تحلیلگر ترکیهای: آمریکاییها حمایت کافی را برای ماجراجویی علیه ایران ندارند
یک استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با فارس ضمن اشاره به نقش عربستان سعودی و امارات عربی متحده در نوسانات اخیر بازار ارز در ایران و ترکیه، تاکید کرد که واشنگتن از حمایت کافی برای ماجراجویی علیه ایران برخوردار نیست.

یک استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با فارس ضمن اشاره به نقش عربستان سعودی و امارات عربی متحده در نوسانات اخیر بازار ارز در ایران و ترکیه، تاکید کرد که واشنگتن از حمایت کافی برای ماجراجویی علیه ایران برخوردار نیست.
گروه بینالملل خبرگزاری فارس، مهدی خدابخش - طی ماههای اخیر تحولات متعددی در منطقه غرب آسیا رخ داده؛ از قتل «جمال خاشقچی» روزنامهنگار منتقد ریاض در کنسولگری سعودی در استانبول و کودتای نظامی در سودان گرفته تا نوسانات بازار ارز ایران و ترکیه و همچنین حادثه مشکوک برای چند کشتی نفتی در یکی از بنادر امارات عربی متحده.
دکتر «حقی اوجال» کارشناس مسائل سیاسی، روابط بینالملل و استاد دانشگاه ابنخلدون در ترکیه، چندی پیش طی یادداشتی در روزنامه «دیلیصاباح» با اشاره به تنشزایی اخیر مقامات آمریکایی با ایران و تهدیدها درباره رویارویی نظامی احتمالی، نوشته بود اگر خاشقچی در استانبول به قتل نمیرسید، اکنون سعودیها و اماراتیها جسورتر بوده و واشنگتن را به انجام اقدامی غیرعاقلانه هل میدادند.
دکتر اوجال همچنین نوشته بود که «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی و «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی در حال گسستن جهان عرب و کشاندن این کشورها به نابودی هستند.
در همین راستا، خبرنگار فارس مصاحبهای را با وی ترتیب داد که به شرح زیر است.
فارس: شما نوشته بودید که اگر قتل آقای خاشقچی رخ نمیداد، ایالات متحده و برخی کشورهای عربی به ایران حمله میکردند.
چه دلیلی برای این نتیجهگیری دارید؟
چگونه قتل یک خبرنگار معارض برای متوقف کردن جنگ علیه ایران کافی بود؟
درباره آن تحلیل خود لطفا بیشتر توضیح دهید.
اوجال: در روزهایی که آمریکا قصد داشت شهر «بیتالمقدس» را بهعنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت بشناسد، آن دو محمد (ولیعهدهای سعودی و ابوظبی) بهصورت روزانه با مقامات آمریکایی، علیالخصوص «جرد کوشنر» داماد و مشاور ارشد ترامپ دیدار کرده و آنها نیز به دیدارشان میآمدند.
طبق آن اتفاقات، عربستان سعودی و امارات عربی متحده آماده بودند که انتقال سفارتخانه آمریکا (از تلآویو) به قدس اشغالی را به رسمیت بشناسند.
قدم بعدی، اعلام «معامله قرن» برای فلسطینیها و همچنین اعمال محاصره (کشورهای عربی) بر قطر بود.
این اقدامات بر دو جبهه اثر میگذاشت: لبنان و سوریه.
با ایستادن کشورهای عربی پشت سر عربستان سعودی و امارات عربی متحده، آن دو ولیعهد از آمریکا خواستند تا به سراغ حکومت ایران برود.
همه میدانیم که تحقیقات هستهای چیزی نیست که موجب نفرت آنها از ایران باشد، بلکه خود حکومت این کشور است.
این هدف غایی آنهاست.
حتی ایده ایجاد کشور کُردی در عراق و سوریه، مستقیما به این هدف غایی مرتبط است: سرنگونی حکومت اسلامی در ایران و جایگزین کردن آن.
دکتر اوجال در دانشگاه ابنخلدون
اما دست خداوند متعال، بالاتر از همه دستهاست.
ابتدا، سازمان همکاری اسلامی بهسرعت عمل کرد و مانع حمایت جهانی از اقدام آمریکا (درباره پایتختی قدس و انتقال سفارتخانه) شد.
سپس محمد بن سلمان درگیر قتل جمال خاشقچی خبرنگار شد.
کل ماجرای خاشقچی نه تنها منجر به از دست رفتن جدی آبروی ولیعهد، بلکه تمام جبهه حامی آمریکا در خاورمیانه شد.
کنفرانس اقتصادی عجولانه که در جده سازماندهی شد، فقط توانست تعداد کمی از کشورها را به خود جذب کند، از جمله پاکستان، که آن هم به دلیل نیاز مبرم به کمک اقتصادی به خیریه محمد بن سلمان شتافت.
در هر حال، آن همایش شدیدا بیرمق به آمریکاییها نشان داد که آنها نمیتوانند حمایت کافی چه از اروپا و چه از کشورهای اسلامی برای اقدامات ماجراجویانه علیه ایران کسب کنند.
فارس: همانطور که میدانید ترکیه با تروریسم اقتصادی هدف قرار داده شده است.
قبل از این کشور، ایران هدف آن بود.
به نظر شما محمد بن سلمان و محمد بن زاید چه نقشی در این مسئله دارند؟
اوجال: به نظر من آنها نقش دارند.
این دو نفر و دوستانشان در اقیانوسی از پول شنا میکنند.
آنها میتوانند هر زمان و هر مقداری که بخواهند، لیرِ ترکیه یا ریالِ ایران را به بازارهای جهانی منتقل کنند.
با توجه به این مسئله، زمانی که دیوان عالی انتخابات ترکیه تصمیمی را گرفت که به مذاق آمریکا و اروپا خوش نیامد، در همان شب ارزش لیر ترکیه افت قابل توجهی پیدا کرد.
یا مثلا وقتی گزارشهای تایید نشدهای از استعفای یک مقام ارشد در ایران شنیده میشود، ریال دچار افت ارزش میشود.
محاصره اقتصادی، تحریمهای اقتصادی یا شخصی و ممنوعیت واردات از ایران همگی تروریسم اقتصادی هستند.
اگرچه عربستان سعودی و کشورهایی که بهعنوان نوچه آن عمل میکنند، سعی دارند که دستهایشان را (در این تحریمهای اقتصادی) آلوده نکنند، اما از سر آمدن طاقت حکومتهای ایران و ترکیه نیز خوشحال میشوند.
آنها امیدوار هستند که مشکلات و دشواریهای اقتصادی نهایتا منجر به نارضایتی عمومی و خیزش علیه این دو حکومت شود.
فارس: چند وقت پیش، دو جاسوس اماراتی در ترکیه بازداشت شدند.
چگونه این اتفاق را ارزیابی میکنید؟
زمانی در مقاله آقای کاراگول، سردبیر روزنامه ینیشفق نوشته بود که عربستان سعودی و امارات عربی متحده رسما علیه ترکیه اعلان جنگ کردهاند.
همچنین اشارههایی هم به کشاندن درگیری نظامی به داخل ترکیه نیز شده بود.
به نظر شما یک جنگ «ترکیه-عربی» رخ خواهد داد؟
اوجال: یکی از جاسوسهای بازداشتی گویا در زندان و پیش از بازجویی، خودکشی کرد.
ما (ترکیه) نتوانستیم دریابیم که وی با قتل خاشقچی یا دیگر مصادیق فیزیکی تروریسم اقتصادی (که در بالا صحبت شد) مرتبط بوده یا نه.
من اما با این تفکر که اعراب میتوانند بدون درخواست مستقیم آمریکا، با ترکیه وارد جنگ شوند؛ مخالف هستم.
مردم عرب، برادران و خواهران مردم ترک هستند.
هیچ رهبر عاقل عربی (به خواست خودش و بدون تحریک غربیها) علیه ترکیه یا ایران اعلان جنگ نمیکند.
ایالات متحده هم میداند که چنین جنگی میتواند رؤیای «پَکس اَمِریکانا» (صلح آمریکایی) در منطقه را پایان بدهد.
آنها شاید فقط با زبان زور تهدید کنند اما در میدان قادر به اجرای آن نیستند.
فارس: چگونه نقش محمد بن سلمان و محمد بن زاید را در کودتای نافرجام 2016 در ترکیه ارزیابی میکنید؟
اوجال: آن کودتا توسط فرقه موسوم به نهضت «فتحالله گولن» سازماندهی شده بود.
این جنبش که بعد از کودتا با نام سازمان تروریستی گولن شناخته میشود، 300 نفر را به کام مرگ کشانده و بیش از 2100 نفر را مجروح کردند.
آنها یک فرقه و نهضت عادی نیستند، این یک پروژه برنامهریزیشده تحت عنوان «اسلام غیر رادیکال» است که در تمام منطقه پیاده میشود.
در واقع، نوعی از جنبش اصلاحطلبانه در اسلام بوده که ادعا میکند اسلام در باطن یک دین شدیدا خشن است.
پیروان این تفکر معتقد هستند که اسلام را نیز باید مانند مسیحیت و یهودیت دچار اصلاحات (تحریف) کرده و از آن افراطیگری درونی پاک کرد.
این ایده از سالها پیش از ظهور بنسلمان و بنزاید در عرصه سیاسی کشورهایشان، در آمریکا پرورش یافته بود.
بلکه در مقابل، آن دو خودشان تولید و بیرونآمده از بطن پرژه «اسلام میانهرو» هستند.
آمریکا موفق شد که «محمد بن نایف» ولیعهد پیشین سعودی را از موقعیتش خلع کند.
اکنون خودشان در قدرت قرار دارند و مشغول اجرای پروژهای هستند که در واقعا چشماندازی است برای انحطاط سیستم عقیدتی منطقه.
فارس: چند وقت پیش مقالهای در روزنامه صهیونیستی «جروزالمپست» کار شد که میگفت اسرائیلیها از فشارهای آمریکا روی ترکیه درخصوص قراردادهای سامانههای اس-400 و جنگندههای اف-35 خوشحال هستند.
آیا میتوان گفت که سعودیها نیز برای جلب رضایت صهیونیستها، مشغول تحریک آمریکا در این زمینه هستند؟
اوجال: اسرائیل یا هر کس دیگری که به فکر حمله به ترکیه با استفاده از جنگندههای آمریکایی است، باید از خرید سامانههای پدافند موشکی روسی توسط ترکیه نگران باشد.
اگر کسی هیچ فکری برای حمله به ترکیه ندارد، پس نباید از استقرار سامانههای اس-400 در ترکیه نگران باشد.
من هم مقالات متعددی خواندهام که جنگ نهایی، آخرالزمان، بین صهیونیستها و مسلمانان در ترکیه رخ میدهد...
اما تفکر شیزوفرنی و جنونآمیز دو ولیعهد (بنسلمان و بنزاید) میتواند آنها (صهیونیستها) را وادارد که مقامات آمریکایی را به دستاندازی علیه ترکیه مجاب کنند.
فارس: برخی تحلیلگران میگویند که کودتای رخداده در سودان، توسط عربستان سعودی سازماندهی شده بود (تعدادی از آنها حتی اسرائیل را نیز در کنار سعودی قرار میدهند).
نظر شما چیست؟
اوجال: کارشناسان علوم سیاسیِ پُستمدرن همواره این سوال را میپرسند که چه کسانی از تحولات سیاسی یا اجتماعی سود میبرند.
سودان، کشوری که ملت آن معتقدند جهان بزرگتر از پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل است، از چندی پیش خواستار حق مساوی، جایگاه عادلانه و برخورد محترمانه در سازمان همکاری اسلامی و دیگر بسترهای بینالمللی شده بود.
روابط بینالمللی آن به سمت استقلال کامل تغییر مسیر پیدا کرد.
میدانید که روابط سودان با ترکیه و قطر عالی بود.
اما گویا این مسائل برای سعودیها بسیار سنگین بودند.
آنها میترسیدند که سودان از چنگشان فرار کند.
تعجب نخواهم کرد اگر اسنادی از دست داشتن سعودیها در کودتای سودان منتشر شود.
انتهای پیام/ق