رهبری سازمانی چیست؟
در مفهوم رهبری سازمانی، رهبر در راس سازمان در جایگاهی میباشد که در کنار اینکه از طریق اخذ تصمیماتش بر سیستم سازمان تاثیرات بسیاری میگذارد.

در مفهوم رهبری سازمانی، رهبر در راس سازمان در جایگاهی میباشد که در کنار اینکه از طریق اخذ تصمیماتش بر سیستم سازمان تاثیرات بسیاری میگذارد.
به گزارش ایسنا بنابر اعلام بارسا، رهبری سازمانی توانایی هدایت گروهی از افراد به سمت انجام مأموریت سازمان است و مهارتهای بسیاری را شامل میشود.
رهبری سازمانی چیست؟
برخی از مهارتهای رهبری سازمانی را در اینجا بر میشماریم:
درک هدف و ماموریت یک سازمان، در راستای همسویی با نقاط قوت خود.
ایجاد یک برنامه استراتژیک در راستای آن هدف.
اجرای اهداف و مسئول نگه داشتن تیمها برای دستیابی به آن اهداف در یک جدول زمانی تعیین شده و در راستای برنامه استراتژیک.
پیشبینی چالشهای احتمالی در راه پیش رو.
نوآوری برای رویارویی با این چالشها.
چرخش موثر با تغییر شرایط.
حفظ آرامش در میان عدم اطمینان.
برقراری ارتباط موثر و مفید
الهام بخشیدن به گروهی از افراد برای انجام بهترین کار و تلاش در جهت یک هدف واحد و مشخص.
رسیدگی به نگرانیهای ذینفعان داخلی و جامعه در کل.
انجام تمام موارد فوق، با توجه به جامعیت، صداقت و اصالت.
مهارتهای فوق بر اساس تخصص رهبر سازمان، مهارتهای مدیریتی آموخته شده، ذهنیت رشد و هوش هیجانی توسعه یافته است.
آنها به رهبر در سازمان اجازه میدهند تا از خود، تأثیر آنها بر دیگران و انگیزه دیگران در چارچوب پیشبرد مأموریت منحصر به فرد سازمان آگاه باشد.
۶ مورد از وظایف یک رهبر در سازمان :
۱-تعیین هدف: یک رهبر پویا با تعیین و استنباط اهداف سازمان به پیروان خود راهنمایی میرساند.
آنها به وضوح در سازمان، چشم انداز ماموریت و خط مشیها را در میان میگذارند و برای دستیابی موفقیت آمیز به اهداف سازمانی احساس جهت میدهند.
۲-ایجاد انگیزه در کارکنان: هر سازمانی به یک رهبر پویا نیاز دارد که به کارکنان جان دهد و آنها را مشتاق کند تا در جهت دستیابی به اهداف سازمانی تلاش کنند.
۳-ایجاد اعتماد به نفس: رهبران خوب اشتیاق و اعتماد به نفس را در میان پیروان خود ایجاد و حفظ مینمایند.
آنها راهنماییهایی را ارائه میدهند که به وسیله آن زیردستان میتوانند تواناییها و ویژگیهای خود را به وضوح احساس کنند.
۴-هماهنگی را تسهیل میکند: رهبران مؤثر روحیه تیمی و درک متقابل را در میان پیروان خود پرورش میدهند.
رهبری در خدمت متحد کردن تلاشهای فردی است و به عنوان نیروی منسجمی عمل میکند که گروه را دست نخورده نگه میدارد.
۵-انضباط را حفظ میکند: رهبری به عنوان نیروی انضباطی عمل میکند که نظم را حفظ میکند و الهام بخش همکاری داوطلبانه میان پیروان است.
۶-نمایندگی: یک رهبر در سازمان به عنوان نماینده گروهی که رهبری میکند عمل مینماید.
یک رهبر خوب از یکپارچگی گروه خود دفاع میکند و به عنوان نگهبان واقعی منافع گروه عمل میکند.
بنابراین رهبری سازمانی نقطه اتکایی است که نیازهای کارکنان و نیازهای سازمان روی آن متعادل میشود.
به عبارت دیگر، رهبری اساساً نیروی محرکهای است که کارها را به طور مؤثر از طریق دیگران انجام میدهد.
بالهای یک کسبوکار به خودی خود تکان نمیخورند، بلکه باید توسط رهبری کاردان تدارک دیده شوند.
فقدان رهبری سازمانی میتواند حتی سالمترین سازمانها را به زوال کشاند.
بنابراین نمیتوان از اهمیت رهبری سازمانی چشمپوشی کرد.
در ادامه در خصوص اهمیت رهبری در سازمان بیشتر میخوانیم.
نگاهی بر اهمیت رهبری در سازمان
دنیای تجارت امروز به دلیل تغییر فرهنگ و نیاز به انعطاف پذیری بیشتر در محیطهای کاری و سبکهای کاری کاملاً متفاوت از محل کار گذشته است.
این روزها، کسب و کار در طیف وسیعی از محیطها انجام میشود که توسط فناوریهای پیشرفته و ابزارهای همکاری اجتماعی پشتیبانی میشود.
تنها افرادی که آموزش رهبری سازمانی دیدهاند، شانس موفقیت در موقعیتهای رهبری را دارند.
چنین افرادی میتوانند در جریان آخرین پیشرفتها قرار بگیرند، در حالی که به طور همزمان بر کارمندانی که از مکانهای مختلف تعامل دارند و به مواد کاری دسترسی دارند نظارت میکنند.
بنابراین، اگر میخواهید واجد شرایط باشید و موقعیت رهبری را حفظ کنید مطالعه در این زمینه که رهبری سازمانی چیست ، چه ویژگیهایی را شامل میشود و چه وظایفی را برعهده دارد بسیار مهم است.
مدیریت سنتی در سالهای اخیر به عنوان حفظ وضعیت موجود کم اهمیت جلوه داده شده است.
با توجه به اینکه نوآوری و اختلال با سرعت بیسابقهای اتفاق میافتد، مدیریت انجام کارها همانطور که همیشه انجام میشد کافی نیست.
رهبری در سازمان در هر سطحی مورد نیاز است تا در نظر بگیرد که چگونه شیوههای فعلی را میتوان بیشتر بهبود بخشید یا تغییر داد تا نیازهای آینده را برآورده کند.
رهبری سازمانی مهم است زیرا:
به اعضای تیم انگیزه میدهد: اعضای تیم به طور مشابه به رهبر پاسخ میدهند.
آنها انگیزه خواهند داشت تا ذهنیت رشد را برای تیمهای خود و همچنین خودشان منعکس کنند و در نظر بگیرند که چگونه میتوانند شخصاً به حرکت رو به جلو سازمان به عنوان یک کل کمک کنند.
ذهنیت حل مسئله و تصمیم گیری را امکانپذیر میکند: در یک فضای امن از نظر روانی که در آن مردم ترسی از صحبت کردن ندارند، ایدههای عالی میتوانند ظهور پیدا کنند.
هنگامی که یک رهبر به افراد استخدام شده در نقشهای خود اعتماد میکند تا راه حلها و تصمیم گیریها را توسعه دهند، رشد تصاعدی امکان پذیر است.
ارتباطات، اخلاق و احترام را ترویج میدهند.
رهبر سازمانی با هوش هیجانی بالا به هر طریقی ارتباط برقرار می کند که مشارکت هر یک از کارکنان محترم شمرده شود، زیرا هر نقشی برای حرکت رو به جلوی سازمان به عنوان یک کل حیاتی است.
رهبر ارزشهای سازمان را به اشتراک میگذارد و ارتباطات، اخلاق، شمول و احترام مورد انتظار از هر فرد را الگو میکند.
انتهای رپرتاژ آگهی