علی اکبر پرورش به روایت خاطرات؛ پرورش ترجیعبند شعارهای راهپیماییهای اصفهان- اخبار اصفهان - اخبار استانها تسنیم
گروه استانها- گفته میشود انقلاب اسلامی، اوج تلاقی عرفان و حماسه است، مبارزه و مقاومت در برابر طاغوت. حماسهای که محدود به مرزهای ایران نماند و آوازه مبارزه و مقاومت در برابر طاغوت به خارج از محدوده جغرافیایی کشور هم رسید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، گفته میشود انقلاب اسلامی، اوج تلاقی عرفان و حماسه است، مبارزه و مقاومت در برابر طاغوت.
حماسهای که محدود به مرزهای ایران نماند و آوازه مبارزه و مقاومت در برابر طاغوت به خارج از محدوده جغرافیایی کشور هم رسید.
وحید خضاب در ترجمه کتاب «پدر معنوی حزبالله» از این اثرگذاری میگوید.
در این میان نقشها و اثرگذاری آن در تقویت مبارزات را نباید نادیده گرفت.
روحانیون، کسبه بازار، دانشگاهیان و معلمان کشور، همه نقشی موثر در اشاعه انقلاب داشتند و در میان استان اصفهان نقشی بیبدیل با مبارزانی از جنس حماسه در همه برهههای تاریخ چه آنجا که سخن از رژیم طاغوت در میان بود و چه در زمانی که صدام حسین به مرزهای کشور تعرض کرد و بعدها هم در دفاع از حرم.
مردم نصفجهان در همه زمانها حماسه آفریدند درست بسان اسلافشان.
اسلافی چون؛ علیاکبر پرورش.
او که در تربیت جوانان این مرز و بوم هیچ فروگذاری نکرد.
سید علیاکبر پرورش از پیشگامان نهضت اسلامی و مبارزان انقلابی در اصفهان بود که از همان آغاز نهضت به هدایت جوانان و همگام کردن آنها با نهضت امام خمینی (ره)پرداخت، فعالیتهای مبارزاتی وی تا براندازی سلطنت پهلوی ادامه داشت؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی فعالیتهای سیاسی خود را ادامه داد و در سمتهایی از جمله وزارت آموزش و پرورش به خدمت پرداخت.
این مبارز انقلابی سرانجام پس از عمری مجاهدت و مبارزه در 6 دی ماه 1392 دار فانی را وداع گفت.
پرورش از سالهای نوجوانی قدم به مبارزه گذاشت.در سالهای پایانی تحصیلات دبیرستان پس از فوت مرحوم آیتالله العظمی بروجردی(ره) در فروردین سال40 همراه با استادش،مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سید مصطفی بهشتی نژاد در یک سفر شش روزه به قم ، حضور در یک صحنه اجتماعی و مذهبی را تجربه کرد.
در آستانه نوروز 1343، بارها شایعه آزادی آیتالله خمینی در سطح جامعه پخش شد.
روز دوشنبه هفدهم فروردین وزیر کشور، سرهنگ مولوی برای دومین بار با ایشان دیدار کرد و گفت؛ بزودی آزاد خواهد شد و ساعت ده شب فردای آن روز آیتالله خمینی به قم بازگشت.
در پی این خبر سه گروه از مردم اصفهان به منظور دیدار با آیتالله به سمت قم حرکت کردند.
علی اکبر پرورش در گروه اول به سرپرستی آیتالله حسین خادمی به اتفاق چند نفر از بازاریها و تعدادی از طلاب علوم دینی مدرسه صدر به این دیدار رفتند.
در آستانه دهه چهل و پس از آنکه در سایه فضای آشفته مملکتی، فعالیت گروههای سیاسی تشدید شد و بیم آن میرفت تا جوانان به گروههای کمونیستی بپیوندند، روشنفکران دینی، به برپایی جلسههای متعدد دینی اقدام کردند.
در کنار کانونها، سازمانها و انجمنها، علیاکبر پرورش با شور زایدالوصفی در راه جذب جوانان به مبانی دینی کوشش گمارد و با برگزاری کلاسهای عقیدتی، فرهنگی برای دانشآموزان تلاش کرد و در برابر رژیم ایستاد.
علی اکبر پرورش در طول سالهای 1347 تا 1357 بدون آن که خود را چارچوب یک گروه محدود نماید از ظرفیتهای همه موسسات فرهنگی برای هدایت جوانان استفاده میکرد.
کانون علمی تربیت جهان اسلام، انجمن مددکاری امام زمان(عج)، موسسه ابابصیر،دبیرستان احمدیه، مسجد حاج رسولیها و..
از جمله آنها بود.
در نخستین سالهای شروع نهضت اسلامی، دستکم چندین کانون در اصفهان به تکثیر و پخش اعلامیههای مربوط به نهضت میپرداخت.
علیاکبر پرورش نیز در مقطعی از ابتدای نهضت اسلامی در این خصوص فعالیتهای محدودی داشت.
او در این مورد میگوید:«تعدادی از اعلامیهها را خودم بدون ارتباط با جاهای دیگر در مورد انقلاب، رژیم سلطنتی و...
مینوشتم و دوستان تکثیر میکردند.
وسایل تکثیر را برخی داشتند و یا دست دوم از چاپخانهها میگرفتند و از آنها پس از باسازی استفاده میکردند.
روز به روز شرایط سختتر میشد.
سید رضا میرمحمد صادقی از دوستان و همراهان سید علی پرورش بود.
وی در کتاب خاطرات خود که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی تحت عنوان «دُرد و دَرد» منتشر شده است میگوید: پس از بازگشت به اصفهان از طریق مدارس، حرکتهای ضدرژیم را سامان میدادیم.
در این زمان در اصفهان حکومت نظامی برقرار بود و مدارس در اعتصاب به سر میبردند.
اعتصاب مدارس برای رژیم از اهمیت ویژهای برخوردار بود، به طوری که دو نفر از سوی حکومت نظامی مأموریت یافتند در جلسهای با حضور پرورش، زهتاب، عبدالوهاب طالقانی، دکتر کتابی، (مدرس نهجالبلاغه)، و من شرکت کرده و خواستار پایان اعتصاب شوند.
این دو نماینده، یکی سرهنگ محمودی، نماینده رکن دو ارتش و دیگری سرهنگ فروغی، معاون حقوقی حکومت نظامی بود.
سرهنگ محمودی کرد و فرد بسیار سادهای بود.
جلسه در دبیرستان حکیم نظامی برگزار شد.
در آن جلسه علاوه بر تقاضای آزادی معلمان، استرداد دبیرستان درخواست شد.
دبیرستان سعدی در حکومت نظامی به ستاد نیروی انتظامی تبدیل شده بود و این اقدام در مورد یک دبیرستان باسابقه امر ناپسندی در حق فرهنگیان محسوب میشد.
در آن جلسه به فروغی و محمودی گفتم: «چرا شما از ساواک میترسید؟
ساواک که مافوق شما نیست.
شما ارتشی هستید و نباید به دستور ساواک در مقابل معلمان و دانشآموزان قرار بگیرید».
به طوری که سرهنگ محمودی بعدها برایم تعریف کرد، آنها به فرمانداری نظامی رفته و او در آنجا گفته بود: «اینها تقاضای خلافی ندارند.
حرفشان این است که چرا معلمان و دانشآموزان را میگیرید.
اما توصیهی محمودی کارگر نیفتاد و پرورش همان شب دستگیر شد.»
پرورش مسئول مذاکره با انقلابیون تهران و بهویژه شهید بهشتی بود.
از آنجا که مکالمات تلفنی کنترل میشد، او را به این جرم دستگیر کردند.
من هم با دکتر بهشتی در تماس و مذاکره بودم، اما همچون پرورش شناختهشده نبودم.
پرورش در مدارس زیادی تدریس میکرد و شاگردان بسیاری در اطراف خود داشت.
اما من در هنرستان تدریس میکردم و بیش از یک هنرستان در اصفهان وجود نداشت.
در ثانی، من کمتر به صفت معلمی شناخته میشدم.
هرچند تحریک بچههای هنرستان برعهده من بود.
همانگونه که پرورش، زهتاب و طالقانی مسئول تحریک دبیرستانها بودند.
پس از دستگیری پرورش، شعار: «پرورش آزاد باید گردد» به ترجیعبند شعارهای راهپیماییهای اصفهان تبدیل شد.
در این زمان، دکتر بهشتی با من تماس گرفت و گفت: «یک کاری کن که پرورش آزاد شود».
من هم از سرهنگ محمودی خواستم وسایل نجات او را فراهم آورد.
با وساطت و تلاش محمودی قرار شد پرورش با نوشتن ندامتنامه آزاد شود.
من هم این شرط را با دکتر بهشتی در میان گذاشتم.
او گفت: «بگو بنویسد و بیرون بیاید.
ما در زندان با او کاری نداریم.
وجود او در بیرون مؤثر است».
حال بایستی این پیام شهید بهشتی را به پرورش میرساندم.
پسر رئیس زندان اصفهان در مدرسهی حکیم سنایی با مدیریت عبدالوهاب طالقانی درس میخواند.
از طریق فرزند در نزد پدر وساطت کردیم تا ترتیب ملاقات با پرورش را فراهم آورد.
بدینترتیب به همراه طالقانی به زندان رفتیم.
در حالی که طالقانی با رئیس زندان مشغول گفتوگو بود، آهسته به پرورش گفتم: «آقای بهشتی به من گفته به شما بگویم یک چیزی بنویس و بیرون بیا.
در بیرون به تو احتیاج بیشتری هست.»
بنابر اسناد ساواک، سیدعلی اکبر پرورش برای گسترش نهضت اسلامی همواره با انقلابیون سایر شهرها در ارتباط بود.
«تشکیل جلسات مذهبی»، «تشویق محصلین به مطالعه کتب مذهبی و خلاصه کردن کتابها»، «تشکیل کنفرانس در هنرستان»، «حضور در تحصن»، «حضور در راهپیماییهای اخلالگرایانه» و...
از دیگر محورهای مبارزاتی سیدعلی اکبر پرورش در دوران نهضت اسلامی گزارش شده بود.
برگرفته از مجموعه 5 جلدی اصفهان در انقلاب( محمد حنیف/ عباس نصر و همکاران)
دُرد و دَرد/ سیدرضا میرمحمدصادقی
پدر معنوی حزبالله/ وحید خضاب
انتهای پیام/174/ ع