ماجرای اجارهنشینی یار باوفای امام (ره) در سن ۸۷ سالگی و حکم تخلیه وزارت ارشاد!
باشگاه خبرنگاران
|
یادداشت
|
چهارشنبه، 19 دی 1397 - 18:35
آزاده شیبانی دختر دکتر عباس شیبانی خاطرههایی قابل تأمل و درخوری از سبک زندگی پدر خود بیان کرد.

خلاصه خبر
بیشتر بخوانید: روايتى از جعل اکاذیب درباره یکی از همراهان امام خمینی(ره)
آزاده شیبانی: پدرم در خانهای اجارهای زندگی میکند
در بخش دیگر این دیدار، آزاده شیبانی دختر دکتر عباس شیبانی خاطرههای قابل تأمل و درخوری از سبک زندگی پدر خود بیان کرد، خانم شیبانی گفت: پدر سالهاست که دیگر حرف نمیزند و سخنی نمیگوید؛ مگر جملههای کوتاه، ایشان متولد سال ۱۳۱۰ است و قبل از انقلاب، ساواک پدرم را به خاطر فعالیتهای انقلابی ۱۳ سال زندان انداختند، اما من یاد ندارم که در کل سالهای پس از انقلاب اسلامی، پدرم ذرهای از شرایط سختی که قبل از انقلاب بر او تحمیل شده بود گله کرده باشند.
وی ادامه داد: پدرم به همراه دایی بنده، زندانی سیاسی بودند، زمانی که بانویی انقلابی برای پیگیری اهداف انقلاب به دیدن دایی بنده میآمدند؛ پدرم در جریان قرار گرفت و این خانم را از طریق دایی من خاستگاری کرد؛ در حقیقت خاستگاری پدر من در پشت میلههای زندان انجام شد و پدر معتقد بود که اگر با زنی ازدواج کند که شرایط فعلی را درک کند و بپذیرد، میتواند او را به کمال آرامش و آسایش برساند، خطبه عقد پدر و مادرم را نیز آیتالله طالقانی خواندند.
وی گفت: سبک زندگی پدر، بسیار ساده و محقر است و بخش عمده اموال خانه نیز برای خود ایشان نیست، پدرم همیشه دو دست کتوشلوار داشتند و اگر یکی از آنها مندرس میشد با اصرار مادرم، پدر آن را کنار میگذاشت و کت شلوار جدید میپوشید و این تنها مورد اختلافی مادر و پدر من در طول این سالها بود.
آزاده شیبانی: پدرم در خانهای اجارهای زندگی میکند
در بخش دیگر این دیدار، آزاده شیبانی دختر دکتر عباس شیبانی خاطرههای قابل تأمل و درخوری از سبک زندگی پدر خود بیان کرد، خانم شیبانی گفت: پدر سالهاست که دیگر حرف نمیزند و سخنی نمیگوید؛ مگر جملههای کوتاه، ایشان متولد سال ۱۳۱۰ است و قبل از انقلاب، ساواک پدرم را به خاطر فعالیتهای انقلابی ۱۳ سال زندان انداختند، اما من یاد ندارم که در کل سالهای پس از انقلاب اسلامی، پدرم ذرهای از شرایط سختی که قبل از انقلاب بر او تحمیل شده بود گله کرده باشند.
وی ادامه داد: پدرم به همراه دایی بنده، زندانی سیاسی بودند، زمانی که بانویی انقلابی برای پیگیری اهداف انقلاب به دیدن دایی بنده میآمدند؛ پدرم در جریان قرار گرفت و این خانم را از طریق دایی من خاستگاری کرد؛ در حقیقت خاستگاری پدر من در پشت میلههای زندان انجام شد و پدر معتقد بود که اگر با زنی ازدواج کند که شرایط فعلی را درک کند و بپذیرد، میتواند او را به کمال آرامش و آسایش برساند، خطبه عقد پدر و مادرم را نیز آیتالله طالقانی خواندند.
وی گفت: سبک زندگی پدر، بسیار ساده و محقر است و بخش عمده اموال خانه نیز برای خود ایشان نیست، پدرم همیشه دو دست کتوشلوار داشتند و اگر یکی از آنها مندرس میشد با اصرار مادرم، پدر آن را کنار میگذاشت و کت شلوار جدید میپوشید و این تنها مورد اختلافی مادر و پدر من در طول این سالها بود.