۱۰ سال چشمانتظاری مادر برای بازگشت فرزندش- اخبار ادبیات و نشر - اخبار فرهنگی تسنیم
انتشارات سوره مهر در تازهترین اثر خود به سراغ ۹ روایت از مادر شهدای استان هرمزگان رفته است؛ روایتی خواندنی از صبر زینبی مادران شهدا.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «چارقدی پر از ماهی گلی»، نوشته معصومه هوشمند، تازهترین اثر انتشارات سوره مهر است که با محوریت ثبت خاطرات 9 مادر شهید استان هرمزگان نوشته و منتشر شده است.
کتاب تلاش دارد 9 قهرمان گمنام را به جامعه کتابخوان معرفی کند.
مریم عیدی، خدیجه غلامزاده، زینب آرست، کوکب اسدیپور، فاطمه مهدیزاده، مریم رخش، جاریه بلالیپور بندری، خیری ذاکری و خدیجه مرادی، 9 مادر شهیدی هستند که داستان شهادت فرزندانشان را روایت میکنند.
نویسنده در ثبت خاطرات این مادران شهدا به کلیات بسنده نکرده و تلاش کرده است تا با ورود به دوران پیش از ازدواج این مادران، فضایی از دوران پیش از انقلاب و پس از انقلاب و تحول جامعه را نیز پیش چشم مخاطب خود قرار دهد.
در بخشی از مقدمه این کتاب میخوانیم: «چارقدی پُر از ماهی گُلی» طرحی برگرفته از آرشیو دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری هرمزگان بود که در آن سعی شد با نگاهی نو و از زاویهای دیگر به زندگی 9 مادر شهید هرمزگانی پرداخته شود.
این اثر فقط برگی از فداکاری و سخاوت زنان جنوبی است؛ رنانی که تلاش آنها برای زیستن و بالیدن در قاب ساده و پاک مادرانهشان گم شده و کسی جستوجوگر آن همه عشق نبوده است.
...»
توجه به فضای اجتماعی، شخصیتپردازی، توصیف و ذکر جزئیات از جمله ویژگیهایی است که نویسنده در ثبت خاطرات این مادران عزیز بهره برده تا روایتی خواندنیتر به مخاطب خود ارائه دهد.
در بخشهایی از این کتاب به نقل از خانم عیدی، مادر شهید علی اکرامی، میخوانیم: چهارماه از شهادت علی میگذشت و من خیلی امید داشتم که برگردد.
اما بعد از آن دیگر خودم را به شهادتش راضی کردم و حقیقت را پذیرفتم.
10 سال گذشت؛ 10 سال چشمانتظاری و بیخبری از علی...
ماه رمضان بود.
یک شب بنیاد شهید خانوادههای شهدا را برای افطاری دعوت کرد.
من همراه محمد و سکینه رفتم.
تعدادی از خانوادههای شهدا آنجا بودند.
نماز جماعت را خواندیم و افطار کردیم و برگشتیم خانه.
شب خواب دیدم رفتهام نانوایی نان بخرم.
خلیل یک صندلی گذاشته بود کنار تیر چراغ برق نبش کوچهمان و آنجا نشسته بود.
رفتم طرفش.
جوان و با ابهت شده بود.
کت و شلوار پوشیده و عمامه سفیدی روی سرش گذاشته بود.
گفتم: «خلیل، چرا اینجا نشستهای؟» گفت: «منتظرم علی بیاد» و به سمت فرودگاه اشاره کرد.
پرسیدم: «مگه با هواپیما میاد؟» گفت: «بله».
با خوشحالی از خواب پریدم.
...
کل آن روز با فکر و خیال خوابی که دیده بودم، گذشت.
شب که شد نماز مغرب و عشا را خواندم و با بچهها افطار کردم.
خانه محمد کنار خانه ما بود.
بچههایش را فرستاده بود دنبالم.
هنوز به دیوار خانه محمد تکیه نزده بودم که در زدند.
محمد در را باز کرد.
رئیس بنیاد شهید، حاج آقا نعیمآبادی، استاندار وقت و چند نفر دیگر آمدند داخل و نشستند.
آقای دستگزین گفت: «حاج خانوم، کربلاییات اومد».
...
انتشارات سوره مهر کتاب «چارقدی پر از ماهی گلی» را به قلم معصومه هوشمند در 212 صفحه و در هزار و 250 نسخه در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
انتهای پیام/