دستمزد کشتن شهیدمدرس 20 تومان بود!
طرح| حجتالاسلام حسین انصاریان : رئیس کلانتری کاشمر و دو پاسبان نزدیک افطار به خانه این عالم بزرگ میروند. او در یک سماور آب ریخته بود تا چای برای افطار آماده کند. آنها چای ریختند و به او گفتند بخور! او گفت زمان افطار نشده اما بازهم اصرار کردند. او زهر رضاخانی را خورد. این دو پاسبان هرچه صبر کردند، دیدند که نمرد. عمامهاش را از روی طاقچه برداشتند و به گردنش بستند. یک سر عمامه را یک پاسبان و سر دیگر را پاسبان دیگر میکشید. افطار نشده او را کشتند و خفهاش کردند. من غسال او را دیدم. به من گفت پاسبانی من را شبانه خواست که فرد غریبی از دنیا رفته است. بیا او را غسل بده. من شبانه او را غسل دادم و دفنش کردیم. خدا محل دفن او را عظمت داد. به آن دو پاسبان که دین و شرف خود را فروختند، تنها 20 تومان دادند. | 10 آذر ماه سالروز شهادت شهید سید حسن مدرس<br/><br/>

طرح| دستمزد کشتن شهیدمدرس ۲۰ تومان بود!
طرح| حجتالاسلام حسین انصاریان : رئیس کلانتری کاشمر و دو پاسبان نزدیک افطار به خانه این عالم بزرگ میروند.
او در یک سماور آب ریخته بود تا چای برای افطار آماده کند.
آنها چای ریختند و به او گفتند بخور!
او گفت زمان افطار نشده اما بازهم اصرار کردند.
او زهر رضاخانی را خورد.
این دو پاسبان هرچه صبر کردند، دیدند که نمرد.
عمامهاش را از روی طاقچه برداشتند و به گردنش بستند.
یک سر عمامه را یک پاسبان و سر دیگر را پاسبان دیگر میکشید.
افطار نشده او را کشتند و خفهاش کردند.
من غسال او را دیدم.
به من گفت پاسبانی من را شبانه خواست که فرد غریبی از دنیا رفته است.
بیا او را غسل بده.
من شبانه او را غسل دادم و دفنش کردیم.
خدا محل دفن او را عظمت داد.
به آن دو پاسبان که دین و شرف خود را فروختند، تنها ۲۰ تومان دادند.
| ۱۰ آذر ماه سالروز شهادت شهید سید حسن مدرس