استاد مطهری در قامت یک متفکر تمدن ساز
استاد شهید مرتضی مطهری در عصر حاضر یکی از پیشگامان واکاوی و پژوهش در حوزه مطالعاتی تمدن اسلامی است و میتوان از یک منظر دقیق او را در قامت یک متفکر تمدن ساز به نظاره نشست.

به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است از حجت الاسلام والمسلمین محمد باقر پورامینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که در ادامه از نظر میگذرد؛
تمدن، محصول دانش و تعالی فرهنگی است و جامعهای که نظم اجتماعی را پذیرا شود و در یک زندگی جمعی، با بهره گیری از علم، به رشد، تعالی و کسب فضائل انسانی و همچنین و پیشرفت مادی و معنوی انسان بیندیشد، جامعهای متمدن اطلاق میشود.
تمدن اسلامی با تولد نخستین حکومت اسلامی در مدینه پیامبر (ص) شکل گرفت و با نهضتی علمی و بی مانند، با محوریت قرآن و سیره پیامبر (ص) به اوج شکوفایی رسید.
به واقع، دین اسلام، خالق تمدنی عظیم و همه جانبه شد و ملل گوناگون را به یکدیگر پیوند داد و این سرمایه را در کمک به علم و تمدن بشری هزینه کرد.
با درنگ در تاریخ، به ارزش عظیم و غرورآمیز خدمات اسلام به تمدن بشری و دیون بسیار سنگین اروپای امروز به تمدن اسلامی واقف میشویم.
مسلمانان با تکیه بر معارف دین، دوران اعجاب آوری از اعتلا و شکوفایی را پشت سر گذاشتند، تمدنی بنا کردند که چند قرن مشعل دار تمدن بشری بود، اما به میزان دوری از روح و حقیقت اسلام، تمدن اسلام را در سراشیبی سقوط افکندند و حکایت غمبار انحطاط آن را، قصه دوست و دشمن قرار دادند.
استاد شهید مرتضی مطهری در عصر حاضر یکی از پیشگامان واکاوی و پژوهش در حوزه مطالعاتی تمدن اسلامی است و میتوان از یک منظر دقیق او را در قامت یک متفکر تمدن ساز به نظاره نشست؛ همو معتقد بود «کم و بیش در اطراف آن فکر میکردم و یا نوشتههای دیگران را در این زمینه میخواندم.
از آن زمان تاکنون هر وقت به گفته یا نوشتهای در این موضوع برمی خوردم، با علاقه میخواندم و یا گوش میکردم و خیلی مایل بودم، رأی و نظر گوینده یا نویسنده را دریابم.» با آغاز حرکت علمی استاد، او اصرار داشت عظمت تمدن اسلامی و خدمات آن را به تمدن بشری، در دست نوشتههای خود نشان دهد و ضمن تاکید بر حیات اسلام، دردمندانه علل انحطاط آن را تحلیل کند، اما این تلاش را کافی نمیدانست و معتقد بود «اگر بنا شود تحقیقی کافی و عالمانه در این مطلب بشود، باید موضوعات فراوانی مورد بحث و تحقیق قرار گیرد، و بررسی همه آنها از عهده یک فرد خارج است و یا لااقلّ سالها وقت لازم دارد».
استاد همواره در اندیشه خلق یک اثر مستقل در «تمدن اسلامی» بود که نموداری از عظمت و انحطاط مسلمانان باشد.
در نگاه او رئوس این تحقیق میتوانست عناوینی چون: پایه عظمت و رفعت تمدن اسلامی، علل و موجبات و مایههای تمدن اسلامی، تأثیر اسلام در اعتلای مسلمانان، اقتباس و مایه گیری تمدن جدید اروپایی از تمدن اسلامی، وضع حاضر جهان اسلام از نظر مظاهر انحطاط و تاخر، نابودی تمدن اسلامی و حیات اسلام و بیداری ملل اسلامی، باشد.
در نگاه استاد مطهری یکی از محوری ترین مؤلفههای شکل گیری تمدن اسلامی، علم است و از این منظر از جایگاه در فرهنگ اسلامی یاد میکند، آن گونه که واژه علم و دانش در هیچ تمدنی، به جز تمدن اسلامی، چنین جایگاهی نداشته و واژهای کلیدی در این تمدن بوده است.
او معتقد است در دنیا تحولی به وجود آمده که همه کارها بر پاشنه علم میچرخد و چرخ زندگی بر محور علم قرار گرفته است.
همه شئون حیات بشر با علم وابستگی پیدا کرده به طوری که هیچ کاری و هیچ شأنی از شئون حیات بشر را جز با کلید علم نمیتوان انجام داد.
آیت الله مطهری ضمن اشاره بر اصل استقلال و عزت جامعه اسلامی، بر محوریت علم پای میفشرد و میفرمود فریضه علم به عنوان یک کلید و مفتاح برای انجام سایر فرایض و منظورهای اسلامی شناخته شده است.
استاد مطهری امید داشت که بتواند چنین اثری را تنظیم کند و آن را در دسترس عموم بگذارد و حرکت عمومی پیشرفت جامعه به سمت شکل گیری تمدن اسلامی سمت و سو یابد، اما خود قربانی مروجان انحطاط تمدن اسلامی شد.
گرچه خلاء عدم تدوین اثر دلخواه استاد، محسوس است، لیکن دغدغهها و دیدگاههای او را در لابه لای آثار به جای مانده از او میتوان جست.