پایه گذرای اروپای جدید در پایتخت باستانی امپراطوری «شارلمانی»
فارس
|
بینالملل
|
جمعه، 05 بهمن 1397 - 01:00
پایه گذرای اروپای جدید در پایتخت باستانی امپراطوری «شارلمانی»

خلاصه خبر
حالا نام شهری مرزی آخن را میتوان به عنوان آغاز مسیری در تاریخ اروپا ذکر کرد که پایهای برای استقلالطلبی به شیوه اروپایی است.
هنوز متن کامل توافقنامه دو طرف منتشر نشده اما آنچه که در نشست مشترک آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و امانوئل ماکرون رییس جمهور فرانسه بیان شد، همکاریهای دفاعی مهم بخش از این توافقنامه پایه گذاری ارتش مشترک اروپا است.
دو طرف در مراسم امضای این تفاهم نامه تلاش میکردند تا این پیمان همکاری را در مسیر توافق نامه الیزه نمایش دهند که به تشکیل بازار مشترک اروپا و در نهایت اتحادیه اروپا انجامید.
اما بررسی تاریخ تشکیل اتحادیه اروپا نشان میدهد این دوگل رییس جمهور فرانسه بود که اجازه تشکیل یک اتحادیه مستقل نظامی بین فرانسه و آلمان را گرفت.
از نظر وی تشکیل چنین جامعهای منجر به تشکیل ارتشی خواهد شد که بار دیگر آلمان را از نظر نظامی بر اروپا مسلط خواهد کرد.
در نهایت دوگل پیروز شد و جامعه دفاعی اروپا به نقطه نهایی خود نرسید.
فرانسه را به سلاح هستهای مجهز کرد و رابطه فرانسه را با ناتو قطع کرد.
*پیش به سوی تشکیل ارتش اروپا
شاید مهمترین قدم در مسیر تشکیل یک سیستم نظامی در اتحادیه اروپا با امضای توافق «همکاری ساختارمند دائمی» اتحادیه اروپا یا «پسکو» (Permanent Structured cooperation — Pesco) در دسامبر ۲۰۱۷ توسط اعضای این اتحادیه برداشته شد.
بعد از امضای این پیمان به نظر میرسد که آلمان و فرانسه خود در صدد این هستند که در قالب پیمان آخن روابط دو طرف را به یک سازمان تمام عیار گسترش دهند.
در حقیقت این قسمت از پیمان آخن به طور کامل همانند ماده ۵ پیمان ناتو است و عملاً این پیمان را دور می زند.
البته توسعه برنامههای مشترک تسلیحاتی در اروپا مسبوق به سابقه است و کشورهای اروپایی تاکنون سلاحهای متنوعی را توسعه دادهاند.
جنگنده یوروفایتر تایفون جدیترین نمونه آن است که هم اکنون ستون فقرات نیروی هوایی کشورهایی همچون آلمان و فرانسه است.
کمتر کسی است که نداند که جبهه مجازی اتحادیه اروپا مدتهاست که در هم ریخته است.
فرانسه و آلمان همچنین نیم نگاهی به بحث هوش مصنوعی دارند.
بر اساس پیمان آخن آلمان و فرانسه تصمیم دارند با تأسیس "مرکز هوش مصنوعی آلمان و فرانسه" از شرکتهای اروپایی حمایت کنند.
با جمع بندی نکات فوق میتوان گفت پیمان آخن آغاز گر دوران جدیدی در تاریخ اتحادیه اروپا است.
شاید با قاطعیت بتوان گفت اتحادیه اروپا برای نجات خود بار دیگر نوعی ملی گرایی اروپایی بازگشته است.
هنوز متن کامل توافقنامه دو طرف منتشر نشده اما آنچه که در نشست مشترک آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و امانوئل ماکرون رییس جمهور فرانسه بیان شد، همکاریهای دفاعی مهم بخش از این توافقنامه پایه گذاری ارتش مشترک اروپا است.
دو طرف در مراسم امضای این تفاهم نامه تلاش میکردند تا این پیمان همکاری را در مسیر توافق نامه الیزه نمایش دهند که به تشکیل بازار مشترک اروپا و در نهایت اتحادیه اروپا انجامید.
اما بررسی تاریخ تشکیل اتحادیه اروپا نشان میدهد این دوگل رییس جمهور فرانسه بود که اجازه تشکیل یک اتحادیه مستقل نظامی بین فرانسه و آلمان را گرفت.
از نظر وی تشکیل چنین جامعهای منجر به تشکیل ارتشی خواهد شد که بار دیگر آلمان را از نظر نظامی بر اروپا مسلط خواهد کرد.
در نهایت دوگل پیروز شد و جامعه دفاعی اروپا به نقطه نهایی خود نرسید.
فرانسه را به سلاح هستهای مجهز کرد و رابطه فرانسه را با ناتو قطع کرد.
*پیش به سوی تشکیل ارتش اروپا
شاید مهمترین قدم در مسیر تشکیل یک سیستم نظامی در اتحادیه اروپا با امضای توافق «همکاری ساختارمند دائمی» اتحادیه اروپا یا «پسکو» (Permanent Structured cooperation — Pesco) در دسامبر ۲۰۱۷ توسط اعضای این اتحادیه برداشته شد.
بعد از امضای این پیمان به نظر میرسد که آلمان و فرانسه خود در صدد این هستند که در قالب پیمان آخن روابط دو طرف را به یک سازمان تمام عیار گسترش دهند.
در حقیقت این قسمت از پیمان آخن به طور کامل همانند ماده ۵ پیمان ناتو است و عملاً این پیمان را دور می زند.
البته توسعه برنامههای مشترک تسلیحاتی در اروپا مسبوق به سابقه است و کشورهای اروپایی تاکنون سلاحهای متنوعی را توسعه دادهاند.
جنگنده یوروفایتر تایفون جدیترین نمونه آن است که هم اکنون ستون فقرات نیروی هوایی کشورهایی همچون آلمان و فرانسه است.
کمتر کسی است که نداند که جبهه مجازی اتحادیه اروپا مدتهاست که در هم ریخته است.
فرانسه و آلمان همچنین نیم نگاهی به بحث هوش مصنوعی دارند.
بر اساس پیمان آخن آلمان و فرانسه تصمیم دارند با تأسیس "مرکز هوش مصنوعی آلمان و فرانسه" از شرکتهای اروپایی حمایت کنند.
با جمع بندی نکات فوق میتوان گفت پیمان آخن آغاز گر دوران جدیدی در تاریخ اتحادیه اروپا است.
شاید با قاطعیت بتوان گفت اتحادیه اروپا برای نجات خود بار دیگر نوعی ملی گرایی اروپایی بازگشته است.