«رفوگری» هنرِ گره بر تار و پود فرش
شاید با بافت نخستین فرش، نخستین «رفوگر» هم پدید آمده است؛ استادان این فن، سختیها و رنجها را به جان میخرند تا هنری پدید بیاورند چشمنواز و باشکوه.

شاید با بافت نخستین فرش، نخستین «رفوگر» هم پدید آمده است؛ استادان این فن، سختیها و رنجها را به جان میخرند تا هنری پدید بیاورند چشمنواز و باشکوه.
به همان ظرافت و هنر فرشبافی است.
باریکبینانه و چیرهدستانه، تا زخم و پارگی فرش را نو کند و زندهاش سازد؛ کاری که شتاب برنمیتابد.
رفوگر همان کاری را میکند که فرشباف و این دو هنر باهم آمیختهاند، یکی میآفریند و دیگری به آفریده او جانی دوباره میبخشد.
با بافت نخستین فرش، نخستین رفوگر هم پدید آمده است، به این دلیل ساده که فرش با گذشت زمان آسیب میبیند و نیاز به بازپیرایی دارد و رفوگر این کار را انجام میدهد.
از همین رو است که نمیتوان میان بافنده و رفوگر فرش جدایی گذاشت، هر رفوگری آشنا با رمز و راز بافتن فرش هم هست و اگر جز این باشد از پسِ ظرافتهای کار برنمیآید.
«رفو» در لغت به معنای پُر کردن جای رفته و سوده و خوردهای از جامه با نخ یا ابریشم است.
رفوگر رفتگیها و سودگیهای فرش را درست میکند.
این کار نیاز به آزمودگی دارد و تجربه سالیان.
هر رفوگر سالها باید نزد استادی فرشباف زانو بزند و پیچوخم کار را بیاموزد.
این آموختن بهسادگی به دست نمیآید.
سوی چشم می بَرد و درد مچ و دست و شانه میآورَد.
اما استادان این فن، سختیها و رنجها را به جان میخرند تا هنری پدید بیاورند چشمنواز و باشکوه؛ نقش در نقش و یکدست.
آنچنانکه تیزبینترین افراد هم درنیابند کدام بخش از فرش رفو و بازپیرایی شده است!