خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 10 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

روایتی از شهادت حاج قربان

ایسنا | فرهنگی و هنری | یکشنبه، 21 آذر 1400 - 11:36
حاج قربان که شهید شد، احساس کردم یک کوه گذاشتند روی دوشم. سریع از روی پل گذشتیم. توی نخلستان رسیدیم به حاج قربان. بچه‌ها جمع شده بودند بالای سرش. جنازه‌اش افتاده بود کنار یک نخل درشت و تنومند و سرسبز. تیر خورده بود پایین قلبش. لباس سبز سپاه از سرخی خونش شده بود رنگ زمین نخلستان.
قربان،نخلستان،حاج،شهيد،توي،لباس،بالاي،گردان،سرش،روايت،دوشم

حاج قربان که شهید شد، احساس کردم یک کوه گذاشتند روی دوشم.
سریع از روی پل گذشتیم.
توی نخلستان رسیدیم به حاج قربان.
بچه‌ها جمع شده بودند بالای سرش.
جنازه‌اش افتاده بود کنار یک نخل درشت و تنومند و سرسبز.
تیر خورده بود پایین قلبش.
لباس سبز سپاه از سرخی خونش شده بود رنگ زمین نخلستان.
به گزارش ایسنا، سردار محمد هادی فرمانده «گردان المهدی» در خاطره‌ای از شهید قربان ابراهیمی روایت می‌کند: مرحله سوم عملیات «کربلای ۵» بود.
حدود ساعت هفت صبح توی بیسیم گفتند: «حاج قربان ابراهیمی‌ شهید شد.» حاج قربان توی نخلستان خوب کار کرد و گروهانش را قشنگ برد بالای سر عراقی‌ها و آتشش را منظم ریخت و بچه‌هایش را هدایت کرد، جوری که با توان یک گروهان، اندازه یک گردان کار کرد.
یکی دو ساعت سخت جنگید و وقتی افتاد، تا عمق۳۰۰متری نخلستان جلو رفته بود.
حاج قربان که شهید شد، احساس کردم یک کوه گذاشتند روی دوشم.
سریع از روی پل گذشتیم.
توی نخلستان رسیدیم به حاج قربان.
بچه‌ها جمع شده بودند بالای سرش.
جنازه‌اش افتاده بود کنار یک نخل درشت و تنومند و سرسبز.
تیر خورده بود پایین قلبش.
لباس سبز سپاه از سرخی خونش شده بود رنگ زمین نخلستان.
دیشب با چه ذوق و شوقی این لباس را می‌پوشید.
انگار که بخواهد بهترین لباسش را برای دیدار محترمترین آدم دنیا بپوشد.
بوی عطر لباس حاج قربان که دیشب می‌پاشید روی همین لباسش، حالا همۀ نخلستان را گرفته بود.
چندتا از بچه‌ها نشسته بودند بالای سرش و گریه می‌کردند.
پرخاش کردم که «حالا چه وقت ضجه و زاریه؟»چفیه‌اش را از گردنش باز کردم و کشیدم روی صورتش.
باید راه می‌افتادیم و از این نخلستان انبوه و پرابهام می‌گذشتیم.حاج قربان نزدیکی‌های حوضچه شهید شد.
می‌دانستم که نبرد سختی پیش رو است.
باید تمرکز می‌کردم و مواظب کوچک ترین حرکات دشمن می‌بودم.
به گزارش ایسنا، کتاب «سه روز در محاصره» روایت رهایی شانزده، ۱۷ نفر از گردان المهدی است در محاصره‌ سه روزه در منطقه‌ شلحه؛ شلحه شبه جزیره‌ای در منطقه‌ عمومی شلمچه‌ عراق، کنار اروند صغیر و جاده‌ فرعی بصره است.
این کتاب را انتشارات روایت فتح به چاپ رسانده است.
انتهای پیام