خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 03 خرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

«جادوگرهای سرزمین‌های مرداب» وارد کتابفروشی‌ها شدند

مهر | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 03 آذر 1400 - 11:41
کتاب «جادوگرهای سرزمین‌های مرداب» نوشته کاساندرا اُدونل با ترجمه مهدی ضرغامیان توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.
منتشر،ملكه،جهنم،سياه،خانم،واقعي،مجموعه،خانه،كتاب،كاساندرا،زو ...

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «جادوگرهای سرزمین‌های مرداب» نوشته کاساندرا اُدونل به‌تازگی با ترجمه مهدی ضرغامیان توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است.
این‌کتاب چهارمین‌جلد از مجموعه «جهنم سیاه» است که این‌ناشر ترجمه‌اش را چاپ می‌کند.
مجموعه «جهنم سیاه» نوشته کاساندرا ادونل، درباره برادر و خواهری به‌نام گابریل و زوئه است.
گابریل ۱۲ ساله و زوئه ۱۰ سال دارد و مقطع شروع داستان، جایی است که دوماه از رفتن و ناپدیدشدن پدرومادرشان می‌گذرد.
آن‌ها در این‌مجموعه با مدرسه‌ای روبرو هستند که دست‌اندرکاران و مسئولانش، یک‌چهره ظاهری و یک‌چهره واقعی دارند.
آقای لیکانتروپوس مدیر مدرسه، چهره‌ واقعی یک گرگینه را دارد.
آقای پوپسکو معلم مدرسه است که چهره واقعی‌اش یک والیگاو است.
خانم کرانشوو معلم و خانم اِلفی ناظم هم به‌ترتیب چهره‌های واقعی ترول و اِلف دارند.
آقای پلکسوس نگهبان و خانم لورنس مربی بهداشت هم به‌ترتیب در واقع، کوتوله کوهستان و جادوگر هستند.
«جنگل تاریکی‌ها»، «چشمه جادو» و «وارثان» سه‌کتاب دیگری هستند که پیش‌تر ترجمه‌شان در قالب این‌مجموعه منتشر شد.
کتاب اول این‌مجموعه سال ۲۰۱۴ و دو کتاب دیگر سال ۲۰۱۵ منتشر شدند.
نسخه اصلی «جادوگرهای سرزمین مرداب» به‌عنوان چهارمین جلد مجموعه «جهنم سیاه» سال ۲۰۱۷ منتشر شده است.
این رمان 21 فصل با این‌عناوین دارد:
جنگل زمرد، شکار، مراقبت، قول، اِلف‌ها، گیمیل، مرداب‌های هوکلند، مجازات، آنگات‌ها، اِسمِره، افسون، تصمیم دشوار، تغییر شکل، فرار، اسارت، ربوده‌شده، مواجهه، اشباح، پیشگو، طلسم‌، وداع.
در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:
آکشا با جادوگرهای جلوی خانه گفتگو می‌کرد.
سپس به‌سمت همراهانش برگشت و اشاره کرد پشت سرش راه بیفتند.
در ورودی بزرگ خانه آهسته باز شد.
آکشا گفت: «بیایید، ملکه منتظرتان است.»
آکشا یکسره آنها را به اتاق بزرگ خانه برد.
سالنی پرنور با چشمه بزرگی در وسط که جریان آبی از درون آن قل می‌زد و بیرون می‌ریخت.
پرنده‌هایی، نزدیک پنجره‌های پهن می‌خواندند و آرامش، احساس آسودگی و شکوه که بر فضای سالن حاکم بود، موجب از یاد بردن هوای متعفن، گل‌ولای و بیچارگی محله‌های کنار باتلاق می‌شد.
آکشای جادوگر پیش آمد و در برابر ملکه باشکوه که با چهره موقر نشسته بود، زانو زد.
ملکه با لحنی آرام و متین گفت: «داشتم نگران و بی‌تاب می‌شدم، آکشا!»
«بنده را عفو بفرمایید، ملکه من.
بی‌نظمی‌های محله‌های جنوب شهر موجب شد که متاسفانه با تاخیر خدمتتان برسیم.»
این‌کتاب با ۲۰۱ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۷۲ هزار تومان منتشر شده است.