خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 20 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

«سلام بر سحر» راهی بازار نشر شد/روایت تقابل مدرنیته با سنت

مهر | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 27 مرداد 1401 - 10:12
کتاب «سلام بر سحر» نوشته رضا رسولی توسط شرکت چاپ و نشر بین‌الملل راهی بازار نشر شد.
سحر،نماز،آبي،نسل،روايت،داستان،رسولي،فرشته،روشنايي،سلام،چراغ

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «سلام بر سحر» نوشته رضا رسولی روایت تقابل مدرنیته با سنت است که توسط شرکت چاپ و نشر بین الملل راهی بازار نشر شده است.
ماجراهای این داستان، در لابه‌لای برج‌های سر به فلک کشیده تهران اتفاق می‌افتد و تلاش دو نسل را برای برپایی نماز نشان می‌دهد.
همراهی دو نسل که با وجود تمام تفاوت‌ها، همچنان شباهت‌ها و قرابت‌های معنوی، روح و احساس آن‌ها را به هم متصل کرده است.
این اثر در واقع تلاش نسل نو را برای برپایی نماز و کوشش نسل پیشین را برای ماندگاری سنت‌های حسنه روایت می‌کند که در فرآیند این تلاش‌ها، کنش‌ها و واکنش‌های اجتماعی و خانوادگی تصویر می‌شوند.
فراز و فرودهای این داستان، اقامه نماز را نه به عنوان یکی از مناسک دینی بلکه به عنوان یک سبک زندگی مطرح می‌کند و علاوه بر مخاطب کودک و نوجوان خود مناسب بزرگسال نیز هست.
رضا رسولی، نویسنده «سلام بر سحر»، پیشتر این اثر را در قالب فیلم‌نامه‌ای با نام «صبح سبز» روایت کرده بود که در دوازدهمین جشنواره سراسری فیلم وحدت در بخش فیلم‌نامه نویسی، موفق به اخذ دیپلم افتخار شده است.
در بخشی از داستان آمده است:
«روشنایی تمام خانه‌ها خاموش است.
چراغ اتاق سحر روشن ِ می‌شود.
سکوت، شهرک را بلعیده است.
قرآن و ساعت قدیمی پدر، روی تخت سحر جا خوش کرده‌اند.
نور آبی چراغ، با روشنایی لامپ، در هم آمیخته است.
سحر از سجده سر برمی‌دارد.
نور آبی می‌ریزد روی صورت روشنش.
چشم‌هایش را بسته و تشهد می‌گوید.
فرشته پشت فرشته؛ از در و دیوار و پنجره وارد اتق شده‌اند.
دور سحر می‌چرخند و او را می‌بویند.
نسیم بال‌های سپیدشان به چادر گل‌گلی می‌خورد و بعد اوج می‌گیرد.
اتاق، آبی آبی است.
«تا آسمان راهی نمانده است.»
سحر می‌گوید:
حالا کمکم می‌کنید تا خاطره‌ام رو از اولین نماز صبحی که خوندم، بنویسم؟
صورت آقاجون پر از خنده می‌شود.»
این کتاب با ۵۵ صفحه و با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، عرضه شده است.