خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 09 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

فریادهایی در ستایشِ برهنگی: برای «لذّتِ بدن‌نمایی»!

مشرق | سیاسی | دوشنبه، 16 آبان 1401 - 11:24
برهنگي،بدن،انسان،پوشش،عفاف،غرب،ايران،حيوان،اصالت،زندگي،جامعه ...

به گزارش مشرق، مهدی جمشیدی طی یادداشتی در کانال ایتای خود نوشت:
۱- فلسفۀ زندگی، «لذّت» نیست
انگاره‌ای که حامی «برهنگی» است، از اصالت «لذّت» استقبال می‌کند و بر آن تکیه دارد.
در اصالت لذّت، زندگی انسان به اندازه‌ای مطلوب است که خوشایند باشد و خوشایندی نیز چیزی جز «لذّت» نیست.
زندگی، برای لذّت است و لذّت، «هرچه بیشتر» باشد، بهتر است.
ازاین‌رو، انسان، زندگیِ اجتماعی را برمی‌گزیند تا در سایۀ آن، خوشی‌ها و لذّت‌های بیشتری نصیبش شود.
در این نگاه، هیچ سخنی دربارۀ «کمال» و «انسانیّت» و «ارزش» و «سعادت» و «معنویّت» در میان نیست؛ چراکه همۀ این امور، «توهم‌ها» و «شبه‌واقعیّت‌ها»یی هستند که در برابر «لذّتِ حداکثری»، مانع‌تراشی می‌کنند.
تنها قیدی که پیش روی لذّت من است، لذّت دیگران است؛ یعنی لذّت من تا آنجا محترم و منطقی است که لذّت دیگران را نخراشد.
بیش از این، هیچ معیار و قاعده‌ای وجود ندارد که بخواهد انسان را به سمت‌سوی خاصی «هدایت» کند، بلکه این «شهوت» و «میل» و «خواستۀ» خودِ فرد است که باید مبنا و اساس قرار بگیرد و فرمان بدهد.
۲- بدن، همۀ «وجودِ من» نیست
برهنگی، امری معطوف به بدن است و معتقدان به برهنگی، بدن را می‌ستایند و تنها به بدن می‌اندیشند.
بدن رد این نگاه، همه‌چیز است و انسان جز بدن، هیچ نیست و اگر هم واقعیّت دیگری در میان باشد، این بدن است که اصالت دارد و باید به آن پرداخت و غیربدن را به حاشیه راند.
انسان، مساوی است با بدن و تمام مناسبات اجتماعی نیز بدن تکیه دارند.
از طرف دیگر، چون بدن، متعلّق به من است و تنها من می‌توانم دربارۀ آن تصمیم بگیرم، می‌توان رهاسازی بدن و برهنگی را انتخاب کنم.
نفیِ غیربدن، یا فروکاهیدن آن، بر تحقیر روح و بُعد معنوی انسان را این رویکرد دلالت دارد؛ چنان‌که بدن، فصل مشترک میان انسان و حیوان و انسان از جهت بدنی، همان حیوان است.
آنچه که موجب تمایز، بلکه برتری انسان بر حیوان می‌شود همان شرافت روحی و لایۀ معنوی و قدسیِ وجود انسان است.
تمدّن غربی از هر جهت، یک تمدّن بدن‌محور و بدن‌اندیشه است و این واقعیّت، ریشه در جهان‌بینیِ مادّی آن دارد؛ در متن این نگرش، معنا و معنویّت و امور قدسی، خیالات شخصی و بی‌پایه هستند که در بهترین حالت، دردها و خلاء‌های درونی انسان را تسکین می‌دهند، بی‌آن‌که هیچ بهره‌ای از حقیقت برده باشند.
۳- جامعۀ برهنه، «عفیف» نیست
فلسفۀ «پوشش»، حفظ «عفت» است و بدون پوشش، عفت و پاکدامنی و حیا و اخلاق به تاراج خواهد رفت.
آنان که میان پوشش و عفاف، فاصله می‌افکنند و پوشش را «لازمۀ عفاف» قلمداد نمی‌کنند، می‌دانند که میان این دو، «پیوستگی قهری» و «ارتباط تکوینی» وجود دارد و جامعۀ برهنه، هرگز طعم عفاف را نخواهد چشید؛ چنان‌که تمدّن غربی از آن هنگام که مسیر برهنگی را در پیش گرفت، در چالۀ «فحشا» و «هرزگی» و «فساد اخلاقی» فرو افتاد و تباه شد.
پوشش، همچون «پوسته»‌ای است که از «هستۀ» عفاف، حفاظت می‌کند.
اگر این پوسته شکافته شود، هسته نیز در امان نخواهد ماند.
هیچ راه و روش دیگری برای عفاف و پاکدامنی اجتماعی، نمی‌تواند جایگزین پوشش شود و خلاء آن را برطرف سازد.
بنابراین، عبور از حجاب، پایان عفاف و درنوردیدن مرزهای اخلاق و ارزش‌های عالی است.
۴- برهنگی، برآمده از «میل جامعه» نیست
جامعۀ ایران چه در دورۀ پیشااسلام و چه در دورۀ پسااسلام، هیچ‌گاه به سوی برهنگی حرکت نکرده و برهنگی را ارزش قلمداد نکرده است.
در هیچ نقطه‌ای از تاریخ ایران، نمی‌توان رد پایی از برهنگی یافت و بر اساس آن ادّعا کرد که پوشش، پیشنهاد اسلام به زنان ایرانی بوده است.
زنان ایرانی حتّی در دورۀ پیشااسلام نیز مایل به برهنگی و خونمایی و بدن‌محوری نبودند و جامعه را به طرف بی‌اخلاقی و پرده‌دری و هرزگی سوق ندادند.
ازاین‌رو، باید گرایش به پوشش را جزو «تمایلات عمیقِ تاریخیِ جامعۀ ایران» دانست.
بااین‌حال، در دورۀ تاریخی اخیر در اثر تماس فرهنگی با غربِ متجدِّد و حاکمیّت تجدّد آمرانۀ رضاخانی، جامعۀ ایران گرفتار «تکانه‌های فرهنگی» شد و برهنگی در لایه‌های از جامعه نفوذ یافت.
پس برهنگی، امری «وارداتی» و «بیگانه» است.
البتّه حتّی غرب نیز در دورۀ تجدّد به برهنگی رو آورد و آن را توجیه نظری کرد، وگرنه در دورۀ پیشاتجدّد، این‌گونه نبود که برهنگی در غرب، رسم رایج و عمومی باشد.
آنچه که امروز در غرب مشاهده می‌کنیم، حاکی از تحوّلات چند سدۀ اخیر است و نمی‌تواند گویای تمام تاریخ غرب باشد.