید را باید در دل نیروهای متخصص زنده نگهداشت
این امر با توجه به این که ایران از نیروی انسانی مستعد و متخصص برخوردار است و ما از نظر دارا بودن نیروی انسانی متخصص و توانمند در منطقه و جهان از جایگاه بالائی برخوردار است جای سؤال بسیار دارد و نیازمند اصلاح سازوکارهای موجود و طراحی راهبردهای لازم برای انتخاب بهترینهای مدیریتی در مناصب مختلف اجرائی و تقنینی است تا بتوان هم کارآمدی را افزایش داد و هم امید به امکان خدمت به کشور از طریق ساز و کارهای شفاف و قانونمند را دردل بخش مهمی از جوانان مستعد، متعهد و متخصص کشور زنده نگه داشت.
امروزه افراد تحصیلکرده و شایسته زیادی در کشور هستند که متأسفانه مورد توجه قرار نمیگیرند و همین امر موجب سرخوردگی و یأس بین نخبگان است.
این امر زمانی تشدید میشود که ما مدیریت امور را برخلاف تأکید عقل و شرع به دست افراد غیر شایستهای بدهیم که موجب آسیبهای جدی به منافع و مصالح کشور شود.
ولذا توجه به اصلاح سازوکارهای لازم در انتخاب و بکارگیری کارگزاران معطوف به توجه بر توانائیها و تخصص و شایستگیهای آنها و همچنین قانونمندی و شفافیت در این سازوکارها کمک شایانی به اصلاح حکمرانی در کشور میکند.
پایان پیام/